سلام
میخواستم اگه بشه اینجا شخصیت های معروف و مشهور جهان بخصوص ایران و معرفی کنیم ، تا اونها رو بیشتر بشناسیم و با سرگذشتشون آشنا بشیم .
شخصیت شناسی
Re: شخصیت شناسی
محمد حسن گنجی، (زادهٔ ۲۱ خرداد ۱۲۹۱ در بیرجند – درگذشتهٔ ۲۹ تیر ۱۳۹۱ در تهران)، استاد سرشناس جغرافیا در دانشگاه تهران بود. از او بهعنوان بنیانگذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران نام برده میشود.
[CENTER]
[/CENTER]
دکتر گنجی، آموزش دبستان و دبیرستان را در شهر خود و آموزش عالی را در تهران (دارالمعلمین عالی ۱۳۰۹-۱۳۱۲)، انگلستان (۱۳۱۲-۱۳۱۷) و آمریکا (۱۳۳۱-۱۳۲۳) در رشته جغرافیا با تأکید بر اقلیمشناسی انجام داد و پایاننامه او درباره آب و هوای ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسید.
او از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در خدمت دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشته و نخستین کسی بودهاست که جغرافیای نوین را وارد برنامههای دانشگاهی کردهاست. وی مراحل دانشگاهی را از دبیری تا معاونت دانشگاه طی کرده و در سال ۱۳۵۴ با اخذ درجه استادی ممتاز بازنشسته شدهاست.
وی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۷ مدیریت اداره کل هواشناسی را عهده دار بوده و در واقع بینانگذار سازمان هواشناسی ایران بودهاست.
در همین سالها او ۴ سال ریاست منطقه آسیا را در سازمان هواشناسی عهده دار بوده و از همان سال رابطه خود را با همان سازمان حفظ کردهاست. وی چندین کتاب -از جمله اطلس اقلیمی ایران - و بیشتر از صد مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر ساخته و به همین مناسبت در برنده جایزه ۲۰۰۱ سازمان هواشناسی جهانی شدهاست. ∗
زندگینامه
دکتر محمد حسن گنجی، در ۲۱ خرداد سال ۱۲۹۱ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات مقدماتی در مدرسه شوکتیه بیرجند، وارد دارالمعلمین عالی تهران شد و در رشته تاریخ و جغرافیا به دریافت درجه کارشناسی نائل گردید. سپس به عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شده و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داده و در سال ۱۳۱۷، لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ نمود.
وی بار دیگر در سال ۱۳۳۱، با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و دکتری خود را در رشته جغرافیا، از دانشگاه کلارک دریافت داشت.
دکتر گنجی پس از بازکشت به ایران در دانشگاه تهران، مشغول به تدریس شد و با درجه استادی در سال ۱۳۵۸ بازنشسته گردید. با این حال وی هیچ گاه دست از کار نکشید و از سال ۱۳۶۴ با مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، آغاز نمود. وی از سال ۱۳۷۰ به عنوان مشاور رئیس دانشکده علوم زمین با دانشگاه شهید بهشتی همکاری دارد.
وی علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا، ریاست دانشکده ادبیان و علوم انسانی و معاونت دانشگاه تهران، پیش از انقلاب اسلامی، ریاست اداره کل هواشناسی ایران و ریاست هواشناسی منطقه آسیا را نیز بر عهده داشته و هم اکنون و عضو کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهان است.
والدین و انساب
پدر وی، ابوتراب مدتها نایب الحکومه شهر قاین بود. افراد خانواده وی در خدمت امرای قاینات (بیرجند) یعنی خاندان علم بودند. پدرش به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشت. وی سه برادر و دو خواهر داشته که چهار نفر آنها در مدارس محلی بیرجند به تدریس اشتغال داشتند. در حال حاضر همه آنها به غیر از دو نفرشان از میان رفته اند.
خاطرات و وقایع دوران تحصیل
دکتر گنجی خود چنین میگوید: من با دبیری در دانشگاه تهران شروع کردم و بعد از ۱۳ سال استادیار این دانشگاه شدم، اولین کسی بودم که با تحصیلات عالیه جغرافیا به ایران برگشتم و در سال دوم گشایش دانشگاه تهران به همراه دو نفر از همکارانم رشته جغرافیا را پایه گذاری کردیم.
بعد از ما شش نسل جغرافیدان در ایران تربیت شدهاست که من به نوعی پدربزرگ این جریان احساس میکنم.
مدتی رئیس دانشکده و معاون دانشگاه تهران بودم در دوران بازنشتگی هم دانشگاه بیرجند را تأسیس کردم. قبل از انقلاب مدتی معاون پارلمانی وزارت راه بودم.
پس از انقلاب در دوران جنگ ایران و عراق مشاور وزیر دفاع بودم حالا هم در دانشگاه شهید بهشتی مشاور دانشکده علوم زمین هستم و دو دانشجوی دکتری دارم، بیش از صد مقاله به فارسی و انگلیسی نوشتهام و چهارده کتاب درسی به چاپ رساندهام، مهمتر از همه اینها انتشار کتابی با عنوان «جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی» که داستان علم جغرافیا در کشور است.
پانزده سال است که با دائرهالمعارف اسلامی همکاری میکنم و این اواخر با مرکز گفتگوی تمدن ها ارتباط نزدیک دارم و قرار است اطلس جغرافیایی تمدنها را تهیه بکنم.
فعالیتهای ضمن تحصیل
دکتر گنجی از دوران تحصیل در مقطع ابتدایی و متوسطه خود چنین به یاد می آورد: «در ایام تعطیل (تابستان) بسیاری از ما را به یادگیری حرفههای سنتی وا می داشتند و دانش آموزانی که پدران با حرفه های بازاری اشتغال داشتند در خلال تحصیل به پدر خود کمک میکردند. در زمان تحصیلات ابتدایی من، پیش آهنگی در مدارس متداول شده بود و بسیاری از حرفهها را از طریق پیش آهنگ به ما یاد میداند.»
دکتر گنجی، در ضمن تحصیل در انگلستان چندین مسافرت علمی همراه گروههای دانشگاهی به نواحی داخلی انگلستان و اسکاتلند و همچنین به شبهجزیرهٔ ایبری (اسپانیا و پرتغال) و اسکاندیناوی (دانمارک، سوئد و فنلاند) و ممالک دیگر اروپایی انجام داد.
همسر و فرزندان
دکتر گنجی در ۲۴ دیماه ۱۳۲۰ با لطیفه جوادزاده (او از ایرانیان مقیم ارمنستان بود) ازدواج کردند. و ایشان فرزندی نداشتند و تاپایان عمر در کنار همسر خود ماندند حتی در پیری که همسر ایشان بیمار بود و خودشان نیز کهولت سن داشتند از همسر خود پرستاری میکردند
درگذشت
پروفسور محمدحسن گنجی، ۲۸ تیرماه ۱۳۹۱ بر اثر زمین خوردن در منزل شخصی خود دچار خونریزی مغزی شد. پس از آن به بیمارستان پیامبران منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت که درنهایت درگذشت. پیکر ایشان پس از تشییع از مقابل دانشگاه تهران جهت خاکسپاری به زادگاهش شهر بیرجند منتقل گردید و در تاریخ 2 مرداد ماه 1391 در محل بوستان دکتر گنجی چهره در نقاب خاک کشید . روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
فعالیتهای آموزشی
دکتر گنجی پس از اخذ درجه لیسانس از انگلستان (در سال ۱۳۱۷)، به ایران بازگشت و به مدت ۱۴ سال با سمت دبیری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا پرداخت.
همچنین وی پس از اخذ مدرک دکترا در سال ۱۳۳۴ از آمریکا به ایران بازگشت و پس از طی ۵ سال دورهٔ دانشیاری، در سال ۱۳۳۹ به عنوان (با رتبهٔ ۱۰) استادی پاره وقت دانشگاه تهران ارتقا یافت و متصدی کرسی جغرافیای انسانی شد.
در مهرماه ۱۳۴۷ خدمت تمام وقت دانشگاه را پذیرفت و از سال ۱۳۴۸ در سمت استاد و مدیر گروه آموزشی جغرافیا در دانشگاه انجام وظیفه کرد.
تحصیلات رسمی و حرفهای
گنجی پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در زادگاه خود یعنی بیرجند در مهرماه ۱۳۰۹ خورشیدی به تهران آمد تا حقوق بخواند. ولی در تهران متوجه شد که بیشتر استادان مدرسهٔ عالی حقوق آن زمان، فرانسوی هستند و چون زبان فرانسوی نمیدانست به دارالمعلمین عالی رفت که نخستین بنیاد آموزش عالی آن زمان بود.
دارالمعلمین عالی، که در ۱۳۰۷ بنیانگذاری شده بود، دو گروه «فلسفه و ادبیات» و "تاریخ و جغرافیاً داشت. گنجی در رشتهٔ تاریخ و جغرافیا نامنویسی کرد و پس از سه سال در ۱۳۱۲ لیسانس آن رشته را دریافت کرد. از آن جا که گنجی در کنکور اعزام به خارج در بخش معلمی تاریخ و جغرافیا مقام اول را به دست آورده بود، در ۲۵ شهریور ۱۳۱۲ همراه با حدود ۹۰ نفر دیگر که ۲۰ نفر از آنان از دانشآموختگان دانشسرای عالی بودند، به فرانسه فرستاده شد.
چون در دبیرستان شوکتی بیرجند تا اندازهای با زبان انگلیسی آشنا شده بود، او را با ۱۲ نفر دیگر از دانشجویان که به زبان انگلیسی آشنایی داشتند، پس از چند روز ماندن در پاریس به لندن فرستادند. در آن روزها معمول بود که دانشجویان فرستاده شده به انگلستان را برای یکسال به زندگی در یک خانوادهی انگلیسی وا میداشتند تا زبان و آداب انگلیسی را فراگیرند. اما چون گنجی زبان انگلیسی را به اندازهٔ نیاز میدانست، او را بیدرنگ پس از ورود به انگلستان به دانشگاه ویکتوریا در منچستر معرفی کردند که در آن زمان یکی از پنج دانشگاه معتبر پس از آکسفورد و کمبریج به شمار میآمد.
در سال دوم ماندن درانگلستان بود که پس از یک سال مطالعه و بررسی رشتههای گوناگون، تصمیم خود را گرفت که در زمینهٔ جغرافیا کار کند و از آن زمان تاریخ برای او در درجهٔ دوم اهمیت قرارگرفت. او در آن سال در گروه تخصصی جغرافیا در دانشگاه منچستر نامنویسی کرد و پس از چهارسال توانست لیسانس تخصصی و ممتاز در جغرافیا را به دست آورد که برابر کارشناسیارشد به شمار میآید.
او دلیل گرایش خود را به جغرافیا و به ویژه هواشناسی، دو رویداد خشکسالی و سیلی میداند که در روزگار کودکی و نوجوانی در زادگاهش رخ داد و باعث آسیب زیادی به روستاییان شده بود.
همچنین، در روزگاری که در خارج تحصیل میکرد، بحثهای داغی پیرامون نظریهٔ تکامل در جریان بود و از آن جا که بارها شنیده بود که پاسخ جانداران به دگرگونی آب و هوا، نقش مهمی در تکامل جاندران دارد، به موضوعهای مربوط به آب و هوا و محیط بسیار گرایش پیدا کرده بود.
گنجی در مهرماه ۱۳۱۷ به ایران بازگشت و با عنوان دبیر (امروزه در رتبهبندی علمی دانشگاهی به آن مربی میگویند) در دانشکدهٔ ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا پرداخت. دورهٔ خدمت دبیری او ۱۴ سال به طول انجامید و چون با مقررات آن روز هرگز نمیتوانست بدون درجهٔ دکترا، استاد دانشگاه شود، با استفاده از فرصت مطالعاتی در شهریور ۱۳۳۱ به آمریکا رفت.
او پس از دوسال تحصیل در دانشگاه کلارک (در شهر ورستر ایالت ماساچوست) درجهٔ دکترا در جغرافیا را به دست آورد.
سایر فعالیتها و برنامههای روزمره
دکتر گنجی در کنار تدریس و تحقیق در بیساری از موسسات دولتی و خصوصی که با امور در زمینه های جغرافیایی ارتباط داشتهاند در مراحل برنامه ریزی و همچنین در دورانهای اجرایی مشارکت داشته است.
جوائز و نشانها
دکتر گنجی، در سال ۱۳۵۴ به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران انتخاب شد. وی در بیست و نهمین کنگرهٔ اتحادیهٔ بین المللی جغرافیایی در کره جنوبی در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان یکی از ۱۵ جغرافیدان برجستهٔ جهان شناخته شد و سازمان هواشناسی جهانی، جایزه علمی سال ۲۰۰۱ خود را به وی اعطا کرد.
ایشان همچنین دارای نشان درجه سه در خدمات دولتی را دریافت کردهاست. دکتر گنجی از اوایل انقلاب تا هم اکنون بالغ بر ۶۳ لوح تقدیر از مراکز آثار و مفاخر علمی، چهره های ماندگار، انجمنهای علمی جغرافیایی و دانشگاهها دریافت کردهاست.
استادان و مربیان
مربیان و استادان دکتر گنجی در طی دوران تحصیل عبارت بودند از: علامه سید محمد فرزان ،میرزا احمد نراقی، شیخ احمد سلیمانی نراقی، کلنل علینقی وزیری، مفیدالملک، سیدرضی حسین (ناظم هندی)، عباس اقبال آشتیانی، ماژور مسعودخان کیهان، بدیعالزمان فروزانفر، سیدمحمدکاظم عصار، دکتر صادق رضازاده شفق، عبدالحسین شیبانی وحیدالملک، دکتر عیسا صدیق، دکتر اسدالله بیژن و....
مشاغل و سمتهای مورد تصدی
دکتر گنجی در کنار فعالیت خود در دانشگاه تهران، از مهرماه ۱۳۳۵ تا مهرماه ۱۳۴۷ ریاست اداره کل هواشناسی ایران را نیز عهده دار بود. در این مدت، وی نماینده ثابت دولت ایران در سازمان هواشناسی جهانی، به مدت ۵ سال ریاست هواشناسی منطقه آسیا(به مدت ۵ سال) و عضویت کمیته اجرایی سازمان مزبور را برعهده داشت.
دکتر گنجی از اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ تا مهرماه ۱۳۴۷ معاونت پارلمانی وزارت راه و در زمان ریاست دانشگاهیِ پروفسور رضا، از سال ۱۳۴۷ به مدت یک سال پست معاونت اداری و مالی دانشگاه تهران را عهده دار شد. آنگاه پس از چندی مشاور دانشگاه گردید و سپس از خردادماه ۱۳۵۳ عهده دار ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی گردید و تا پایان خدمت ۳۷ ساله ی دانشگاهی خود در این سمت باقی بود.
وی در بهمن ماه ۱۳۵۴ به افتخار بازنشستگی نائل آمد و از مهرماه ۱۳۵۴ تا پایان سال ۱۳۵۷ ریاست مؤسسه آموزش عالی امیر شوکت الملک علم بیرجند را برعهده داشت.
وی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ مشاور رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح بود. و از سال ۱۳۷۳ نیز با سمت مشاور دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی در طراحی و اجرای برنامهها مشارکت داشتهاست.
همچنین از سال ۱۳۶۵ عضویت بخش جغرافیایی سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) را دارا بوده و با بیشتر دانشگاههای تهران بویژه دانشگاه تربیت مدرس در دورههای دکترای جغرافیا تدریس همکاری داشتهاست.
وی همچنین عضویت کمیته رهبری اطلس اقلیمی ایران را در سازمان هواشناسی برعهده داشتهاست.
از دیگر مشاغل وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عضو مادام العمر انجمن جغرافیائی انگلستان
عضو سابق انجمن سلطنتی مردم شناسی انگلستان و ایرلند
عضو شورای عالی آمار
عضو هیأت تحریریه دائره المعارف بریتانیا
عضو افتخاری انجمن آمریکایی پیشرفت علوم
عضو شورای عالی مردم شناسی
عضو انجمن جغرافیائی کشورهای آسیا و آفریقا
عضو کمیته ملی آبشناسی (یونسکو)
عضو هیأت ممیزه دانشگاه تهران
عضو کمیسیون بورسهای دانشگاهی
عضو کمیسیون همکاری فرهنگی ایران و فرانسه (دانشگاهی)
عضو کمیته جغرافیائی فرهنگستان ایران
عضو شورای عالی جغرافیائی وابسته به سازمان جغرافیائی کشور
عضو کمیته برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش
عضو هیأت امنای مدرسه عالی بازرگانی رشت
عضو هیأت امنای مدرسه عالی علوم اراک
عضو هیأت امنای مدرسه عالی فنی تهران
عضو اتحادیه انحمنهای علمی
رئیس اولین کنگره جغرافیدانان ایران ۱۳۵۲
عضو شورای دانشگاه تهران
اولین رئیس انجمن جغرافیدانان ایران ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷
[CENTER]
[/CENTER]
چگونگی عرضه آثار
دکتر گنجی سفرهای علمی متعددی به کشورهای اسکاتلند، پرتقال، دانمارک، سوئد، فنلاند، پاکستان، هندوستان، ژاپن، اندونزی، مالزی، سنگاپور، هنگ کنگ، لبنان، اتریش، آلمان، هلند، بلژیک، اسپانیا ، فرانسه، نروژ، شوروی (مسکو، کیف، ایروان و باکو)، استرالیا، کانادا، کشورهای متحده آمریکا و کلیهٔ شیخ نشینهای خلیج فارس نمود.
دکتر گنجی در کنگرهٔ بین المللی جغرافیایی (آمستردام ۱۹۳۸، واشنگتن ۱۹۵۲، دهلی نو ۱۹۶۸ و مونترال کانادا ۱۹۷۲)، سمینار جغرافیایی کشورهای آسیایی و آفریقایی (علیکرهٔ هندوستان - ۱۹۵۶) ، کمیسیون حل اختلاف آب هیرمند بین ایران و افغانستان (واشنگتن - ۱۹۵۶)، کمیتهٔ اجرایی طرح مناطق خشک یونسکو(کانبرای استرالیا - ۱۹۵۶)، کمیتهٔ منطقهای سازمان هواپیمایی کشوری بین المللی (رم - ۱۹۵۹)، کمیتهٔ هواشناسی سازمان پیمان مرکزی (آنکارا - ۱۹۵۹، ۱۹۶۰، ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳، لندن - ۱۹۶۰)، اجلاسیهٔ هواشناسی منطقهٔ آسیا (رانگون - ۱۹۵۹ ، بانکوک - ۱۹۶۲، تهران - ۱۹۶۶ و توکیو - ۱۹۷۰)، کمیسیون اقلیم شناسی سازمان هواشناسی جهانی (لندن - ۱۹۶۰ و استکهلم - ۱۹۶۵)، کنگرهٔ سازمان هواشناسی جهانی (ژنو - ۱۹۶۳، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۱)، اجلاسیه کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهانی (ژنو - ۱۹۶۵، ۱۹۶۶، ۱۹۶۸، ۱۹۶۹ و ۱۹۷۱)، کمیته ارتباطات سازمان عمران منطقه ای (اسلام آباد - ۱۹۶۶)، دومین کنگره سازمان ملل درباره یکنواخت ساختن اسامی (لندن - ۱۹۷۲)، کنفرانس یونسکو دربارهٔ آموزش جغرافیا در آسیای شرقی و اقیانوسیه (سنگاپور - ۱۹۷۲)، دومین اجلاسیهٔ گروه کارشناسان هواشناسی جهانی دربارهٔ کاربرد اقلیم شناسی در مسائل محیطی (ژنو - ۱۹۷۲)، دومین کمیتهٔ فنی اندازه گیری آلودگی هوا (هلسینکی - ۱۹۷۳)، کنفرانس یونسکو درباره آموزش جغرافیا در آسیای جنوبی (دهلی نو - ۱۹۷۴)، هشتمین اجلاسیه گروه کارشناسان جغرافیای سازمان ملل (نیویورک - ۱۹۷۵)، سمپوزیوم هواشناسی در رابطه با آمایش زمین دراشویل (کارولینای شمالی - ۱۹۷۵)، بیست و سومین کنگرهٔ بین المللی جغرافیا (مسکو - ۱۹۷۶)، سومین کنگرهٔ سازمان ملل برای یکنواخت کردن اعلام جغرافیایی (آتن - ۱۳۵۶، مونترال - ۱۳۶۵ و ژنو - ۱۳۷۰)، سفر عتبات عالیات در گروه دانشگاه تهران (۱۳۵۶)، سفر چین در گروه دانشگاه تهران (۱۳۵۷)، یازدهمین اجلاسیهٔ گروه کارشناسان ملل متحد (ژنو - ۱۳۶۳)، چهارمین اجلاسیهٔ منطقه ای برای همسان سازی نامهای جغرافیایی (تهران - ۱۳۶۹)، سمینار مرزهای ایران در مرکز ژئوپلوتیک و مرزهای بین المللی دانشگاه لندن (لندن - ۱۳۷۰)، سمینار هویت ایران در پایان قرن بیستم در دانشگاه لندن (لندن - ۱۳۷۷) شرکت فعال داشتهاست.
دکتر گنجی، حدود ۱۰ درس جدید و مختلف را به تدریج وارد برنامهٔ رشته جغرافیا نمود و همه را شخصاً به تناوب در سالهای تحصیلی مختلف تدریس کرد. از آثار ایشان میتوان به ۱ جزوه درسی، ۱۶ اثر تألیفی، ۶ نقد کتاب، ۱۲ مقدمه کتاب، ۸۰مقاله علمی، ۱۹سخنرانی و ۱۴ مقاله به زبان انگلیسی اشاره نمود. ∗ ایشان همچنین موئسس دانشگاه بیرجند میباشند.
[CENTER]

دکتر گنجی، آموزش دبستان و دبیرستان را در شهر خود و آموزش عالی را در تهران (دارالمعلمین عالی ۱۳۰۹-۱۳۱۲)، انگلستان (۱۳۱۲-۱۳۱۷) و آمریکا (۱۳۳۱-۱۳۲۳) در رشته جغرافیا با تأکید بر اقلیمشناسی انجام داد و پایاننامه او درباره آب و هوای ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسید.
او از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در خدمت دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشته و نخستین کسی بودهاست که جغرافیای نوین را وارد برنامههای دانشگاهی کردهاست. وی مراحل دانشگاهی را از دبیری تا معاونت دانشگاه طی کرده و در سال ۱۳۵۴ با اخذ درجه استادی ممتاز بازنشسته شدهاست.
وی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۷ مدیریت اداره کل هواشناسی را عهده دار بوده و در واقع بینانگذار سازمان هواشناسی ایران بودهاست.
در همین سالها او ۴ سال ریاست منطقه آسیا را در سازمان هواشناسی عهده دار بوده و از همان سال رابطه خود را با همان سازمان حفظ کردهاست. وی چندین کتاب -از جمله اطلس اقلیمی ایران - و بیشتر از صد مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر ساخته و به همین مناسبت در برنده جایزه ۲۰۰۱ سازمان هواشناسی جهانی شدهاست. ∗
زندگینامه
دکتر محمد حسن گنجی، در ۲۱ خرداد سال ۱۲۹۱ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات مقدماتی در مدرسه شوکتیه بیرجند، وارد دارالمعلمین عالی تهران شد و در رشته تاریخ و جغرافیا به دریافت درجه کارشناسی نائل گردید. سپس به عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شده و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داده و در سال ۱۳۱۷، لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ نمود.
وی بار دیگر در سال ۱۳۳۱، با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و دکتری خود را در رشته جغرافیا، از دانشگاه کلارک دریافت داشت.
دکتر گنجی پس از بازکشت به ایران در دانشگاه تهران، مشغول به تدریس شد و با درجه استادی در سال ۱۳۵۸ بازنشسته گردید. با این حال وی هیچ گاه دست از کار نکشید و از سال ۱۳۶۴ با مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، آغاز نمود. وی از سال ۱۳۷۰ به عنوان مشاور رئیس دانشکده علوم زمین با دانشگاه شهید بهشتی همکاری دارد.
وی علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا، ریاست دانشکده ادبیان و علوم انسانی و معاونت دانشگاه تهران، پیش از انقلاب اسلامی، ریاست اداره کل هواشناسی ایران و ریاست هواشناسی منطقه آسیا را نیز بر عهده داشته و هم اکنون و عضو کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهان است.
والدین و انساب
پدر وی، ابوتراب مدتها نایب الحکومه شهر قاین بود. افراد خانواده وی در خدمت امرای قاینات (بیرجند) یعنی خاندان علم بودند. پدرش به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشت. وی سه برادر و دو خواهر داشته که چهار نفر آنها در مدارس محلی بیرجند به تدریس اشتغال داشتند. در حال حاضر همه آنها به غیر از دو نفرشان از میان رفته اند.
خاطرات و وقایع دوران تحصیل
دکتر گنجی خود چنین میگوید: من با دبیری در دانشگاه تهران شروع کردم و بعد از ۱۳ سال استادیار این دانشگاه شدم، اولین کسی بودم که با تحصیلات عالیه جغرافیا به ایران برگشتم و در سال دوم گشایش دانشگاه تهران به همراه دو نفر از همکارانم رشته جغرافیا را پایه گذاری کردیم.
بعد از ما شش نسل جغرافیدان در ایران تربیت شدهاست که من به نوعی پدربزرگ این جریان احساس میکنم.
مدتی رئیس دانشکده و معاون دانشگاه تهران بودم در دوران بازنشتگی هم دانشگاه بیرجند را تأسیس کردم. قبل از انقلاب مدتی معاون پارلمانی وزارت راه بودم.
پس از انقلاب در دوران جنگ ایران و عراق مشاور وزیر دفاع بودم حالا هم در دانشگاه شهید بهشتی مشاور دانشکده علوم زمین هستم و دو دانشجوی دکتری دارم، بیش از صد مقاله به فارسی و انگلیسی نوشتهام و چهارده کتاب درسی به چاپ رساندهام، مهمتر از همه اینها انتشار کتابی با عنوان «جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی» که داستان علم جغرافیا در کشور است.
پانزده سال است که با دائرهالمعارف اسلامی همکاری میکنم و این اواخر با مرکز گفتگوی تمدن ها ارتباط نزدیک دارم و قرار است اطلس جغرافیایی تمدنها را تهیه بکنم.
فعالیتهای ضمن تحصیل
دکتر گنجی از دوران تحصیل در مقطع ابتدایی و متوسطه خود چنین به یاد می آورد: «در ایام تعطیل (تابستان) بسیاری از ما را به یادگیری حرفههای سنتی وا می داشتند و دانش آموزانی که پدران با حرفه های بازاری اشتغال داشتند در خلال تحصیل به پدر خود کمک میکردند. در زمان تحصیلات ابتدایی من، پیش آهنگی در مدارس متداول شده بود و بسیاری از حرفهها را از طریق پیش آهنگ به ما یاد میداند.»
دکتر گنجی، در ضمن تحصیل در انگلستان چندین مسافرت علمی همراه گروههای دانشگاهی به نواحی داخلی انگلستان و اسکاتلند و همچنین به شبهجزیرهٔ ایبری (اسپانیا و پرتغال) و اسکاندیناوی (دانمارک، سوئد و فنلاند) و ممالک دیگر اروپایی انجام داد.
همسر و فرزندان
دکتر گنجی در ۲۴ دیماه ۱۳۲۰ با لطیفه جوادزاده (او از ایرانیان مقیم ارمنستان بود) ازدواج کردند. و ایشان فرزندی نداشتند و تاپایان عمر در کنار همسر خود ماندند حتی در پیری که همسر ایشان بیمار بود و خودشان نیز کهولت سن داشتند از همسر خود پرستاری میکردند
درگذشت
پروفسور محمدحسن گنجی، ۲۸ تیرماه ۱۳۹۱ بر اثر زمین خوردن در منزل شخصی خود دچار خونریزی مغزی شد. پس از آن به بیمارستان پیامبران منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت که درنهایت درگذشت. پیکر ایشان پس از تشییع از مقابل دانشگاه تهران جهت خاکسپاری به زادگاهش شهر بیرجند منتقل گردید و در تاریخ 2 مرداد ماه 1391 در محل بوستان دکتر گنجی چهره در نقاب خاک کشید . روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
فعالیتهای آموزشی
دکتر گنجی پس از اخذ درجه لیسانس از انگلستان (در سال ۱۳۱۷)، به ایران بازگشت و به مدت ۱۴ سال با سمت دبیری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا پرداخت.
همچنین وی پس از اخذ مدرک دکترا در سال ۱۳۳۴ از آمریکا به ایران بازگشت و پس از طی ۵ سال دورهٔ دانشیاری، در سال ۱۳۳۹ به عنوان (با رتبهٔ ۱۰) استادی پاره وقت دانشگاه تهران ارتقا یافت و متصدی کرسی جغرافیای انسانی شد.
در مهرماه ۱۳۴۷ خدمت تمام وقت دانشگاه را پذیرفت و از سال ۱۳۴۸ در سمت استاد و مدیر گروه آموزشی جغرافیا در دانشگاه انجام وظیفه کرد.
تحصیلات رسمی و حرفهای
گنجی پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در زادگاه خود یعنی بیرجند در مهرماه ۱۳۰۹ خورشیدی به تهران آمد تا حقوق بخواند. ولی در تهران متوجه شد که بیشتر استادان مدرسهٔ عالی حقوق آن زمان، فرانسوی هستند و چون زبان فرانسوی نمیدانست به دارالمعلمین عالی رفت که نخستین بنیاد آموزش عالی آن زمان بود.
دارالمعلمین عالی، که در ۱۳۰۷ بنیانگذاری شده بود، دو گروه «فلسفه و ادبیات» و "تاریخ و جغرافیاً داشت. گنجی در رشتهٔ تاریخ و جغرافیا نامنویسی کرد و پس از سه سال در ۱۳۱۲ لیسانس آن رشته را دریافت کرد. از آن جا که گنجی در کنکور اعزام به خارج در بخش معلمی تاریخ و جغرافیا مقام اول را به دست آورده بود، در ۲۵ شهریور ۱۳۱۲ همراه با حدود ۹۰ نفر دیگر که ۲۰ نفر از آنان از دانشآموختگان دانشسرای عالی بودند، به فرانسه فرستاده شد.
چون در دبیرستان شوکتی بیرجند تا اندازهای با زبان انگلیسی آشنا شده بود، او را با ۱۲ نفر دیگر از دانشجویان که به زبان انگلیسی آشنایی داشتند، پس از چند روز ماندن در پاریس به لندن فرستادند. در آن روزها معمول بود که دانشجویان فرستاده شده به انگلستان را برای یکسال به زندگی در یک خانوادهی انگلیسی وا میداشتند تا زبان و آداب انگلیسی را فراگیرند. اما چون گنجی زبان انگلیسی را به اندازهٔ نیاز میدانست، او را بیدرنگ پس از ورود به انگلستان به دانشگاه ویکتوریا در منچستر معرفی کردند که در آن زمان یکی از پنج دانشگاه معتبر پس از آکسفورد و کمبریج به شمار میآمد.
در سال دوم ماندن درانگلستان بود که پس از یک سال مطالعه و بررسی رشتههای گوناگون، تصمیم خود را گرفت که در زمینهٔ جغرافیا کار کند و از آن زمان تاریخ برای او در درجهٔ دوم اهمیت قرارگرفت. او در آن سال در گروه تخصصی جغرافیا در دانشگاه منچستر نامنویسی کرد و پس از چهارسال توانست لیسانس تخصصی و ممتاز در جغرافیا را به دست آورد که برابر کارشناسیارشد به شمار میآید.
او دلیل گرایش خود را به جغرافیا و به ویژه هواشناسی، دو رویداد خشکسالی و سیلی میداند که در روزگار کودکی و نوجوانی در زادگاهش رخ داد و باعث آسیب زیادی به روستاییان شده بود.
همچنین، در روزگاری که در خارج تحصیل میکرد، بحثهای داغی پیرامون نظریهٔ تکامل در جریان بود و از آن جا که بارها شنیده بود که پاسخ جانداران به دگرگونی آب و هوا، نقش مهمی در تکامل جاندران دارد، به موضوعهای مربوط به آب و هوا و محیط بسیار گرایش پیدا کرده بود.
گنجی در مهرماه ۱۳۱۷ به ایران بازگشت و با عنوان دبیر (امروزه در رتبهبندی علمی دانشگاهی به آن مربی میگویند) در دانشکدهٔ ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا پرداخت. دورهٔ خدمت دبیری او ۱۴ سال به طول انجامید و چون با مقررات آن روز هرگز نمیتوانست بدون درجهٔ دکترا، استاد دانشگاه شود، با استفاده از فرصت مطالعاتی در شهریور ۱۳۳۱ به آمریکا رفت.
او پس از دوسال تحصیل در دانشگاه کلارک (در شهر ورستر ایالت ماساچوست) درجهٔ دکترا در جغرافیا را به دست آورد.
سایر فعالیتها و برنامههای روزمره
دکتر گنجی در کنار تدریس و تحقیق در بیساری از موسسات دولتی و خصوصی که با امور در زمینه های جغرافیایی ارتباط داشتهاند در مراحل برنامه ریزی و همچنین در دورانهای اجرایی مشارکت داشته است.
جوائز و نشانها
دکتر گنجی، در سال ۱۳۵۴ به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران انتخاب شد. وی در بیست و نهمین کنگرهٔ اتحادیهٔ بین المللی جغرافیایی در کره جنوبی در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان یکی از ۱۵ جغرافیدان برجستهٔ جهان شناخته شد و سازمان هواشناسی جهانی، جایزه علمی سال ۲۰۰۱ خود را به وی اعطا کرد.
ایشان همچنین دارای نشان درجه سه در خدمات دولتی را دریافت کردهاست. دکتر گنجی از اوایل انقلاب تا هم اکنون بالغ بر ۶۳ لوح تقدیر از مراکز آثار و مفاخر علمی، چهره های ماندگار، انجمنهای علمی جغرافیایی و دانشگاهها دریافت کردهاست.
استادان و مربیان
مربیان و استادان دکتر گنجی در طی دوران تحصیل عبارت بودند از: علامه سید محمد فرزان ،میرزا احمد نراقی، شیخ احمد سلیمانی نراقی، کلنل علینقی وزیری، مفیدالملک، سیدرضی حسین (ناظم هندی)، عباس اقبال آشتیانی، ماژور مسعودخان کیهان، بدیعالزمان فروزانفر، سیدمحمدکاظم عصار، دکتر صادق رضازاده شفق، عبدالحسین شیبانی وحیدالملک، دکتر عیسا صدیق، دکتر اسدالله بیژن و....
مشاغل و سمتهای مورد تصدی
دکتر گنجی در کنار فعالیت خود در دانشگاه تهران، از مهرماه ۱۳۳۵ تا مهرماه ۱۳۴۷ ریاست اداره کل هواشناسی ایران را نیز عهده دار بود. در این مدت، وی نماینده ثابت دولت ایران در سازمان هواشناسی جهانی، به مدت ۵ سال ریاست هواشناسی منطقه آسیا(به مدت ۵ سال) و عضویت کمیته اجرایی سازمان مزبور را برعهده داشت.
دکتر گنجی از اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ تا مهرماه ۱۳۴۷ معاونت پارلمانی وزارت راه و در زمان ریاست دانشگاهیِ پروفسور رضا، از سال ۱۳۴۷ به مدت یک سال پست معاونت اداری و مالی دانشگاه تهران را عهده دار شد. آنگاه پس از چندی مشاور دانشگاه گردید و سپس از خردادماه ۱۳۵۳ عهده دار ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی گردید و تا پایان خدمت ۳۷ ساله ی دانشگاهی خود در این سمت باقی بود.
وی در بهمن ماه ۱۳۵۴ به افتخار بازنشستگی نائل آمد و از مهرماه ۱۳۵۴ تا پایان سال ۱۳۵۷ ریاست مؤسسه آموزش عالی امیر شوکت الملک علم بیرجند را برعهده داشت.
وی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ مشاور رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح بود. و از سال ۱۳۷۳ نیز با سمت مشاور دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی در طراحی و اجرای برنامهها مشارکت داشتهاست.
همچنین از سال ۱۳۶۵ عضویت بخش جغرافیایی سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) را دارا بوده و با بیشتر دانشگاههای تهران بویژه دانشگاه تربیت مدرس در دورههای دکترای جغرافیا تدریس همکاری داشتهاست.
وی همچنین عضویت کمیته رهبری اطلس اقلیمی ایران را در سازمان هواشناسی برعهده داشتهاست.
از دیگر مشاغل وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عضو مادام العمر انجمن جغرافیائی انگلستان
عضو سابق انجمن سلطنتی مردم شناسی انگلستان و ایرلند
عضو شورای عالی آمار
عضو هیأت تحریریه دائره المعارف بریتانیا
عضو افتخاری انجمن آمریکایی پیشرفت علوم
عضو شورای عالی مردم شناسی
عضو انجمن جغرافیائی کشورهای آسیا و آفریقا
عضو کمیته ملی آبشناسی (یونسکو)
عضو هیأت ممیزه دانشگاه تهران
عضو کمیسیون بورسهای دانشگاهی
عضو کمیسیون همکاری فرهنگی ایران و فرانسه (دانشگاهی)
عضو کمیته جغرافیائی فرهنگستان ایران
عضو شورای عالی جغرافیائی وابسته به سازمان جغرافیائی کشور
عضو کمیته برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش
عضو هیأت امنای مدرسه عالی بازرگانی رشت
عضو هیأت امنای مدرسه عالی علوم اراک
عضو هیأت امنای مدرسه عالی فنی تهران
عضو اتحادیه انحمنهای علمی
رئیس اولین کنگره جغرافیدانان ایران ۱۳۵۲
عضو شورای دانشگاه تهران
اولین رئیس انجمن جغرافیدانان ایران ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷
[CENTER]

چگونگی عرضه آثار
دکتر گنجی سفرهای علمی متعددی به کشورهای اسکاتلند، پرتقال، دانمارک، سوئد، فنلاند، پاکستان، هندوستان، ژاپن، اندونزی، مالزی، سنگاپور، هنگ کنگ، لبنان، اتریش، آلمان، هلند، بلژیک، اسپانیا ، فرانسه، نروژ، شوروی (مسکو، کیف، ایروان و باکو)، استرالیا، کانادا، کشورهای متحده آمریکا و کلیهٔ شیخ نشینهای خلیج فارس نمود.
دکتر گنجی در کنگرهٔ بین المللی جغرافیایی (آمستردام ۱۹۳۸، واشنگتن ۱۹۵۲، دهلی نو ۱۹۶۸ و مونترال کانادا ۱۹۷۲)، سمینار جغرافیایی کشورهای آسیایی و آفریقایی (علیکرهٔ هندوستان - ۱۹۵۶) ، کمیسیون حل اختلاف آب هیرمند بین ایران و افغانستان (واشنگتن - ۱۹۵۶)، کمیتهٔ اجرایی طرح مناطق خشک یونسکو(کانبرای استرالیا - ۱۹۵۶)، کمیتهٔ منطقهای سازمان هواپیمایی کشوری بین المللی (رم - ۱۹۵۹)، کمیتهٔ هواشناسی سازمان پیمان مرکزی (آنکارا - ۱۹۵۹، ۱۹۶۰، ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳، لندن - ۱۹۶۰)، اجلاسیهٔ هواشناسی منطقهٔ آسیا (رانگون - ۱۹۵۹ ، بانکوک - ۱۹۶۲، تهران - ۱۹۶۶ و توکیو - ۱۹۷۰)، کمیسیون اقلیم شناسی سازمان هواشناسی جهانی (لندن - ۱۹۶۰ و استکهلم - ۱۹۶۵)، کنگرهٔ سازمان هواشناسی جهانی (ژنو - ۱۹۶۳، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۱)، اجلاسیه کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهانی (ژنو - ۱۹۶۵، ۱۹۶۶، ۱۹۶۸، ۱۹۶۹ و ۱۹۷۱)، کمیته ارتباطات سازمان عمران منطقه ای (اسلام آباد - ۱۹۶۶)، دومین کنگره سازمان ملل درباره یکنواخت ساختن اسامی (لندن - ۱۹۷۲)، کنفرانس یونسکو دربارهٔ آموزش جغرافیا در آسیای شرقی و اقیانوسیه (سنگاپور - ۱۹۷۲)، دومین اجلاسیهٔ گروه کارشناسان هواشناسی جهانی دربارهٔ کاربرد اقلیم شناسی در مسائل محیطی (ژنو - ۱۹۷۲)، دومین کمیتهٔ فنی اندازه گیری آلودگی هوا (هلسینکی - ۱۹۷۳)، کنفرانس یونسکو درباره آموزش جغرافیا در آسیای جنوبی (دهلی نو - ۱۹۷۴)، هشتمین اجلاسیه گروه کارشناسان جغرافیای سازمان ملل (نیویورک - ۱۹۷۵)، سمپوزیوم هواشناسی در رابطه با آمایش زمین دراشویل (کارولینای شمالی - ۱۹۷۵)، بیست و سومین کنگرهٔ بین المللی جغرافیا (مسکو - ۱۹۷۶)، سومین کنگرهٔ سازمان ملل برای یکنواخت کردن اعلام جغرافیایی (آتن - ۱۳۵۶، مونترال - ۱۳۶۵ و ژنو - ۱۳۷۰)، سفر عتبات عالیات در گروه دانشگاه تهران (۱۳۵۶)، سفر چین در گروه دانشگاه تهران (۱۳۵۷)، یازدهمین اجلاسیهٔ گروه کارشناسان ملل متحد (ژنو - ۱۳۶۳)، چهارمین اجلاسیهٔ منطقه ای برای همسان سازی نامهای جغرافیایی (تهران - ۱۳۶۹)، سمینار مرزهای ایران در مرکز ژئوپلوتیک و مرزهای بین المللی دانشگاه لندن (لندن - ۱۳۷۰)، سمینار هویت ایران در پایان قرن بیستم در دانشگاه لندن (لندن - ۱۳۷۷) شرکت فعال داشتهاست.
دکتر گنجی، حدود ۱۰ درس جدید و مختلف را به تدریج وارد برنامهٔ رشته جغرافیا نمود و همه را شخصاً به تناوب در سالهای تحصیلی مختلف تدریس کرد. از آثار ایشان میتوان به ۱ جزوه درسی، ۱۶ اثر تألیفی، ۶ نقد کتاب، ۱۲ مقدمه کتاب، ۸۰مقاله علمی، ۱۹سخنرانی و ۱۴ مقاله به زبان انگلیسی اشاره نمود. ∗ ایشان همچنین موئسس دانشگاه بیرجند میباشند.
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
- amin
- کاربر ویژه
- پست: 1029
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
- محل اقامت: bojnord
- Been thanked: 1 time
- تماس:
Re: شخصیت شناسی
خداوند روحشون رو مورد رحمتش قرار بده
و ما رو ادامه دهنده راهشون.
و ما رو ادامه دهنده راهشون.
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
- mohammadreza
- مدیر سابق سایت
- پست: 1052
- تاریخ عضویت: سهشنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
- تماس:
Re: شخصیت شناسی
ببخشید میشه شخصیت بازیگران سینما رو هم معرفی کنیم ؟؟
...Act like a Champion, Be a Champion
Re: شخصیت شناسی
بفرماییدmohammadreza نوشته شده:ببخشید میشه شخصیت بازیگران سینما رو هم معرفی کنیم ؟؟
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
حسین پناهی
حسین پناهی دژکوه (زادهٔ ۱۳۳۵ دژکوه – درگذشتهٔ ۱۳۸۳ تهران) شاعر و نویسنده وکارگردان و بازیگر ایرانی بود.
[CENTER]
[/CENTER]
زندگی نامه
جوانی
حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیتالله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مسالهای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتادهاست، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه میدانست روغن نجس است (بنا بر نظر فقها در چنین شرایطی روغن جامد نجس نمیشود و این ادعا که ایشان روغن را نجس میدانست نیاز به منبع و رفع ابهام دارد.)، ولی این را هم میدانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانوادهاش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاور و بریزدور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامهنویسی را گذراند.
دوران حرفهای بازیگری
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامههای خودش ساخت که مدتها در محاق ماند.
با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی میکرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.
نمایشهای دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، او یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش میبارید و طنز تلخش بازیگر نقشهای خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذرهذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاست.
مرگ
وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود ایشان فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شدهاست، به خاک سپرده شد.
[CENTER]
[/CENTER][CENTER]نمایی از مقبره حسین پناهی درشهر سوق(کهگیلویه)[/CENTER]
سالشمار
(سالشمار به قلم آنا پناهی بود که متاسفانه به دلیل نامعلومی ناشر به نام یغما گلروی سالشمار را چاپ کرد که با اعتراض خانواده ایشان در چاپهای دوم و سوم اسمش حذف شده) حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ (برابر با ۲۸ اوت ۱۹۵۶) در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد چشم به جهان گشود. پدرش علیپناه و مادرش ماهکنیز نام داشت.
۱۳۴۱
رفتن به مکتب خانه دژکوه
۱۳۴۵
اتمام دوره ابتدایی
۱۳۴۶
ترک دژکوه، رفتن به سوق
خواندن کلاس ششم
۱۳۴۷
رفتن به بهبهان و گرفتن سیکل
۱۳۵۱
رفتن به قم و طلبگی
۱۳۵۴
رها کردن درس حوزوی
سفر به شوشتر و یکسال آموزگاری در آن شهر
۱۳۵۵
اقامت در اهواز و اشتغال به شغلهای مختلف
۱۳۵۶
بازگشت به روستای دژ کوه و ازدواج. نام همسر شوکت
۱۳۵۷
رفتن به اهواز و کار در کتابخانهای در آن شهر
تولد فرزند نخست (لیلا)
۱۳۵۹
رفتن به جبهه و فعالیت در بخشهای فرهنگی
تولد دومین فرزند (آنا)
۱۳۶۰
مهاجرت به تهران
سکونت در یکی از مقبرههای خصوصی امامزاده قاسم به مدت یک سال
عضویت در گروه تئاتری آناهیتا
۱۳۶۱
نخستین تجربههای نمایشنامهنویسی
نوشتن یک گل و بهار
کارگردانی نمایشنامه خوابگردها
۱۳۶۲
نوشتن آسانسور
نوشتن و کارگردانی تله تئاتر سرودی برای مادران
۱۳۶۳
تولد سومین فرزند (سینا)
نخستین تجربههای بازی در تله تئاترهای تلوزیونی
بازی در سریال محله بهداشت
نوشتن به سبک آمریکایی
۱۳۶۴
استخدام در صدا و سیما
بازی در سریال گرگها
نوشتن دل شیر
نوشتن دو مرغابی در مه
۱۳۶۵
نخستین بازی در سینما
بازی در فیلم سینمایی گال
بازی در فیلم سینمایی گذرگاه
بازی در فیلم سینمایی تیر باران
بازی در تله تئاترهای دو مرغابی در مه و آسانسور
۱۳۶۶
کارگردانی سریال تلوزیونی ماجراهای رونالد و مادرش
بازی تله تئاتر در آیینه خیال
۱۳۶۷
بازی در فیلم سینمایی در مسیر تند باد
بازی در فیلم سینمایی هی جو
بازی در فیلم سینمایی ارثیه
بازی در فیلم سینمایی نار و نی
نوشتن نخستین شعرها
۱۳۶۸
فوت مادر
بازی در فیلم سینمایی راز کوکب
نوشتن مجموعه من و نازی
۱۳۶۹
بازی در فیلم سینمایی چاووش
بازی در فیلم سینمایی سایه خیال
دیپلم افتخار بهترین بازیگر جشنواره فجر برای فیلم سایه خیال
نوشتن پیامبران بیکتاب
۱۳۷۰
بازی در فیلم سینمایی اوینار
بازی در فیلم سینمایی مهاجر
نوشتن کابوسهای روسی
۱۳۷۱
نوشتن گوش بزرگ دیوار
بازی در فیلم سینمایی هنرپیشه
بازی در فیلم سینمایی مرد ناتمام
۱۳۷۲
نوشتن خروسها و ساعتها
انتشار کتاب من و نازی
۱۳۷۳
بازی در فیلم سینمایی آرزوی بزرگ
بازی در فیلم سینمایی روز واقعه
۱۳۷۴
نوشتن بازی و کارگردانی سریال بیبی یون برای تلویزیون، سریال توقیف و چند سال بعد نسخه قیچی شده آن از تلویزیون نمایش داده شد (در حدود دو سوم کل مجموعه)
انتشار دو مرغابی در مه
۱۳۷۵
انتشار آلبومی از دکلمه شعرهایش با نام ستارهها
بازی در سریال دزدان مادر بزرگ
۱۳۷۶
به صحنه بردن نمایش چیزی شبیه زندگی
انتشار چیزی شبیه زندگی
انتشار بیبی یون
انتشار خروسها و ساعتها
۱۳۷۷
بازی در فیلم سینمایی کشتی یونانی
۱۳۷۸
نوشتن دیالوگهای سریال امام علی و بازی در آن
۱۳۷۹
بازی در سریال یحیا و گلابتون
۱۳۸۰
بازی در سریال آژانس دوستی
۱۳۸۱
نوشتن مجموعه نمیدانمها
۱۳۸۲
بازی در سریال آواز مه
نوشتن مجموعه سالهاست که مردهام
۱۳۸۳
آغاز ضبط آلبوم دوم دکلمههایش از خرداد ماه
تصمیم برای جمعآوری مجموعه شعرهایش
پایان ضبط دکلمه شعرهایش در شب یک شنبه یازدهم مرداد
آخرین تماس تلفنی با پسرش سینا در ساعت ۹ شب چهارشنبه چهاردهم مرداد
فوت در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
کشف پیکر متلاشی شدهاش توسط دخترش آنا در ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۷ مرداد در خانهاش واقع در خیابان جهانآرا
معاینه پزشکی قانونی و تعیین «ایست قلبی» به عنوان علت مرگ
تدفین پیکرش در سوق به تاریخ سه شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۳
انتشار آلبوم دکلمه آخرین سرودههایش به نام سلام، خداحافظ در پانزدهم مهر ماه
انتشار مجموعه کامل اشعارش به نام چشم چپ سگ در هفت دفتر در اردیبهشت ۱۳۸۴
در سال ۱۳۹۰ انتشار دو سی دی دکلمههایش با نام راه با رفیق وی یک دفتر شعر و یک نوشته تاتر به نام چیزی شبیه زندگی ۲ دارد که هنوز چاپ نشدهاند.
کارنامه هنری
سینما
گذرگاه (۱۳۶۵)
گال (۱۳۶۵)
تیرباران (۱۳۶۶)
هی جو (۱۳۶۷)
نار و نی (۱۳۶۷)
در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
ارثیه (۱۳۶۷)
راز کوکب (۱۳۶۸)
مهاجران (۱۳۶۹)
چاووش (۱۳۶۹)
سایه خیال (۱۳۶۹)
اوینار (۱۳۷۰)
هنرپیشه (۱۳۷۱)
مرد ناتمام (۱۳۷۱)
روز واقعه (۱۳۷۳)
آرزوی بزرگ (۱۳۷۳)
قصههای کیش (اپیزود اول، کشتی یونانی) (۱۳۷۷)
بلوغ (۱۳۷۷)
مریم مقدس (۱۳۷۹)
بابا عزیز (۱۳۸۲)
مجموعهٔ تلویزیونی [ویرایش]
گرگها
آواز مه
محله بهداشت
بی بی یون
روزی روزگاری
مثل یک لبخند
ایوان مدائن
خوابگردها
هشتبهشت
قهرمان کیه
امام علی
همسایهها
آژانس دوستی
دزدان مادر بزرگ
آئینه خیال
کوچک جنگلی
آشپزباشی
روزگار قریب
آقا فرمان
یحیی و گلابتون
شلیک نهایی
رعنا
تله تئاتر
چیزی شبیه زندگی
دومرغابی در مه
کتاب
من و نازی
ستاره
چیزی شبیه زندگی
دو مرغابی درمه
گلدان و آفتاب
پیامبر بی کتاب
دل شیر
علاوه بر اینها سه اثر با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شدهاست: «سلام خداحافظ» و «ستارها» و راه با رفیق
جوایز
۱۳۶۷، نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در مسیر تندباد)
۱۳۶۹، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال)
۱۳۷۱، نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهاجران)
منبع : ویکی پدیا
[CENTER]

زندگی نامه
جوانی
حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیتالله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مسالهای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتادهاست، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه میدانست روغن نجس است (بنا بر نظر فقها در چنین شرایطی روغن جامد نجس نمیشود و این ادعا که ایشان روغن را نجس میدانست نیاز به منبع و رفع ابهام دارد.)، ولی این را هم میدانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانوادهاش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاور و بریزدور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامهنویسی را گذراند.
دوران حرفهای بازیگری
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامههای خودش ساخت که مدتها در محاق ماند.
با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی میکرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.
نمایشهای دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، او یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش میبارید و طنز تلخش بازیگر نقشهای خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذرهذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاست.
مرگ
وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود ایشان فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شدهاست، به خاک سپرده شد.
[CENTER]

سالشمار
(سالشمار به قلم آنا پناهی بود که متاسفانه به دلیل نامعلومی ناشر به نام یغما گلروی سالشمار را چاپ کرد که با اعتراض خانواده ایشان در چاپهای دوم و سوم اسمش حذف شده) حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ (برابر با ۲۸ اوت ۱۹۵۶) در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد چشم به جهان گشود. پدرش علیپناه و مادرش ماهکنیز نام داشت.
۱۳۴۱
رفتن به مکتب خانه دژکوه
۱۳۴۵
اتمام دوره ابتدایی
۱۳۴۶
ترک دژکوه، رفتن به سوق
خواندن کلاس ششم
۱۳۴۷
رفتن به بهبهان و گرفتن سیکل
۱۳۵۱
رفتن به قم و طلبگی
۱۳۵۴
رها کردن درس حوزوی
سفر به شوشتر و یکسال آموزگاری در آن شهر
۱۳۵۵
اقامت در اهواز و اشتغال به شغلهای مختلف
۱۳۵۶
بازگشت به روستای دژ کوه و ازدواج. نام همسر شوکت
۱۳۵۷
رفتن به اهواز و کار در کتابخانهای در آن شهر
تولد فرزند نخست (لیلا)
۱۳۵۹
رفتن به جبهه و فعالیت در بخشهای فرهنگی
تولد دومین فرزند (آنا)
۱۳۶۰
مهاجرت به تهران
سکونت در یکی از مقبرههای خصوصی امامزاده قاسم به مدت یک سال
عضویت در گروه تئاتری آناهیتا
۱۳۶۱
نخستین تجربههای نمایشنامهنویسی
نوشتن یک گل و بهار
کارگردانی نمایشنامه خوابگردها
۱۳۶۲
نوشتن آسانسور
نوشتن و کارگردانی تله تئاتر سرودی برای مادران
۱۳۶۳
تولد سومین فرزند (سینا)
نخستین تجربههای بازی در تله تئاترهای تلوزیونی
بازی در سریال محله بهداشت
نوشتن به سبک آمریکایی
۱۳۶۴
استخدام در صدا و سیما
بازی در سریال گرگها
نوشتن دل شیر
نوشتن دو مرغابی در مه
۱۳۶۵
نخستین بازی در سینما
بازی در فیلم سینمایی گال
بازی در فیلم سینمایی گذرگاه
بازی در فیلم سینمایی تیر باران
بازی در تله تئاترهای دو مرغابی در مه و آسانسور
۱۳۶۶
کارگردانی سریال تلوزیونی ماجراهای رونالد و مادرش
بازی تله تئاتر در آیینه خیال
۱۳۶۷
بازی در فیلم سینمایی در مسیر تند باد
بازی در فیلم سینمایی هی جو
بازی در فیلم سینمایی ارثیه
بازی در فیلم سینمایی نار و نی
نوشتن نخستین شعرها
۱۳۶۸
فوت مادر
بازی در فیلم سینمایی راز کوکب
نوشتن مجموعه من و نازی
۱۳۶۹
بازی در فیلم سینمایی چاووش
بازی در فیلم سینمایی سایه خیال
دیپلم افتخار بهترین بازیگر جشنواره فجر برای فیلم سایه خیال
نوشتن پیامبران بیکتاب
۱۳۷۰
بازی در فیلم سینمایی اوینار
بازی در فیلم سینمایی مهاجر
نوشتن کابوسهای روسی
۱۳۷۱
نوشتن گوش بزرگ دیوار
بازی در فیلم سینمایی هنرپیشه
بازی در فیلم سینمایی مرد ناتمام
۱۳۷۲
نوشتن خروسها و ساعتها
انتشار کتاب من و نازی
۱۳۷۳
بازی در فیلم سینمایی آرزوی بزرگ
بازی در فیلم سینمایی روز واقعه
۱۳۷۴
نوشتن بازی و کارگردانی سریال بیبی یون برای تلویزیون، سریال توقیف و چند سال بعد نسخه قیچی شده آن از تلویزیون نمایش داده شد (در حدود دو سوم کل مجموعه)
انتشار دو مرغابی در مه
۱۳۷۵
انتشار آلبومی از دکلمه شعرهایش با نام ستارهها
بازی در سریال دزدان مادر بزرگ
۱۳۷۶
به صحنه بردن نمایش چیزی شبیه زندگی
انتشار چیزی شبیه زندگی
انتشار بیبی یون
انتشار خروسها و ساعتها
۱۳۷۷
بازی در فیلم سینمایی کشتی یونانی
۱۳۷۸
نوشتن دیالوگهای سریال امام علی و بازی در آن
۱۳۷۹
بازی در سریال یحیا و گلابتون
۱۳۸۰
بازی در سریال آژانس دوستی
۱۳۸۱
نوشتن مجموعه نمیدانمها
۱۳۸۲
بازی در سریال آواز مه
نوشتن مجموعه سالهاست که مردهام
۱۳۸۳
آغاز ضبط آلبوم دوم دکلمههایش از خرداد ماه
تصمیم برای جمعآوری مجموعه شعرهایش
پایان ضبط دکلمه شعرهایش در شب یک شنبه یازدهم مرداد
آخرین تماس تلفنی با پسرش سینا در ساعت ۹ شب چهارشنبه چهاردهم مرداد
فوت در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
کشف پیکر متلاشی شدهاش توسط دخترش آنا در ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۷ مرداد در خانهاش واقع در خیابان جهانآرا
معاینه پزشکی قانونی و تعیین «ایست قلبی» به عنوان علت مرگ
تدفین پیکرش در سوق به تاریخ سه شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۳
انتشار آلبوم دکلمه آخرین سرودههایش به نام سلام، خداحافظ در پانزدهم مهر ماه
انتشار مجموعه کامل اشعارش به نام چشم چپ سگ در هفت دفتر در اردیبهشت ۱۳۸۴
در سال ۱۳۹۰ انتشار دو سی دی دکلمههایش با نام راه با رفیق وی یک دفتر شعر و یک نوشته تاتر به نام چیزی شبیه زندگی ۲ دارد که هنوز چاپ نشدهاند.
کارنامه هنری
سینما
گذرگاه (۱۳۶۵)
گال (۱۳۶۵)
تیرباران (۱۳۶۶)
هی جو (۱۳۶۷)
نار و نی (۱۳۶۷)
در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
ارثیه (۱۳۶۷)
راز کوکب (۱۳۶۸)
مهاجران (۱۳۶۹)
چاووش (۱۳۶۹)
سایه خیال (۱۳۶۹)
اوینار (۱۳۷۰)
هنرپیشه (۱۳۷۱)
مرد ناتمام (۱۳۷۱)
روز واقعه (۱۳۷۳)
آرزوی بزرگ (۱۳۷۳)
قصههای کیش (اپیزود اول، کشتی یونانی) (۱۳۷۷)
بلوغ (۱۳۷۷)
مریم مقدس (۱۳۷۹)
بابا عزیز (۱۳۸۲)
مجموعهٔ تلویزیونی [ویرایش]
گرگها
آواز مه
محله بهداشت
بی بی یون
روزی روزگاری
مثل یک لبخند
ایوان مدائن
خوابگردها
هشتبهشت
قهرمان کیه
امام علی
همسایهها
آژانس دوستی
دزدان مادر بزرگ
آئینه خیال
کوچک جنگلی
آشپزباشی
روزگار قریب
آقا فرمان
یحیی و گلابتون
شلیک نهایی
رعنا
تله تئاتر
چیزی شبیه زندگی
دومرغابی در مه
کتاب
من و نازی
ستاره
چیزی شبیه زندگی
دو مرغابی درمه
گلدان و آفتاب
پیامبر بی کتاب
دل شیر
علاوه بر اینها سه اثر با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شدهاست: «سلام خداحافظ» و «ستارها» و راه با رفیق
جوایز
۱۳۶۷، نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در مسیر تندباد)
۱۳۶۹، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال)
۱۳۷۱، نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهاجران)
منبع : ویکی پدیا
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
- mohammadreza
- مدیر سابق سایت
- پست: 1052
- تاریخ عضویت: سهشنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
- تماس:
فئودور داستایوسکی
[CENTER]داستایوسکی نویسنده ای که در فقر نوشت[/CENTER]
[CENTER]
[/CENTER]
فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی (زادهٔ ۱۱ نوامبر (مطابق تقویم سبک قدیم: ۳۰ اکتبر) ۱۸۲۱ - درگذشتهٔ ۹ فوریه (مطابق تقویم سبک قدیم:۲۹ ژانویه) ۱۸۸۱ میلادی). نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است.
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
زندگی
فئودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعهای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستانها را در این مکان میگذراندند.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به موجب ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد.
در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد. در طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت.
در سال ۱۸۴۹ توسط پلیس مخفی به جرم شرکت در محافل انقلابی و فعالیت علیه تزار نیکلای اول دستگیر شد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت.
در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در ۱۵ فوریه ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد تا دورهٔ بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده نظام سیبری به سمیپالاتینسک اعزام شد.
در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. در بهار ۱۸۵۹ استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکدهٔ اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. عرضحالی برایالکساندر دوّم فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به پترزبورگ برود.
در نشریهای که برادرش منتشر میکرد ‐ «ورمیا» ‐ شروع به روزنامهنگاری کرد. از ژوئن تا اوت ۱۸۶۲ به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بیشرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در ۱۰ ژوئیه ۱۸۶۴ «میخاییل داستایوسکی» برادر بزرگش درگذشت. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ ماریا دیمیتریونا درگذشت.
در فاصله سالهای ۶۴-۱۸۶۲ کتابهای خاطرات خانه مردگان و آزردگان را به چاپ رسانید.
در ۱۸۶۶ جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در ۲۶ روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند.
در فوریهٔ سال ۱۸۶۸ دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویه ۱۸۶۹ در فلورانس به پایان رسانید وهمیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر ۱۸۶۹ دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد.
در ژوئبه ۱۸۷۱ نوشتن جنزدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد.
در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجلهٔ «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد.جوان خام را در زمستان ۷۵‐۱۸۷۴ نوشت که در طول سال ۱۸۷۵ در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت.
«آلیوشا» آخرین فرزندش در ماه اوت ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
یادداشتهای روزانهٔ نویسنده را طی سالهای ۷۷‐۱۸۷۶ به همین نام در روزنامه منتشر کرد.
برادران کارامازوف در طول سالهای ۷۹‐۱۸۸۰ به تدریج در «روسکی وستنیک» منتشر شد.
در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیاش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت.
آثار
بیچارگان (۱۸۴۶)
شبهای روشن (۱۸۴۶)
همزاد (۱۸۴۶)
آقای پروخارچین (۱۸۴۶)
رویای آدم مضحک (۱۸۴۶)
خانم صاحبخانه (۱۸۴۷)
نازک دل (۱۸۴۸)
دزد با شخصیت (۱۸۴۸)
درخت کریسمس و ازدواج (۱۸۴۸)
پولزونکوف (۱۸۴۸)
نیه توچکا (۱۸۴۹)
خواب عموجان (۱۸۵۹)
دهکده استپانچیکوو (۱۸۵۹)
آزردگان و تحقیر شدگان (۱۸۶۱)
خانه اموات (۱۸۶۲)
یک داستان نفرت انگیز (۱۸۶۲)
یادداشتهای زیرزمینی (۱۸۶۴)
کروکودیل (۱۸۶۵)
جنایت و مکافات (۱۸۶۶)
قمارباز (۱۸۶۷)
ابله (۱۸۶۹)
همیشه شوهر (۱۸۷۰)
جن زدگان (۱۸۷۲)
بوبوک (۱۸۷۳)
جوان خام (۱۸۷۵)
نازنین (۱۸۷۶)
ماری دهقان (۱۸۷۶)
رویای مرد مضحک (۱۸۷۷)
برادران کارامازوف (۱۸۸۱)
و اما چگونه زندگی می کنی و داستانی برای گفتن نداری !!!
منبع : ویکی پدیا
[CENTER]

فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی (زادهٔ ۱۱ نوامبر (مطابق تقویم سبک قدیم: ۳۰ اکتبر) ۱۸۲۱ - درگذشتهٔ ۹ فوریه (مطابق تقویم سبک قدیم:۲۹ ژانویه) ۱۸۸۱ میلادی). نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است.
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
زندگی
فئودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعهای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستانها را در این مکان میگذراندند.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به موجب ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد.
در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد. در طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت.
در سال ۱۸۴۹ توسط پلیس مخفی به جرم شرکت در محافل انقلابی و فعالیت علیه تزار نیکلای اول دستگیر شد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت.
در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در ۱۵ فوریه ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد تا دورهٔ بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده نظام سیبری به سمیپالاتینسک اعزام شد.
در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. در بهار ۱۸۵۹ استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکدهٔ اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. عرضحالی برایالکساندر دوّم فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به پترزبورگ برود.
در نشریهای که برادرش منتشر میکرد ‐ «ورمیا» ‐ شروع به روزنامهنگاری کرد. از ژوئن تا اوت ۱۸۶۲ به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بیشرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در ۱۰ ژوئیه ۱۸۶۴ «میخاییل داستایوسکی» برادر بزرگش درگذشت. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ ماریا دیمیتریونا درگذشت.
در فاصله سالهای ۶۴-۱۸۶۲ کتابهای خاطرات خانه مردگان و آزردگان را به چاپ رسانید.
در ۱۸۶۶ جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در ۲۶ روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند.
در فوریهٔ سال ۱۸۶۸ دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویه ۱۸۶۹ در فلورانس به پایان رسانید وهمیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر ۱۸۶۹ دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد.
در ژوئبه ۱۸۷۱ نوشتن جنزدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد.
در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجلهٔ «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد.جوان خام را در زمستان ۷۵‐۱۸۷۴ نوشت که در طول سال ۱۸۷۵ در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت.
«آلیوشا» آخرین فرزندش در ماه اوت ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
یادداشتهای روزانهٔ نویسنده را طی سالهای ۷۷‐۱۸۷۶ به همین نام در روزنامه منتشر کرد.
برادران کارامازوف در طول سالهای ۷۹‐۱۸۸۰ به تدریج در «روسکی وستنیک» منتشر شد.
در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیاش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت.
آثار
بیچارگان (۱۸۴۶)
شبهای روشن (۱۸۴۶)
همزاد (۱۸۴۶)
آقای پروخارچین (۱۸۴۶)
رویای آدم مضحک (۱۸۴۶)
خانم صاحبخانه (۱۸۴۷)
نازک دل (۱۸۴۸)
دزد با شخصیت (۱۸۴۸)
درخت کریسمس و ازدواج (۱۸۴۸)
پولزونکوف (۱۸۴۸)
نیه توچکا (۱۸۴۹)
خواب عموجان (۱۸۵۹)
دهکده استپانچیکوو (۱۸۵۹)
آزردگان و تحقیر شدگان (۱۸۶۱)
خانه اموات (۱۸۶۲)
یک داستان نفرت انگیز (۱۸۶۲)
یادداشتهای زیرزمینی (۱۸۶۴)
کروکودیل (۱۸۶۵)
جنایت و مکافات (۱۸۶۶)
قمارباز (۱۸۶۷)
ابله (۱۸۶۹)
همیشه شوهر (۱۸۷۰)
جن زدگان (۱۸۷۲)
بوبوک (۱۸۷۳)
جوان خام (۱۸۷۵)
نازنین (۱۸۷۶)
ماری دهقان (۱۸۷۶)
رویای مرد مضحک (۱۸۷۷)
برادران کارامازوف (۱۸۸۱)
و اما چگونه زندگی می کنی و داستانی برای گفتن نداری !!!
منبع : ویکی پدیا
...Act like a Champion, Be a Champion
دکتر رضا انزابی نژاد
دکتر رضا انزابی نژاد استاد ادبیات فارسی و مولف و مصحح متون کهن سال 1315 در تبریز به دنیا آمد.
وی پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان ، در دانشگاه تبریز در رشته زبان و ادبیات فارسی پذیرفته شد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی (سال 1338) و کارشناسی ارشد (سال 1351) گردید و در سال 1356 از دانشگاه تهران از مقطع دکترا فارغ التحصیل گردید.
او علاوه بر تخصص در متون کلاسیک (به ویژه متون تاریخی دوره مغول)، نظامی گنجوی، سعدی و ادبیات معاصر، به زبانهای خارجی: ترکی، عربی و فرانسه نیز تسلط داشت.
دکتر انزابی نژاد از سال 1351 تدریس خود را در دانشگاه تبریز آغاز کرد و از سال 1366 تا قبل از بازنشستگی با دانشگاه فردوسی مشهد همکاری داشت. او در این مدت علاوه بر تدریس در دانشکده ادبیات، مدیریت مجله دانشگاه ادبیات را نیز به عهده داشت.
تألیف نزدیک به 40 مقاله علمی در مجلات معتبر کشور: دانشگاههای تهران، تبریز، مشهد، تربیت معلم و مجلات نشر دانش، آینه پژوهش و همچنین سخنرانیهای علمی در چندین کنگره از جمله کنگره جهانی فردوسی، حافظ، نظامی و فضولی بغدادی در ایران، هند، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان از کارهای ایشان است.
در سال 1389 دوستان و یاران دکتر انزابی نژاد برای عمری فعالیت ادبی و نوشتاری او یادنامهای در بیش از 500 صفحه از سوی انتشارات سخن منتشر کردند به نام «چون من در این دیار».
از جمله تالیفات دکتر انزابی نژاد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فرهنگ لغت عامیانه، تصحیح و شرح مقامات حمیدی، تصحیح و شرح تجارب الامم فی تاریخ العرب و العجم، تصحیح و شرح چهار مقاله عروضی، تصحیح و شرح بوستان سعدی، فرهنگ لغت الرائد (عربی به فارسی)، رمان بابک (ترجمه از ترکی)، گزیده تاریخ بلعمی (کتاب درسی دانشگاهی)، گزیده مخزن الاسرار (کتاب درسی دانشگاهی)، گزیده کشف الاسرار میبدی (کتاب درسی دانشگاهی)و ...
دکتر انزابی نژاد در روز جمعه 4 اسفند سال 1391 پس از تحمل بیماری در سن 76 سالگی دار فانی را وداع گفت و روح بزرگش برای همیشه آرام گرفت .
یادش گرامی باد ...

وی پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان ، در دانشگاه تبریز در رشته زبان و ادبیات فارسی پذیرفته شد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی (سال 1338) و کارشناسی ارشد (سال 1351) گردید و در سال 1356 از دانشگاه تهران از مقطع دکترا فارغ التحصیل گردید.
او علاوه بر تخصص در متون کلاسیک (به ویژه متون تاریخی دوره مغول)، نظامی گنجوی، سعدی و ادبیات معاصر، به زبانهای خارجی: ترکی، عربی و فرانسه نیز تسلط داشت.
دکتر انزابی نژاد از سال 1351 تدریس خود را در دانشگاه تبریز آغاز کرد و از سال 1366 تا قبل از بازنشستگی با دانشگاه فردوسی مشهد همکاری داشت. او در این مدت علاوه بر تدریس در دانشکده ادبیات، مدیریت مجله دانشگاه ادبیات را نیز به عهده داشت.
تألیف نزدیک به 40 مقاله علمی در مجلات معتبر کشور: دانشگاههای تهران، تبریز، مشهد، تربیت معلم و مجلات نشر دانش، آینه پژوهش و همچنین سخنرانیهای علمی در چندین کنگره از جمله کنگره جهانی فردوسی، حافظ، نظامی و فضولی بغدادی در ایران، هند، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان از کارهای ایشان است.
در سال 1389 دوستان و یاران دکتر انزابی نژاد برای عمری فعالیت ادبی و نوشتاری او یادنامهای در بیش از 500 صفحه از سوی انتشارات سخن منتشر کردند به نام «چون من در این دیار».
از جمله تالیفات دکتر انزابی نژاد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فرهنگ لغت عامیانه، تصحیح و شرح مقامات حمیدی، تصحیح و شرح تجارب الامم فی تاریخ العرب و العجم، تصحیح و شرح چهار مقاله عروضی، تصحیح و شرح بوستان سعدی، فرهنگ لغت الرائد (عربی به فارسی)، رمان بابک (ترجمه از ترکی)، گزیده تاریخ بلعمی (کتاب درسی دانشگاهی)، گزیده مخزن الاسرار (کتاب درسی دانشگاهی)، گزیده کشف الاسرار میبدی (کتاب درسی دانشگاهی)و ...
دکتر انزابی نژاد در روز جمعه 4 اسفند سال 1391 پس از تحمل بیماری در سن 76 سالگی دار فانی را وداع گفت و روح بزرگش برای همیشه آرام گرفت .
یادش گرامی باد ...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان