مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست...
..
..
..
..
مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است...؟
..
..
..
..
مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است...؟
یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین آن است که تقسیمش کنیم .
پول شرر
پول شرر
-
- مدیر کل سایت
- پست: 577
- تاریخ عضویت: یکشنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: قوچان
- Has thanked: 2 times
- تماس:
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
بعد چهارسال که ندیده بودمش ...
دیروز یقه ام رو گرفت ...
چسبوندم به دیوار ...
گلوم رو فشار داد ...
می خواستم بزنم زیر گریه ، اما نمی تونستم ...
تازه فهمیدم ... تازه فهمیدم ...
که چقدر زود دیر شد ...
دوباره دیر شد ...
دوباره جا موندم ...


دیروز یقه ام رو گرفت ...
چسبوندم به دیوار ...
گلوم رو فشار داد ...
می خواستم بزنم زیر گریه ، اما نمی تونستم ...
تازه فهمیدم ... تازه فهمیدم ...
که چقدر زود دیر شد ...
دوباره دیر شد ...
دوباره جا موندم ...


AMQ
- mohammadreza
- مدیر سابق سایت
- پست: 1052
- تاریخ عضویت: سهشنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
- تماس:
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
چشمش به دختر افتاد؛
دلش لرزید؛
رو به تخته کلاس برگشت و فرمول سرعت را نوشت:
[CENTER]V=X/t
[RIGHT]فکر کرد دیگر وقتش رسیده...[/RIGHT][RIGHT]بالاخره تصمیمش را گرفته بود...[/RIGHT][RIGHT]می خواست از دختر خواستگاری کند.[/RIGHT][RIGHT]رو به کلاس برگشت، او نبود.[/RIGHT][RIGHT]جایش دانشجوی دیگری نشسته بود.[/RIGHT][RIGHT]قدمی با عصا برداشت[/RIGHT][RIGHT]و[/RIGHT][RIGHT]عینکش را با انگشت به چشمش نزدیکتر کرد...[/RIGHT][RIGHT]جای همه دانشجوهای قبل افراد دیگری نشسته بودند.[/RIGHT][RIGHT]دیر بود...
[/RIGHT][RIGHT]
فرمول سرعت را خوب میدانست،اما مفهومش را هرگز نفهمیده بود...[/RIGHT][/CENTER]
دلش لرزید؛
رو به تخته کلاس برگشت و فرمول سرعت را نوشت:
[CENTER]V=X/t
[RIGHT]فکر کرد دیگر وقتش رسیده...[/RIGHT][RIGHT]بالاخره تصمیمش را گرفته بود...[/RIGHT][RIGHT]می خواست از دختر خواستگاری کند.[/RIGHT][RIGHT]رو به کلاس برگشت، او نبود.[/RIGHT][RIGHT]جایش دانشجوی دیگری نشسته بود.[/RIGHT][RIGHT]قدمی با عصا برداشت[/RIGHT][RIGHT]و[/RIGHT][RIGHT]عینکش را با انگشت به چشمش نزدیکتر کرد...[/RIGHT][RIGHT]جای همه دانشجوهای قبل افراد دیگری نشسته بودند.[/RIGHT][RIGHT]دیر بود...

فرمول سرعت را خوب میدانست،اما مفهومش را هرگز نفهمیده بود...[/RIGHT][/CENTER]
...Act like a Champion, Be a Champion
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
مادر بزرگم میگفت:
اگه میخوای خدارو بخندونی ،
از برنامه هات براش حرف بزن .
اگه میخوای خدارو بخندونی ،
از برنامه هات براش حرف بزن .
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
بچه که بودم همیشه آرزو داشتم قاصدک بشم و برم خونه معلمام!! و ببینم اون جا چطورین و چیکار میکنن! ی مدتی هم آرزو م فقط شامل حال معلمام نمیشد!!
ولی حالا که بزرگ شدم ...
اصلا دوست ندارم ...
شاید چون میترسم آدما با اون چیزی که نشون دادن خیلی فرق داشته باشن...
ولی حالا که بزرگ شدم ...
اصلا دوست ندارم ...
شاید چون میترسم آدما با اون چیزی که نشون دادن خیلی فرق داشته باشن...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
[CENTER]دلخوش به رخداد هایی کوچک و دلزده از نبودن همان رخداد های کوچک[/CENTER]
[CENTER]کوچک شده ایم...یا بوده ایم و نمی دانستیم[/CENTER]
[CENTER]کوچک شده ایم...یا بوده ایم و نمی دانستیم[/CENTER]
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]
[/CENTER][CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]
[/CENTER][CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
یادش بخیر !
دوران دبستان ، هر چیزی که از ما می پرسیدن و بلد نبودیم ، فوری میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !
دوران دبستان ، هر چیزی که از ما می پرسیدن و بلد نبودیم ، فوری میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
شَب بود .
ماه پُشتِ اَبر بود .
امین و اکرم به آسمان نِگاه می کَردَند.
آنها ماه وَ ...
هــ ـهـ ـــه ه
(فارسی اول دبستان ، درس ه )

ماه پُشتِ اَبر بود .
امین و اکرم به آسمان نِگاه می کَردَند.
آنها ماه وَ ...
هــ ـهـ ـــه ه
(فارسی اول دبستان ، درس ه )

خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
- amin
- کاربر ویژه
- پست: 1029
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
- محل اقامت: bojnord
- Been thanked: 1 time
- تماس:
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
یادش بخیر
من چه قدر این درس رو دوست داشتم!
اون موقع نکه دنیام خیلی کوچیک بود
و چون هیچ امین دیگه ای رو نمیشناختم
فکر میکردم فقط اسم خودم امین ه!
یادمه این سوال بار اولی که این درس رو سر کلاس اول خوندیم فکرم رو مشغول کرده بود:
امین که منم پس کو اکرم!؟

من چه قدر این درس رو دوست داشتم!

اون موقع نکه دنیام خیلی کوچیک بود
و چون هیچ امین دیگه ای رو نمیشناختم
فکر میکردم فقط اسم خودم امین ه!
یادمه این سوال بار اولی که این درس رو سر کلاس اول خوندیم فکرم رو مشغول کرده بود:
امین که منم پس کو اکرم!؟

هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
- amin
- کاربر ویژه
- پست: 1029
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
- محل اقامت: bojnord
- Been thanked: 1 time
- تماس:
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
از بچگی بهمون میگفتن از کسی نتـرس، فقـــط از خــــدا بتـرس
در حالــی که باید می گفتن از همـــه بترس، به جــــــز خــــدا ...!
در حالــی که باید می گفتن از همـــه بترس، به جــــــز خــــدا ...!
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
تمام سپاس من از آن کسی است...
که به من نیازی نداشت...
اما فراموشم نکرد
که به من نیازی نداشت...
اما فراموشم نکرد
یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین آن است که تقسیمش کنیم .
پول شرر
پول شرر
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
غمگینــــــم ... !
هماننــــد عکســـــی در اعلامیــــه ی ترحیـــــم ...
کـــــــه " لـــبخنــــــدش "
دیگــــــران را " مـی گــریـانـــــد " ...
هماننــــد عکســـــی در اعلامیــــه ی ترحیـــــم ...
کـــــــه " لـــبخنــــــدش "
دیگــــــران را " مـی گــریـانـــــد " ...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
تا يادت ميکنم ...
باران ميبارد ...
نميدانستم، لمس خيالت هم ... وضو ميخواهد...
باران ميبارد ...
نميدانستم، لمس خيالت هم ... وضو ميخواهد...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
این روزها بغض دارم
گریه دارم تا دلت بخواهد
اه دارم
ولی بازیگرخوبی شده ام
میخندم!
گریه دارم تا دلت بخواهد
اه دارم
ولی بازیگرخوبی شده ام
میخندم!
Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )
برای بودن...
گاهی لازم است که نباشی !
شاید نبودنت ،بودنت را به خاطر آورد.
اما دور نباش...
دوری همیشه دلتنگی نمی آورد !
فراموشی همان نزدیکی هاست ...!
گاهی لازم است که نباشی !
شاید نبودنت ،بودنت را به خاطر آورد.
اما دور نباش...
دوری همیشه دلتنگی نمی آورد !
فراموشی همان نزدیکی هاست ...!
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان