به نام خدا.
اول سلام. و اما بعد...
احساس کردم به کمی توضیحات احتیاج داره.واسه همین تو کشکول نگذاشتمش.شرمنده.
(منظور از قاصد،حضرت جبرئیله.ماه سیمین بر هم خداست.تو این گفتگو، انسان راه رسیدن به خدا رو دنبال میکنه و میخواد بدونه که توصیه خود معشوق(خدا)چیه؟)
قاصد آمد، گفتمش آن ماه سیمین بر، چه گفت؟
گفت با هجرم بسازد،گفتمش دیگر چه گفت؟
گفت دیگر پا به حد خویش بگذارد برون
گفتمش جمع است از پا خاطرم،از سر چه گفت؟
گفت سر را بایدش در خاک ره کمتر شمرد
گفتمش کمتر شمردم، زین تن لاغر چه گفت؟
گفت جسم لاغرش را در تعب خواهیم سوخت
گفتمش من سوختم در باب خاکستر چه گفت؟
گفت خاکستر چو گردد خواهمش بر باد داد
گفتمش بر باد رفتم در صف محشر چه گفت؟
گفت در محشر به یکدم زنده اش خواهیم کرد
گفتمش من زنده گردیدم ز خیر و شر چه گفت؟
گفت خیر و شر نباشد عاشقان را در حساب
گفتمش این است احسان، از لب کوثر چه گفت؟
گفت با ما بر لب کوثر نشیند عاقبت
گفتمش چون عاقبت این است، زین خوشتر چه گفت؟
گفت دیگر نگذرد در خاطرم یاد عظیم
گفتمش دیگر بگو....، گفتا مگو دیگر چه گفت....!
قاصد
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 6 مهمان