مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

ارسال پست
نمایه کاربر
brain
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 364
تاریخ عضویت: دوشنبه 16 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط brain »

از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست...
..
..
..
..
مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است...؟
یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین آن است که تقسیمش کنیم .
پول شرر
Ali
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
پست: 577
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: قوچان
Has thanked: 2 times
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Ali »

بعد چهارسال که ندیده بودمش ...
دیروز یقه ام رو گرفت ...
چسبوندم به دیوار ...
گلوم رو فشار داد ...
می خواستم بزنم زیر گریه ، اما نمی تونستم ...
تازه فهمیدم ... تازه فهمیدم ...
که چقدر زود دیر شد ...
دوباره دیر شد ...
دوباره جا موندم ...
تصویرتصویر
AMQ
نمایه کاربر
mohammadreza
مدیر سابق سایت
مدیر سابق سایت
پست: 1052
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط mohammadreza »

چشمش به دختر افتاد؛
دلش لرزید؛
رو به تخته کلاس برگشت و فرمول سرعت را نوشت:
[CENTER]V=X/t
[RIGHT]فکر کرد دیگر وقتش رسیده...[/RIGHT][RIGHT]بالاخره تصمیمش را گرفته بود...[/RIGHT][RIGHT]می خواست از دختر خواستگاری کند.[/RIGHT][RIGHT]رو به کلاس برگشت، او نبود.[/RIGHT][RIGHT]جایش دانشجوی دیگری نشسته بود.[/RIGHT][RIGHT]قدمی با عصا برداشت[/RIGHT][RIGHT]و[/RIGHT][RIGHT]عینکش را با انگشت به چشمش نزدیکتر کرد...[/RIGHT][RIGHT]جای همه دانشجوهای قبل افراد دیگری نشسته بودند.[/RIGHT][RIGHT]دیر بود... تصویر[/RIGHT][RIGHT]
فرمول سرعت را خوب میدانست،اما مفهومش را هرگز نفهمیده بود...[/RIGHT][/CENTER]
...Act like a Champion, Be a Champion
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Samaneh »

مادر بزرگم میگفت:


اگه میخوای خدارو بخندونی ،
از برنامه هات براش حرف بزن .
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Samaneh »

بچه که بودم همیشه آرزو داشتم قاصدک بشم و برم خونه معلمام!! و ببینم اون جا چطورین و چیکار میکنن! ی مدتی هم آرزو م فقط شامل حال معلمام نمیشد!!


ولی حالا که بزرگ شدم ...

اصلا دوست ندارم ...

شاید چون میترسم آدما با اون چیزی که نشون دادن خیلی فرق داشته باشن...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Mohades »

[CENTER]دلخوش به رخداد هایی کوچک و دلزده از نبودن همان رخداد های کوچک[/CENTER]

[CENTER]کوچک شده ایم...یا بوده ایم و نمی دانستیم[/CENTER]
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Samaneh »

یادش بخیر !

دوران دبستان ، هر چیزی که از ما می پرسیدن و بلد نبودیم ، فوری میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم ! :)
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Samaneh »

شَب بود .


ماه پُشتِ اَبر بود .

امین و اکرم به آسمان نِگاه می کَردَند.

آنها ماه وَ ...



هــ ـهـ ـــه ه

(فارسی اول دبستان ، درس ه )

تصویر




خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط amin »

یادش بخیر
من چه قدر این درس رو دوست داشتم!تصویر
اون موقع نکه دنیام خیلی کوچیک بود
و چون هیچ امین دیگه ای رو نمیشناختم
فکر میکردم فقط اسم خودم امین ه!
یادمه این سوال بار اولی که این درس رو سر کلاس اول خوندیم فکرم رو مشغول کرده بود:
امین که منم پس کو اکرم!؟
تصویر
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط amin »

از بچگی بهمون میگفتن از کسی نتـرس، فقـــط از خــــدا بتـرس
در حالــی که باید می گفتن از همـــه بترس، به جــــــز خــــدا ...!
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نمایه کاربر
brain
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 364
تاریخ عضویت: دوشنبه 16 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط brain »

تمام سپاس من از آن کسی است...


که به من نیازی نداشت...


اما فراموشم نکرد
یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین آن است که تقسیمش کنیم .
پول شرر
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Samaneh »

غمگینــــــم ... !
هماننــــد عکســـــی در اعلامیــــه ی ترحیـــــم ...
کـــــــه " لـــبخنــــــدش "

دیگــــــران را " مـی گــریـانـــــد " ...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Samaneh »

تا يادت ميکنم ...

باران ميبارد ...

نميدانستم، لمس خيالت هم ... وضو ميخواهد...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
davood

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط davood »

این روزها بغض دارم
گریه دارم تا دلت بخواهد
اه دارم
ولی بازیگرخوبی شده ام
میخندم!
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: مختصر ( بر اساس دیده ها و شنیده ها )

پست توسط Samaneh »

برای بودن...

گاهی لازم است که نباشی !
شاید نبودنت ،بودنت را به خاطر آورد.
اما دور نباش...

دوری همیشه دلتنگی نمی آورد !

فراموشی همان نزدیکی هاست ...!
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان