-
Samaneh
- مدیر سایت

- پست: 2054
- تاریخ عضویت: یکشنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
-
تماس:
پست
توسط Samaneh »
روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم موشک بازی کنند
متاسفانه انشتین اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت. او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد.
همه پنهان شدند الا نیوتون ...
نیوتون فقط یک مربع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاد. دقیقا در مقابل انشتین.
انشتین شمرد 97, 98, 99..100…
او چشماشو باز کرد ودید که نیوتون در مقابل چشماش ایستاده. انشتین فریاد زد نیوتون بیرون( سك سك) نیوتون بیرون( سك سك)
نیوتون با خونسردی تکذیب کرد و گفت من بیرون نیستم.
او ادعا کرد که اصلا من نیوتون نیستم...
...تمام دانشمندان از مخفیگاهشون بیرون اومدن تا ببینن اون چطور میخواد ثابت کنه که نیوتون نیست...
..نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یک متر مربع ایستاده ام... که منو نیوتون بر متر مربع میکنه .........
...از آنجایی که نیوتون بر متر مربع برابر یک پاسکال می باشد بنابراین من پاسکالم پس پاسکال باید بیرون بره (پاسکال سك سك)
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
-
setare
- کاربر فعال

- پست: 56
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 7 مهر 1389, 8:30 pm
-
تماس:
پست
توسط setare »
خیلی جالب بود
باید به نویسنده این متن تبریک گفت ...
اگه نمیتونی بالا بری سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای رو بالا ببری.
-
Samaneh
- مدیر سایت

- پست: 2054
- تاریخ عضویت: یکشنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
-
تماس:
پست
توسط Samaneh »
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
-
setare
- کاربر فعال

- پست: 56
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 7 مهر 1389, 8:30 pm
-
تماس:
پست
توسط setare »
جدا خودت این متن رو نوشتی ؟؟
خیلی خوبه !!

اگه نمیتونی بالا بری سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای رو بالا ببری.
-
Samaneh
- مدیر سایت

- پست: 2054
- تاریخ عضویت: یکشنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
-
تماس:
پست
توسط Samaneh »
من که نه ولی نویسندش وقتی میخواست این متن و بنویسه اول با من مشورت کرد!

خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
-
setare
- کاربر فعال

- پست: 56
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 7 مهر 1389, 8:30 pm
-
تماس:
پست
توسط setare »
کار خوبی کرد

اگه نمیتونی بالا بری سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای رو بالا ببری.
-
salia
- کاربر خیلی فعال

- پست: 310
- تاریخ عضویت: شنبه 13 شهریور 1389, 7:30 pm
-
تماس:
پست
توسط salia »
جدا ؟؟؟
فکر نمکردم تو با این همه کار فرصته مشاوره دادنو داشته باشی!
منتظر هیچ دستی در هیچ جای دنیا نبودم،
همیشه اشکهایم را بادستان خودم پاک کردم،
چون میدانم همه رهگذرند…
-
moeinnezhad_m
- کاربر خیلی فعال

- پست: 122
- تاریخ عضویت: شنبه 6 شهریور 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
-
تماس:
پست
توسط moeinnezhad_m »
من به بچه های برق خیلی امیدوار شدم
شوخی کردم
متن خیلی جالبی بود
مرسی از شما که این متن رو اینجا گذاشتید و مرسی از نویسندش با اون ابتکار و خلاقیتش

║▌│█│║▌│█│█║▌│║█║
Cσρуяιgнт © 2010™
-
mohammad mehdi
- کاربر خیلی فعال

- پست: 223
- تاریخ عضویت: سهشنبه 7 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: mashhad
-
تماس:
پست
توسط mohammad mehdi »
واقعا متن جالبی بود .ممنون

خداوندا
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند.
-
mahdi
- کاربر ویژه

- پست: 476
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 1 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
-
تماس:
پست
توسط mahdi »
نه واقعا جالب بود.

زندگي كوتاه است بگذر ببخش بخند
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 5 مهمان