جواب‌های بچه ها!

[Maryam]

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد..
معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد زيرا با وجودى پستاندار عظيم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسيار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسيد: پس چطور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. اين از نظر فيزيکى غيرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت يونس مى‌پرسم.
معلم گفت: اگر حضرت يونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسيد.


يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!


عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشويق مي‌کرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شديد به اين عکس نگاه کنيد وبگوئيد : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده، الان وکيله.
يکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده.


معلم داشت جريان خون در بدن را به بچه‌ها درس مى‌داد. براى اين که موضوع براى بچه‌ها روشن‌ترشود گفت بچه‌ها! اگر من روى سرم بايستم، همان طور که مى‌دانيد خون در سرم جمع مى‌شود و صورتم قرمز مى‌شود.
بچه‌ها گفتند: بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان که ايستاده‌ام خون در پاهايم جمع نمى‌شود؟
يکى از بچه‌ها گفت: براى اين که پاهاتون خالى نيست.


بچه‌ها در ناهارخورى مدرسه به صف ايستاده بودند. سر ميز يک سبد سيب بود که روى آن نوشته بود: فقط يکى برداريد. خدا ناظر شماست.
در انتهاى ميز يک سبد شيرينى و شکلات بود. يکى از بچه‌ها رويش نوشت: هر چند تا مى‌خواهيد برداريد! خدا مواظب سيب‌هاست!

[mohammadreza]

خیلی جالب بود مخصوصا عکس یادگاری
ممنون

[Samaneh]

اونوقت عاقبت این بچه ها چی شد؟؟!

[Maryam]

بزرگ شدن دیگه!!!
راننده تاکسی، مهندس، دکتر ، وکیل، خونه دار، عطار و.....
مهم این هست که هرچی به ذهنشون رسیده رو تو همون لحظه به زبون آوردن!

[Samaneh]

منظورم همون لحظه هستشا؟

[Maryam]

خب در این مواقع اول معلم هنگ میکنه! بعدش اگه عاقل باشه میفهمه این بچه ها چقدر باهوشن و بیشتر هواشونو داره، اگه نه که ممکنه تنبیهشون کنه چون جوابه معلمشونو دادن دیگه

[mohammadreza]

به نظر من اول 100% تنبیهشون میکنه بعدش اگه عاقل باشه هواشونو بیشتر داره
برای اینکه به حرف من برسید میتونید به آقای غلامی همچین جواب هایی رو بدین

[Samaneh]

به نظر من اول 100% تنبیهشون میکنه بعدش اگه عاقل باشه هواشونو بیشتر داره
برای اینکه به حرف من برسید میتونید به آقای غلامی همچین جواب هایی رو بدین

متشکر از راهنمایی تون ولی ترجیح میدم همین جوری حرف تون و قبول کنم !