چاکر فرمانده کل قوا هم هستیما
ما هم همینطور
ببخشید سجاد جان که یه مقدار دیر اومدم
تو این ترافیک بلاخره رسیدی من که داشتم نا امید می شدم 
یه مقدار وضعیت بهم ریخته بود این مدت ...
اقا می گفتی بیایم کمکت وضعیتت رو مرتب کنیم
اول من یه نکته ای رو خدمت آقای محمودی گل بگم ...
شما اصلا هزار تا نکته بگو 
ما توی این دانشگاه هممون درسایی رو افتادیم ...
جدی تو هم درسی رو افتادی ؟!؟!( خجالت بکش
)
از دکتر انزابی گرفته ، استاد خرمی و خیلیای دیگه
خرمی که استاد انداختن بود ( اما خیلی با ادب بودش واقعا الان جاش خالیه
)
به نظر من این حسی که نسبت به استاد مذکور داریم به خاطر نمره نگرفتنمون نباشه
پس به خاطر چیه ؟!؟!
به قضیه آقا سجاد کاری ندارم
جان سجاده تو هم بیا یک جا کار رو بگیر تموم شه بره 
ولی وقتی یه استاد ...
ولی وقتی یک استاد چی ؟؟؟؟؟
اصلا استاد نه ...
پس چی ؟!؟!
یه انسان حرفی رو میزنه و زیر حرفش میزنه اصلا پسندیده نیست...
احسنت...
وقتی که 40 تا آدم دیگه رو دروغگو خطاب می کنه و میگه که حرف من درسته اصلا شایسته نیست ...ا
حسنت ...
البته این نظر شخصی منه
این نظر هر انسان ازاده است ( ازاد مرد ) 
شاید بقیه با من مخالف باشن...
من که نیستم
حالا نوبت توئه سجاد جان
چه عجب نوبت به مارسید داشت خوابم میگرفت 
خب خوبی خودت ؟
چجوری میشه فهمید ؟!
به لطف دوستان خوبم فقط این صندلیه یک کمی داره داغ میشه
چه خبرا دیگه ؟
مگه خبر نداری فیزیک الک 5نمره برده رو نمودار ، مدرن هم 2 نمره الهی شکر بیشتر بچه ها الان شادن 
اول به من بگو چرا اسم همه عروسکات با سین شروع میشه؟
به دو دلیل :
1-اول اسم خودم
2-سین نماد هفت سینه نماد زندگی وخوشحالیه
حالا که با سین شروع میشن چرا اسم هیچکدومشون ستایش نیست ؟؟؟؟؟
به هزار ویک دلیل :
1- جنابعالی معمولا نمی دونی بچه ات کجاست میایی می گی بچه ام ستایش رو بده حالا ما باید با شما کلی صحبت کنیم
2-حالا بعد کلی صحبت ما مجبور می شیم ستایش رو بدیم به شما حالا شما مدعی می شی که سهیل کجاست ؟
( خوب من باید چی بگم ؟!؟!
)
.
.
.
( فکر کنم همین دو دلیل هم کافی باشه )
چجوری توی انتخابات ریاست بسیج همچین اختلافی رو با نفر بعدیت داشتی ؟
همچین اختلافی هم نبود همش 90رای از 102رای 
درسته که انتخابات از پیش تعیین شده بود ؟
نه ولی چون من شناخته تر بودم به من رای دادن
خودتو توی یه جمله توصیف کن ؟(فقط یه جمله)
(می خوای من به تو دفتر خاطراتم رو بدم اگر تونستی منو تو یک جمله توصیف کن
)
کسی که بار ها برای شکوفه زدن ورسیدن به بهار تلاش می کند اما باز هم سوز زمستان نمی گذارتش .
حالا منو توی یه جمله توصیف کن ؟
دیدن وصف زیبایی زندگی در هنر و افتادن از سر شاخه به دنبال برگ دیگر .
یادته که منو تو کجا و چجوری با هم آشنا شدیم ؟
فکر کنم سر کلاس معادلات اقای انزابی بود و من ازت جزو گرفتم
اگر درست نیست بگو تا توی دفتر خاطراتم اصلاحش کنم 
واسه ارشد چقدر خوندی ؟
خیلی کم
واسه چه رتبه ای می خونی ؟
ب
ه احتمال زیاد کنکور ندم 
تا حالا شده از پدرت بخوای که به یکی از دانشجوهاشون که هم اسم یکی از عروسکات هست نمره اضافه کنن ؟؟؟
هم اسم عروسکام که نه ولی پارسال وقتی برگه صحیح می کردم به چند نفر همین طوری نمره دادم که بابام مچمو گرفت و گفت به خاطر همینه بهت برگه نمی دم پاشو برو
دیگه چه خبر ؟
خبر اینکه اقای انزابی دروس رو ارائه داده و خیلی هم با هم تداخل داره ، انتخاب واحد هم شنبه 8صبحه
سوال دیگه ای به ذهنم نمیرسه دیگه
یک ذره بیشتر فکر کن 
وقتی دیر میای همین میشه دیگه
مگه حراجیه جنس تموم شه 
همه سوالا رو میپرسن ...
شما برو فکر کن بیا اگر چیزی به ذهنت رسید سری بپرس تا نپرسیدن
شاید اومدم
حتما دوباره بیا
(در ضمن اقا رضا گل خیلی لطف کردی اومدی
اگر هم شوخی کردم لطفا ناراحت نشو )