صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

مدیر انجمن: sajjad

قوانین انجمن
۱. برای ارسال مطلب در مبحث های این انجمن ابتدا با نام کاربری خود وارد شوید و سپس گزینه ی ارسال پاسخ را بزنید.
۲. در صورتی که عضو سایت نیستید و یا قصد ارسال مطلب با نام کاربری ناشناس را دارید پس از زدن گزینه ارسال پاسخ با مشخص کردن نام کاربری دلخواه مطالب خود را ارسال کنید.
۳. دقت کنید به لحاظ برخی حساسیت ها تمامی ارسال ها در این انجمن پس از تایید افراد مربوطه نمایش داده خواهد شد.
قفل شده
Ali
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
پست: 577
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: قوچان
Has thanked: 2 times
تماس:

صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Ali »

یازدهمین نفر روی صندلی داغ :


[CENTER]
*آقای سیروس بنایان*
[/CENTER]
AMQ
نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

سلام علیکم!
سلام بر شما
خوبین خوشین؟
خدا رو شکر, شما چطورین؟
خوش اومدین بالاخره !!تصویر
ممنون, خوش باشین, بالاخره اومدیم دیگه تصویر

من الان سوال ندارم
یعنی میدونین که سوالام تموم شدن!
بــــــــله, کاملا در جریان هستم.
فقط اومدم یه خواهش بکنم!
امر بفرمایین
این بچه های طفلی با هزار امید و آرزو میان و سوال میپرسن!
لطفــــــــــــــــــــــــــــــــا نگین " میشه اینو جواب ندم؟!"تصویر
تمام تلاشم رو میکنم که نا امیدتون نکنم تصویر
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

حالا که اومدیم بی سوال نریم!

1. غذای مورد علاقه تون چیه و چیا بلدین بپزین!!؟؟
راستش اینجوری نیست که علاقه ی شدیدی به یک غذا داشته باشم, اکثر غذاها رو اگه خوشمزه درست بشن دوست دارم, مخصوصا قرمه سبزی و مشتقات بادنجون. البته از فست فود ها هم نمیشه گذشتتصویر
بپزم؟تصویر یاد ندارم خانوم, نیازی هم نمیبینم تصویر

2.آقای اسماعیل پور نظرشون این بود که نونوایی رفتن با سوسول بودن یه رابطه ای شبیه مجذور عکس و اینا داره... نظر شما چیه؟!؟!
فکر کنم نظرم رو به صورت مشروح خدمتتون عرض کردم, رابطه داره, رضا درست میگه. تصویر

3.صبر و حوصله تون چه فرمیه؟؟
سعی می کنم زیاد باشه و فکر هم می کنم از حد نرمال بالاتر باشه, اما باز هم تو موقعیت های مختلف عکس العمل های مختلف ازم سر می زنه.
4.اعتماد به نفستون؟!
از حد نرمال پایین تر.

5. اگه کمن به نظرتون چطوری میشه تقویتش کرد؟!
صبر و حوصله رو از مادرتون یاد بگیرین, اعتماد به نفس رو از مسئولین تصویر
6.اگه جوابتون مثبت بود و راهشم بلد بودین چقد بهش عمل کردین؟!
جوابش که تا حدودی مثبته, راهشم تقریبا بلدم, اما تا حالا در این مورد بهش عمل نکردم, چون احساس می کنم همین قدر که هست واسم کافیه.تصویر

7. به نظرتون زشتی و زیبایی آدما به چیه؟ ظاهرشون ؟ باطنشون؟ هردو ؟ هیچ کدام؟
خب الان توقع دارین بگم ظاهرشون؟؟تصویر
به نظرم زیبایی باطن شرط لازم و زیبایی ظاهر شرط کافیه.

8.شدیدترین دعوای عمرتون؟!
تصویر بعد از کنکور, قبل از دانشگاه. تازه پام به کلانتری هم باز شد.تصویر
جاتون پر, بعد از این که 7,8 نفری ریختن سرم و زدنم و دوستام تماشا می کردن فقط دست من و دماغ یک نفر خونی شده بود, بعد مظنون شناخته شدیم دیگه.تصویر
خداییش هنوز هم نفهمیدم چرا دستم خونی بود تصویر

9.تا حالا خودتون رو گرفتین؟؟
دوست ندارم, اما بنا به قوانین احتمال خودم, حتما حداقل یه بار انجام شده.تصویر
10. نظرتون راجع به این آدمایی که همیشه از بالا به بقیه نگاه میکنن چیه؟؟ همینایی که انگاری آسمون دهن وا کرده و ایشون نزول کردن!
راستش الان که فکر می کنم چهره ی هیچ کس تو ذهنم نمیاد ( خدا رو شکر ). مسلما کار خوبی نیست. اما توصیه می کنم کاری به کارشون نداشته باشید. بذارین خوش باشن.

11. دوروبرتون همجین آدمی هست؟؟
گفتم, خدا رو شکر چهره ی کسی الان تو ذهنم نمیاد.
12. رابطتون باهاش چطوریه؟!
اگه یادم بیاد کسی رو بهتون می گم. اما الان فکر می کنم همون کاری رو می کنم که بهتون گفتم. محل نخواهم داد احتمالا تصویر

13. به نظرتون میشه به همچین آدمایی فهموند که سرشونو از زیر برف بیرون بیارن؟!
والا نمیدونم. فقط می دونم بعضی چیزا رو که مربوط به بخشی از ذات آدم می شه, نمیشه تغییر داد.

14. سری اول سوالام تموم شدن.... فقط این آخریه برا بهبود روند پرسشه!.... دوست دارین چه تیپ سوالی ازتون بپرسیم؟ سلیقه ای؟ چالش برانگیز؟! فرهنگی؟ هنری؟ ورزشی؟ سیاسی؟ اجنماعی؟ تاریخی؟ ازونایی که مربوط به این ور و اون ور کوه میشه؟!!
به سلامتی... بله, خوب کاریه... یه تیپ که خوشتیپ باشه, یعنی اینکه حداقل به درد یه نفر بخوره تصویر

برمیگردم!تصویر
منتظریم تصویر
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

ما تا آخرین لحطات منتظر شدیم که شما جواب سوال آخریمونو بدین و ما بدونیم چه فرمی بپرسیم ولی انتظاری بود بس بیهوده!!
من شرمنده م. بهتون گفتم که, پای من همچنان برکت میاره, اینترنت می بره, من که رفتم جواب بدم اینترنت هم رفت. تصویر
پس طبق روال قبلی ادامه میدیم!
خوب کاری می کنین.

15.عشق از محبت سرچشمه میگیره یا محبت از عشق؟
بحث خیلی عمیق و فلسفی میشه, نظر هر کسی هم ممکنه با بقیه فرق داشته باشه. نظر من اینه که محبت خیلی گسترده تره و عشق رو هم شامل میشه.
16. اگر قرار باشه برای 1 روز همه ی این دنیا در دستت باشه اولین کار یا کارهایی که میکینی چیا هست؟
شما بگین بدن اون موقع راجع بهش صحبت می کنیم تصویر
اگه همه ی دنیا دستم باشه اولین کاری که می کنم ...
دومین کاری که می کنم دروغ رو از بین می برم. با همین یکی مطمئنم خیلی از مشکلات حل می شه.تصویر


17. به نظرت مردم باید بروند به دنبال تعبیر خوابشون و به اون عمل کنند؟
نظر خاصی ندارم, برای خودم موضوع خواب خیلی جالبه و تقریبا بهش اهمیت میدم. مخصوصا از همین چند وقت پیش که یکی از دوستان خواب جالبی دیده بود.
18.شده مجبور بشین از کسی اطاعت کنین که حتی به اندازه شما نمی فهمه؟
فکر می کنم بله, باید اتفاق افتاده باشه. اما این که من فکر کنم اون شخص کمتر از من می فهمه دلیل نمیشه که واقعا هم همینطور باشه.
اگر هم انجام دادمش مجبور بودم و حوصله نداشتم, چون اگه مجبور باشم و حوصله هم داشته باشم انجامش نخواهم داد. (البته اینا در صورتی بود که حرف غیر منطقی منظور باشه وگرنه اگر حرفی منطقی باشه اهمیتی نداره چه کسی میگه) تصویر


19.شده روی چیزی اونقدر پافشاری کنید که بقیه تحمل خودشونو از دست بدن و. دوست داشته باشن خفتون کنن؟!!
این هم فکر می کنم بـــــله, حالا جزئیاتش رو نمیدونم که حتما می خواستن خفه م کنن یا نه, اما بوده احتمالا تصویر
یکیش می تونه مسئله موهام باشه

20.فرض كنین ، يه دختر خانم، كه تمام هم و غم زندگي اش اين بوده كه درس بخونه و توي همون رشته اي كه درس مي خونه كار كنه ، وقتي كه ازدواج مي كنه همسرش، ازش مي خواد كه تو خانه بمونه و تمام اهداف و آرزوهايي كه داشته فراموش كنه !! شما که یه پسری خودتونو بزارین جای اون طفلی ببینین با همچین همسری باید چی کار کرد؟!!؟
خب این جا چند تا موضوع مختلف پیش میاد. اون خانوم از عقل و منطق می خواد استفاده کنه یا از احساسش و یا از هر دو؟
اگه صرفا قضیه عقل و منطق باشه قبل از ازدواجش باید شرایط بعد از ازدواجش رو می سنجید, پیش بینی می کرد و بعد تصمیم می گرفت.
در این صورت مسلما مشکلی پیش نمیومد مگر اینکه مسئله ای که از دروغ ناشی می شه از طرف آقا وجود داشته باشه. که ماشا الله کم هم نیست.
اگر هم از احساس استفاده می کنه که دیگه بحثی راجع بهش وجود نداره فکر کنم.تصویر
تلفیق عقل و احساس هم به عهده ی خودتون تصویر


21. فرض کنين یه هواپيما سقوط میکنه , اين سقوط به نظر شما از طرف پروردگار بوده يا تنها دلايل انسانی داشته؟!
تو سوال 26تون یه توضیحاتی در این باره دادم. اما *الان نظرم اینه که دلیل انسانی هست, اما تا اون نخواد هیچ چیزی اتفاق نخواهد افتاد.
* این که هی میگم الان نظرم اینه به خاطر اینه که ممکنه هر لحظه نظرم عوض شه. فعلا این شکلیه. آدم دمدمی مزاجی نیستما, فقط هر چیزی قانعم نمی کنه.

22.چند تا کار خارق العاده که کردین رو بگین!
اومدم قوچان, همین خودش کلیه تصویر
رو صندلی داغ نشستم تصویر
توی این ترم 3 جلسه یادم رفت برم سر کلاس تفسیر و چندین و چند جلسه فیزیک مدرن و یک جلسه آزمایشگاه.
توی ترم پیش آخر هفته با بچه ها یه فیلم دیدیم, اول هفته بعد داشتم واسشون تعریفش میکردم تصویر خودمم کشتم اما یادم نیومد این فیلم رو کی و با کی دیدم تصویر همینجوری دست و پا شکسته داشتم فیلم رو تعریف می کردم که دیدم رسول تجزیه شد. تصویر
توی ترم 2 به جای کلاس اندیشه2 رفتم سر کلاس مدار دکتر انزابی نشستم, همچینم خودم رو طبیعی گرفته بودم که همه ی اون بنده خداها به خودشون شک کردن که کلاس رو اونا اشتباه اومدن. ما هم نشستیــــــــــــم.تصویر

آها, یه چیز دیگه هم هست, 90 درصد مواقعی که میرم ایستگاه دانشگاه اتوبوس حرکت می کنهتصویر, نمیدونم جریان چیه؟؟
بگم بازم؟؟

23.تا حالا نماز شب خوندین؟!! اگه نخوندین بگین نخوندین ! اینجا مصاحبه عقیدتی استخدام نیست که بخوایم ردتون کنیم!!
نه, نخوندم, از شما هم انتظار نداشتم بخش دوم رو بگین
24.از چی حسرت میخورین؟
کلا آدم حسرت بخوریم, خیلی چیزا
در حال حاضر مهمترینش انتخاب رشته م که همچنان داره اذیتم می کنه. بعدش کلی تر بگم اینکه ...
فرصت هایی که از دست دادم, زمان هایی که از دست میدم, انتخاب های اشتباهی که کردم, قضاوت های اشتباه, تصمیم های اشتباه و و و ...
25.از چی دلتون میگیره؟
از کوچکی دل و عقل آدما, مخصوصا دروغ گوییشون.
از این که یه کاری رو که دوست دارن و یا بهش اعتقاد دارن فقط به خاطر این که ممکنه یه عده ازش یه برداشتی کنن (هر برداشتی) انجام ندن.
از این که الان دارم فکر می کنم خودمم نمی تونم بعضی هاشون رو انجام بدم دلم گرفت.
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

26.به نظر شما ما انسانها گناهکاریم یا خطا کار؟ شاید تعریف اشتباه و خطا و گناه یکی نباشه!
همین اول این رو بگم که چند وقتیه تو مسائل اعتقادی-مذهبی دچار پیچش عمیقی شدم. باید به سوالای خودم جواب بدم, یعنی وظیفه دارم که این کار رو انجام بدم. اما متاسفانه بی حوصلگی امون ما رو بریده.
این سوالا رو اگه چند وقت پیش ازم می پرسیدین شاید جواب قانع کننده ای می گرفتین. همون جوابایی که معمولا می شنوین و معمولا هم راضی میشین.
اما الان یکم اوضاع فرق داره, مفهوم خطا یا اشتباه برای من در حال حاضر مشخص نیست. معذرت دیگه.

27.دیدگاهتون نسبت به عشق پاک چیه؟!
صدها تعریف درباره ی عشق کرده اند و می شود کرد.
اما آنچه به نظر من بهترین و عمیق ترین تعریف از عشق است این است که:
"عشق زاییده ی تنهایی است و تنهایی زاییده عشق"
دکتر شریعتی
28.برای شکست گروه های شبه نظامی نامنظم از چه شیوه جنگی استفاده میکنین!؟!؟!؟!؟!!؟( فقط نظرتونو بگین!)
اول داشتم فکر می کردم که بگم مثلا تفرقه بندازین, یا از فلان اسلحه استفاده کنید,
یکم بیشتر که فکر کردم گفتم اصلا چرا باید جنگید؟؟

29.پذیرش نامشــــــــروط انسان ها یعنی چی؟
خداییــــــــش نمیدونم, اگر ترجمه لغت به لغت بکنم که معلومه, اما فکر نکنم منظورتون اون باشه.

30.حکومت لیبرال دموکرات رو قبول دارین یا سلطنتی؟ حکومت کوروش و داریوش کدومشون بود؟!
تصویر خانوم من اطلاعات سیاسی و تاریخی ندارم, اما حدس می زنم حکومت کوروش و داریوش که سلطنتی نام برده میشه ( به نظرم ) از حکومت های لیبرال دموکرات الان دموکرات تر بوده. تصویر (فقط حدس می زنما )

31.به نظرتون انسان شـــــــــاد چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟ 3 تا از آدمای شاد اطرافتونو نام ببرین!
روی این سوالتون خیــــــلی فکر کردم. آدم شــــاد...
همیشه اونایی که می خندن و یا می خندونن, شاد نیستن. بیشتر که فکر کردم به این نتیجه رسیدم که آدم شاد کسیه که از وضعیتش (کاملا) راضی باشه.
تمام تلاشم رو کردم دو نفر تو ذهنم اومدن, امید و مهدی (اسماعیل پور)

32.میگن اگر پول رو روی سنگ بگذاری آبش میکنه! این چقدر حقیقت داره؟
بله, شاید سنگ رو آب کنه, اما خیلی ها رو نـــــه.

33.حقیقت چیه؟ واقعیت چیه؟
حقیقت باید باشه, واقعیت هست. به نظرم حقیقت دلچسب تره.

34. حاضرین برا از دست ندادن و خراب نشدن خونه آرزوهاتون چشمتونو رو حقیقت ببندین؟
خب راستش تا یه حدی آره, چشم بستن رو حقیقت بعضی موقع ها باعث التیام میشه, اما...
اما گاهی اوقات به یه جایی می رسی که التیام با درد فرقی نداره, هر چقدر سعی کنی چشمت رو ببندی باز هم صدای خراب شدن خونه آرزوهات میاد.

35. با واقعیت های زندگیتون چقدر کنار میاین؟؟
معمولا کنار نمیام تصویر حسرت می خورم. خودم رو عذاب می دم. ایــــنجوریم دیگه, دست خودم نیست.
مرهمش هم فقط زمانه, بعضی ها یک روز, دو روز, بعضی ها یک عمر.

فعلا سوال ندارم....یعنی اگرهم داشتم دیگه وقت ندارم! باید برم
تا آخر هفته فقط میتونم پی گیر باشم!
خیلی ممنون از سوالاتون
وقتتون بخیر و خدانگهدارتصویر
وقت شما هم بخیر.
خدا حافظتون.
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
علیزاده

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط علیزاده »

سلام سیروس
سلام محمد جان
اگه گفتی چرا با فامیلم کامنت میذارم!!
تصویر نمیدونم راستش, نکنه خودت نیستی؟
راستش باید برم سرکلاس زیاد وقت ندارم کوتاه میپرسم تا سر موقعش!!
دم شما نیز گرم
اول بگو چرا رشتت اذیتت میکنه؟چرا با رتبه خوبت(چند بودش؟) اینجا رو اولویت دادی؟؟؟؟؟!!!!!!اولویت چندمت بود؟
نگفتم رشته م. گفتم انتخاب رشته م. چون تصویر زشته بگم آخه. جوونی کردم. یعنی خونواده گفتن یه جا نزدیک بزنم از این جا هم نزدیک تر نبود. (نپرس دیگه , زشته تصویر). اولویت 27 فکر کنم.
به غیر از اینجا دیگه کجا قبول شدی؟
شاهرود- بیرجند- سبزوار- بابلسر- زاهدان , همه ش هم برق و عمران و مکانیک. و نفت. و آی تی.
چرا انتقالی نگرفتی؟
هی بابا....
دست رو دلم نذار. اونجا هم جوونی کردم.
چندصد نفر بهت گفتن اشتباه کردی؟
خیلی ها بودن, بعضیا اصلا باورشون نمی شد. بعضی ها هنوزم باور نمی کنننتصویر. بعضا دیده شده خودم صبح پا می شم باورم نمیشه تو قوچانمتصویر

نمایه کاربر
همخونه ای

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط همخونه ای »

تا حالا با چه کسانی همخونه ای یا هم اتاقی بوده اید؟
ترم یک:
جواد(نشیبی), روح الله, محمود( کامپیوتر), مصطفی(شیمی)
ترم دو:
روح الله, محمود( کامپیوتر), مصطفی(شیمی), هانی(مخابرات), رضا(مخابرات)
ترم سه:
یعقوب, توحید, امید(شیمی), علی(عمران), روح الله
ترم چهار:
توحید, امید, عظیم(عمران), روح الله
ترم پنج:
محسن(معصوم زاده), رسول, روح الله
ترم شش:
رسول, روح الله, علی(یحیی پور), سجاد, شاهین

بهترینشون کی بوده؟چرا؟
بهترین و بدترین که جالب نیست گفتنش, اما احساس می کنم خلق و خوی یعقوب بیشتر به من نزدیکه.
بدترینشون چطور؟چرا؟
الان واقعا انتظار دارین بگم؟؟تصویر
آیا کسی بوده که دوست داشته باشین باهش همخونه ای باشین ولی نشده؟
بــــــــله, امین فعلا.
روراست ترین(رک ترین) همخون ای که داشتین؟
روراستی با رک بودن فرق داره به نظرم, روراست: بین هم اتاقیام یعقوب و هم خونه ایام رسول.
با مزه ترین و مظلوم ترین و فعال ترین و درسخونترین و تنبل ترینو درسنخونترینشون چه افرادی بودن؟
بامزه ترین: رسول
مظلوم ترین: شاهین
فعال ترین: سجاد
درس خون ترین: مصطفی و هانی
تنبل ترین: روح الله

اصلا صفات بارز هر کدومشون چه خوب و چه بد بگید؟
برقی ها رو فقط میگم و فقط صفات خوبشون رو:
جواد: امانت دار و مطمئن.
روح الله: از این آدم خوش شانس تر ندیدم, پایه هر چیز به غیر از درس (البته زیادم خوب نیست)
یعقوب: منطقی, دقت زیاد تو هر چیز, روراست, صادق, کاملا قابل اطمینان, بزرگ دل, بامعرفتتصویر.
توحید: ایده , فعال تو زمینه ی عملی درس. خوش سخن تصویر
امید: با فکر و پیش بینی کننده, برنامه ریز.
محسن: خوش ذوق و خلاق , شاد.
رسول: حساب و کتاب دقیق, صدای عالی, ایجاد موقعیت های طنز خفن بدون یه ذره بی احترامیتصویر
علی: علاقه مند به فلسفه, چیزای خوبی میشه ازش یاد گرفت, اعتماد به نفس عالی.
سجاد: مدیر, رابطه و ضابطه, فعالیت اداری, اطلاعات سیاسی.
شاهین: دستپخت معرکه, پیگیر.

پ.ن.1 : به عمد دوستان رو با اسم کوچیک خطاب می کنم. اگه کسی ناراحت می شه لطفا بگه.

پ.ن.2: فکر می کردم این سوال ساده ست, اما خیلی بیشتر از اونی که فکر می کردم وقت گرفت.
پ.ن.3 : صفات زیاد تری رو می شد نوشت, اما اونایی که سریع تر به ذهنم اومدن رو نوشتم.
نمایه کاربر
متفرقه

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط متفرقه »

سلام آقاسیروس
سلام آقا یا خانوم عزیز

به شخصه فکرمیکردم بانشستنت روی صندلی رکوردبزنی امابرام جالبه که خلوته.....!!!!!!!!!!!!!!!!
خوشحالم که همچین فکری کردی تصویر اگه شد, خوشحال تر میشم, نشد ناراحت نمی شم.

نطرت راجع به اعتیادچیه؟
یک بیماری که نباید به وجود بیاد تا بعد درمان شه.

اعتیاد به نیمباز؟؟؟
بـــــــله, دیگه چه خبر؟؟ تصویر
راستش چیز خوبیه, اگه ازش درست استفاده بشه خیلی هم مفیده. (جدی گفتما)

عامل گسترشش تودانشگاه چی بوده؟؟
بیماری لاعلاج و مسری که نیست تصویر از گسترش فرهنگ بی بند و باری هم بهتره.
بعضی مواقع نمیشه یه حرفایی رو مستقیم زد, حتی اگه طرف مقابل صمیمی ترین دوستت باشه, عامل گسترشش اینه به نظرم.

خودتو ازعواملش میدونی؟
من مبلغش که نبودم تصویر, اما دوس داشتم با هم دانشگاهیام تو فضای مجازی هم ارتباط داشته باشم. بنابراین به دوستام پیشنهاد می دادم. حتی همین جا یه تاپیک براش ایجاد کردم.

معتادترین کسی که دیدی کی بوده؟؟
کسی که یه مدت خواب و خوراکش رو ول کنه و بچسبه به نیمباز زیاد بوده.
اما معتاد آن است که آهسته و پیوسته رود, خودم رو عرض کردم.

راستی...امروز یه صحنه جالب دیدم.....تعبیرتو بگو...

"یه آقاوخانم خارجکی داشتن تو خیابونای قوچان راه میرفتن دوربینشودرآورده بودازکلپچ ولوشده درقصابی عکس میگرفت" تصویر تصویر
یعــــــنی الان که اینو خوندم هم می خواستم بینیم رو بگیرم, ماشاالله چه بوی فراگیری هم داره.
به نظرم اصلا چیز جالبی نیست.
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Samaneh »

سلام جناب آقای بنایان
سلام خانوم غوث

خوب هستید ؟
شکر, شما چطورین؟

میبینم که شما هم ،هم !
من هم, هم؟ تصویر
عرضم به حضورتون که سری اول سوالات اینجانبات ! تقدیم میشود :
لطف دارین.

فقط پراکندگی موضوع سوالات و ببخشید بدلیل نبود اینترنت به وفور و اینکه امکان بود یادم بره !!تن تن مینوشتم !
نخیر, همین که لطف کردید پرسیدید جای سپاس گذاری داره, بــــله, در جریانم.

1.به نظرتون آقای اسماعیل پور قوچانی چشمتون کردن ؟؟؟؟!!!
در چه موردی؟؟ تصویر فکر نکنم قابل چشم کردن هم باشم.

تا حالا شده :
2.کسی و سرکار بذارید؟؟
در حد شوخی, و کوچولو, تا جایی که حوصله طرف سر نره.

3.با کسی شوخی بکنید چه طور ؟ اصلا بلدین شوخی بکنین ؟؟
مگه درختم؟؟, خب منم شوخی می کنم دیگه تصویر, دست گلتون درد نکنه, بله, بلدم, خوبشم بلدم.

4. کسی حرصتون و در بیاره ؟( ی راهکار بگید بتونم بدم یکی حرصتون و در بیاره !!)
بــــله, زیاد, بگین:
دلایل بی منطق بیارن, مثل اکثر مسئولین از جواب دادن طفره برن (کلا ادبیات مسئولینی), بگن از خواب بیدارم کن بعد وقتی بیدارش کردم, بگه 5 دقیقه دیگه بذار بخوابم. تصویر
اگه هم میخواین با جونشون بازی کنن, بگین دروغ بگن.

5.کسی واقعا از ته دل شادتون کنه ؟
بــــله, کم, آخرین بار چند روز پیش بود.

6. از ته دل بخندید؟
کم پیش میاد, اما میاد.

7.اعتقاداتتون و به خاطر کسی یا چیزی زیر پا بذارید؟
بله, اگه نباشه زندگی بی معنی میشه.
اعتقادات برای یک نفر یا یک چیزه.
اون نخواد اعتقادات هم نیست.

8.نظرتون در مورد :
دروغ : کثیف ترین چیزی که بشر اختراع کرد.
تنهایی : زاییده عشق.
غیبت : اصلا دوس ندارم, اما گاها فراموش می کنیم که غیبت می کنیم. هر جا یادتون اومد بحث رو خاتمه بدید.
خیانت : وقتی معنی داره که بتونی انجام بدی و انجامش ندی.
دعوا : کار خوبی نیست, کار خوب برای افراد خوبه, بعضی بد ها ارزش کار بد رو هم ندارن.
خنده : به بعضیا میاد, به بعضیا نمیاد.
گریه : یکی از بزرگترین مزیت هایی که یک زن میتونه نسبت به یک مرد داشته باشه توانایی گریشه, البته باید هم این توانایی رو به زن داد.
شوخی با دیگران : جای خودش و به اندازش می تونه باعث صمیمیت بشه.
سرکار گذاشتن دیگران : خیلی کوچولو, طوری که طرف متوجه باشه دارین اذیتش می کنید. بیشترش یه خورده لوس میشه به نظرم.

کلی سوال داشتم که ازتون بپرسم ولــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی دیر نشستید روی صندلی یادم رفت سوالام !
من عذر خواهم, از این به بعد زودتر می شینم رو صندلی, اصلا می خواین پا نشم تا همه سوالاتون رو بپرسین؟؟
آقا من نمی پاشم, یعنی پاشیده نمیشم, جام خوبه تصویر

آهان ،راستی میگن دوست آن است که گیرد دست دوست .....????
حالا ما یه تیکه ادبی اومدیما تصویر, در پریشان حالی و در درماندگی؟؟ تصویر
اااا الان گوگل سرچیدیم, درست بود, فقط یه در زیاد گذاشته بودم. تصویر
قبلا چی گفته بودم؟؟

فعلا همیناست تا من برم یکم ! فکر کنم ببینم چی میخواستم بپرسم !
دست گلتون درد نکنه.
منتظریم.
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Samaneh »

9. اگه خدا بهتون ی فرصت بده و بگه میتونین بین بهشت و جهنم یکیشو انتخاب کنید و برید اونجا رو ببینید کجا رو انتخاب میکنید ؟
رجوع شود به پاسخ سوال 26 خانم کرابی, در حال حاضر بهشت رو ترجیح میدم. به اندازه ی کافی از دیدن این جهان وحشت کردیـــــــــــم.
10. بنظرتون خدا چه رنگیو بیشتر دوست داره ؟
همچنان رجوع کنید. اما تصورم اینه که خدا همون امیده, باید رنگهای امید بخش باشه, برای هر کسی هم ممکنه یه رنگی باشه,
از نظر من هم سفید میتونه باشه,
تا بعد ...
تا بعد
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
javanmard
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 222
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد پلاک 7
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط javanmard »

سلام
سلام محمد جان, اون قبلیه خودت بودی بالاخره یا نه؟
از دعوایی که کردی بیشتر بگو؟ چرا دعوا شد؟
آقا زشته, بد آموزی داره تو سایت. لج و لجبازی بود. یه جورایی شدید سر کار گذاشته بودن, عصبی شدیم دیگه تصویر
(باورش برام سخته که سیروس بنایان دعوا کرده باشه!!!!!!!)
خوشحالم که باورش برات سخته, باید هم همینجوری باشه, همیشه استثناء هست.

نظرت در مورد این حرف که دوستان را در مواقعی که پای پول دادن (گرفتنش که مشخصا نه) و دفاع کردن (...) چه شفاهی چه عملی میشه شناخت!!!
اینا به نظرم خیلی موضوعات کوچیکین, مخصوصا بحث پول, بنابراین در همون زمینه و به همون اندازه اهمیتشون میشه شناخت.
نمی دونم والا, امکان داره بعضی موقع ها یکم بشتر اهمیت پیدا کنه, اما موضوعات خیلی مهمتری پیدا میشه که بهش فکر کرد.

تا حالا دوستی داشتی که پشتتو تو مواقع حساس خالی نکنه؟
فکر کنم آره, موقعیتش یادم نمیاد, اما کسی هست که پیش بینی کنم تو اون مواقع پشتم رو خالی نکنه.
زندگی زیباست
اگر بگذارند
نمایه کاربر
jack
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 135
تاریخ عضویت: چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
محل اقامت: خونه
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط jack »

به نام خدا.
اول سلام.و اما بعد...
این تیکت ما رو کشته ها تصویر
سلام از ماست...


از لطف همیشگیت نسبت به خودم ممنونم.بقول اون درس ادبیاتمون ، من این همه نیستم...
خواهش می کنم, می شناسیم دیگه, اهل تملق و چاپلوسی نیستم, هر چی تو دلمه می گم,
باشه, باشه, نیستی
تصویر

حالا سوالا:
بفرما
_نقطه مثبت و نقطه منفی قوچان:
+ نزدیکیش به مشهد (اونم فقط برای مشهدیا)
- کوچیکیش و نداشتن امکانات

_نقطه مثبت و نقطه منفی دانشگاه
+ دوستایی که دارم( درسته که میگن اگه جای دیگه هم بودیم دوستایی برای خودمون داشتیم اما هیچ وقت اونا, اینا نبودن)
- دانشگاه نیست, کوچیکه, عمرا اگه خود قوچانی ها هم بدونن قوچان دانشگاه (مجتمع) دولتی داره.

_نقطه مثبت و نقطه منفی این سه سال
+ خیلی چیزا رو فهمیدیم, خیلیارو شناختیم, طرز فکر بعضیا کلا عوض میشه تو این دوران و این میتونه خوب باشه.
- شاید میتونست خیلی بهتر بگذره, فقط نگذره, خوش بگذره.
_نقطه مثبت و نقطه منفی خودت
+ اینا رو من نباید بگم, اما می گم تصویر میخواد ریا بشه می خواد نشه, به نظرم بهترینش اینه که سعی می کنم یا حرف نزنم یا اگه می زنم اونی که باور دارم بگم, نه به هر کس.
- خیلی با خودم درگیرم تصویر خیلی چیزا رو راحت فراموش نمی کنم.
_نقطه مثبت و نقطه منفی خوابگاه
+ یاد می گیری چه جوری با یه عده که ممکنه نظراتشون با تو موافق نباشه, یا حتی مخالف باشه زندگی کنی. یه جور جامعه ی کوچیک شده ست.
- تعداد زیاد افراد, که اونم یه جوری می تونه مثبت باشه, یعنی یه چیزایی رو یادت بده. کمبود امکانات,
_نقطه مثبت و نقطه منفی خونه
+ حق انتخاب بیشتری نسبت به خوابگاه وجود داره, تو هم خونه ای هات, تعدادشون, جای زندگیت و ... خونه داری هم یاد میگیری تصویر
- تفاوت نظرات و عقاید خودش رو خیلی بیشتر نشون میده, و گاها خیلی بیشتر اذیتت می کنه.
_دوست داری تا پایان دانشگاه چه کارایی انجام بدی؟
دوس دارم بیشتر درس بخونم, یعنی اصلا درس بخونم تصویر اینجوری یاد گذشته ها میفتم.
و اینکه برای درست کردن خاطره های خوب از خودمون اگه عامل موافق نباشم, مخالف هم نباشم.
_فکر میکنی کدوما رو انجام بدی؟
اولی رو احتمال میدم انجام بدم. دومی رو انجام میدم حتما. سومی هم که نداره دیگه.
_نقطه مثبت و نقطه منفی پسرای الکترونیک
من فقط 88 ای ها رو میشناسم و میگم
+ فکر کنم خیلی با هم هماهنگ تریم نسبت به بقیه گروه ها, به غیر از یه تعداد کمی پشت هم هستیم.
- همون تعداد کم بعضی موقع ها باعث دلسردی بقیه میشن.
_نقطه مثبت و نقطه منفی بچه های الکترونیک 88
+ به هم دیگه احترام میذاریم, همینش خیلی عالیه.
- همون احترام بالاییه گاها بهونه میشه برای برخی بی توجهی ها.
_نقطه مثبت و نقطه منفی خانوم های الکترونیک 88
+ فکر کنم نسبت به گروه های دیگه محترم ترند.
- فکر کنم یه خورده اکثرشون خجالتین.
_واسه هر مورد یه استاد بگو:
اخلاق خانم زنده دل, خانم گلستانی.
تئوری آقای انزابی.
عملی آقای عیدیانی
برخورد با دانشجو خانم زنده دل, خانم گلستانی.
نمره استاد خرمی معروفن تو این زمینه تصویر دارت و اینجور حرفا, اکثر استادای خانم تو نمره دادن عالی عمل می کنن.
امتحان خانم گلستانی
بیان خانم گلستانی
نظم خانم زنده دل, خانم گلستانی
دلسوز خانم زنده دل, خانم گلستانی
_در مجموع دوستداری با کدومشون درس برداری؟دو تا بگو.
خانم زنده دل, خانم گلستانی.
_نظرت راجع به گردش دست جمعی چیه؟منظورم با آقایونه.
عالیه اگه اون یه عده ی کم نباشن. کی بریم؟؟
_خوب حالا مختلط رو بگو.تصویر
یه زمانی مخالف بودم, یه زمانی موافق. البته با شرایط خاصی,
الان موافقم, یکم ترس رودررویی با نیروی محترم انتظامی رو دارم فقط...
_با کدوم درسمون حال کردی؟
مخابرات به نظرم درس جالبی بود بر خلاف اینکه خیلی سخت بود.
_چرا نمیای شمال؟
ها؟
_چرا به زبون خوش نمیای شمال؟
هــــا؟
_چرا مجبورم میکنی با زور ببرمت شمال؟
هـــــــــــا؟ میام بابا, دستمو ول کن.
میدونی که عاشق شمالم, تا حالا هر چی مسافرت هم رفتم شمال بوده. اگه بازم بخوام برم شمال می رم. فعلا فرصت نمیشه.
حتما مزاحم میشیم.
_از کدوم بازی کامپیوتری خوشت میاد؟
زیاد اهل بازی نیستم, اما کانتر و NFS رو ترجیح میدم.
_چرا دیگه مدیر نیستی؟چرا استعفا دادی؟چرا؟چرا؟چرا....؟
چون که... قبلا گفتم. اینجا هم میگم, یه هدفایی داشتم برای مدیر شدن و یه هدف به خصوص. چند روز قبل از عید با یه پیامک به این هدف به خصوص رسیدم.
برای همین دلیلی ندیدم که بازم مدیر باشم...
تازه خیلی ها هستن که مثل من دوس دارن مدیریت رو تجربه کنن, حالا اونا هم می تونن.
تصویر
_یه خاطره از عمرت بگو.
تصویر قریب به نیم ساعته دارم به سوالات جواب میدم, جون ما بیخیـــــــــــــــــــــــــــال.
هر چی تو ذهنت اومده پرسیدی... مگه نه؟؟ جون ما؟؟ تصویر
_یه یادگاری از بچگیت که دوست داشته باشی به دوستات نشونش بدی.
یه گردنبند داشتم که الان نمی دونم کجاست.
_به دنیا اومدی چند کیلو بودی؟
به خدا هنوز که هنوزه میرم کفش, پیراهن, شلوار بخرم سایزم رو که میپرسن میگم نمی دونم. تصویر
حالا توقع داری وزنم رو موقع تولد بدونم؟؟ اگه یادم بود بپرسم از مادرم بهت میگم.
_خطرناک ترین اتفاقی که با جونت بازی کرد.
...
_الان داری به این فکر میکنی که چرا سوالام تموم نمیشه، نه؟
خدایـــــــــــــــــــیش آره.
_اگه نه الان به چی فکر میکنی؟
این که مهدی مخم رو خورد, تو هم چرا نمیری سر کلاست؟؟
_چشم، رفتم!چرا میزنی؟!
خوشحال شدیــــــــــــــــــــــــــــــــــــم.
_شاید بازم مزاحم شدمتصویر
مراحمی شما, البته اگه سوالاتو یکم کمتر و بهتر کنی.
آی سی ها رو هم بیار دیگهتصویر
اومدی گرفتی خودت که
حالا تو بردار آیسی هامو بیار, بدو
تصویر
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست.هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود.صحنه پیوسته بجاست.خرم آن نغمه که مردم بسپارند بیاد.(سهراب سپهری)
نمایه کاربر
نصیحت

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط نصیحت »

بهترین نصیحتی که برای هر یک از افراد زیر داری رو بگین لطفا؟
آقایون:
خادمی
محمدی
سلطانی
گیلانی
اسماعیلپورها
حسین پور
یحیی پور
دوست پرست
اخلاقی
خاکباز
معصوم زاده
نظری
ملاح
ناموری
محمدزاده
علیزاده
نشیبی
بر فه ای
بهادری
پرنده
رحمانی
جمالی
قامتی
مرادی
یاقوتی
و هریک از آقایون که از قلم افتادن
یاد اقایونی افتادم که از دانشگاه انتقالی گرفتن مثل آقای طالبی یادشون بخیر
نمایه کاربر
mohammadreza
مدیر سابق سایت
مدیر سابق سایت
پست: 1052
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط mohammadreza »

سلام سیروس جان
سلام رضا جان تصویر

چطوری داداش ؟؟؟
خدا رو شکر, خیلی بهترم. تو چطوری؟

منم خوبم !!!
خب خدا رو شکر.

چه عجب
بالاخره نشستی روی صندلی
زیر پامون چنار سبز شد
دیگه لطف دوستان شامل حالم شد. احتمال دادم خوش بگذره, که داره میگذره تصویر
اونوقت اذیتت نمیکنه اون چناره؟؟ تصویر

ماشالا این خانم کرابی هم امون نمیدن
هنوز صندلی شروع نشده همینجور رگباری سوال می پرسن
آفرین
آفرین
دست گلشون درد نکنه (تیکه کلام خودشونه ها)
بله, آفــــــرین هم دارن.

فعلا سوالی به ذهنم نمیرسه
__ تصویر__

فقط یه موضوع رو می خواستم بگم
جانم؟

من به شخصیت سیروس و جایگاهی که داره غبطه می خورم ولی هیچ وقت چشمش نمیزنم
سیروس به هر موفقیتی که برسه باعث خوشحالیه منه
رضا جان همیشه به من لطف داشتی, این لطفتم معمولا به صورت ناگهانی تو سایت اعلام میکنی تصویر
فکر نمی کنم در اون جایگاهی باشم که کسی غبطه بخوره بهم.
امیدوارم بتونم جواب لطفتون رو بدم.

برمی گردم تصویر
منتظریم.
...Act like a Champion, Be a Champion
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Samaneh »

درود و دو صد بدرود برشما !
درود تصویر

رفتم یکم !(مدیونید اگه فکر کنید بیشتر از یکما) فکر کردم ، ی چیزایی یادم اومد! گفتم بیام بپرسم باز یادم نره ! تصویر
لطف کردین, خوب کاری کردین.

قبلش بپرسم : به نظرتون آقاي اسماعيل پور قوچاني ناراحت شدن گفتم چشمتون كردن يا نه؟؟
والا من اصلا نمی دونم جریان چیه؟
اما باید رضا رو ببینم, ببینم موضوع این هفته ش چیه, بعد بهتون اطلاع میدم.
تصویر


حتما شنیدید میگن در دروازرو میشه بست ولی ...
به نظرتون چرا؟
اصلا کلا نظرتون در مورد این ضرب المثل؟
دهن من که معمولا بسته ست, سخت هم باز میشه
تصویر
اصلا جالب نیست این رفتار, از کمبود فرهنگ ناشی میشه, تا جایی که میشه اهمیت ندین. کسی که اینارو باور کنه هم تا حدودی دیگه نباید اهمیت داشته باشه.

تا چه حد به خاطرش اعتقاداتتون و چیزایی که دوست داشتین و زیر پا گذاشتین ؟
به خاطر حرف مردم؟؟؟ اعتقادات؟؟؟ عمرا اگه این کارو بکنم, اگه هم شده (که همیشه احتمال همه چی هست) سهوی بوده. (اما نبوده تا جایی که می دونم)

دقت کردید هممون ( به شخصه خودمو میگم ) از این رفتار خوشمون نمیاد ولی متاسفانه گاهی خواسته یا ناخواسته ، نمیدونم چرا خودمون هم میشیم جزء این دسته از مردم... !؟
خداییـــــش رو این موضوعات خیلی حساسم, تمام تلاشمو می کنم جزو اون دسته نباشم.
اما قبول دارم حرفتون رو.
باید بیشتر دقت کنیم.

احتمالا این رو هم شنیدید که میگن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها !
تا چه حد فکر میکنید درسته ؟ فکر می کنم غلط باشه,چون حتما دیدید که بعضی چیزا رو کلا چپه می کنن این مردم. بعضا یک کلاغ شده صد و پنجاه تا قو.
تا چه حد بهش اهمیت میدید ؟ راستیتش اهمیت نمیدم,

با آدمایی که جزء این دسته از مردم هستن چه برخورد و رفتاری دارید؟
کدوم دسته؟؟ یکم غاطی شد. نگویند چیزها؟؟
همونطور که به حرفشون اهمیت نمیدم اگه قابل نصیحت کردن باشم بهشون توصیه می کنم که این کار رو نکنن.
تا حالا شده که خودتون هم جزء این دسته از مردم شده باشید ؟
تمام تلاشم رو می کنم که نباشم و نبودم فکر کنم.
یعنی اصلا دوس ندارم در مورد بقیه چیزی بگم که احتمال داشته باشه ازش یه برداشتی بشه که به ضررش تموم شه.


فعلا همینا بود
ممنون
تا بعد ...
تا بعد تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
قفل شده

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان