صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

مدیر انجمن: sajjad

قوانین انجمن
۱. برای ارسال مطلب در مبحث های این انجمن ابتدا با نام کاربری خود وارد شوید و سپس گزینه ی ارسال پاسخ را بزنید.
۲. در صورتی که عضو سایت نیستید و یا قصد ارسال مطلب با نام کاربری ناشناس را دارید پس از زدن گزینه ارسال پاسخ با مشخص کردن نام کاربری دلخواه مطالب خود را ارسال کنید.
۳. دقت کنید به لحاظ برخی حساسیت ها تمامی ارسال ها در این انجمن پس از تایید افراد مربوطه نمایش داده خواهد شد.
قفل شده
نمایه کاربر
godzila

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط godzila »

سلام علیکم جناب گودزیلا
مردن بهتراست یا زنده بودن؟/
احساس می کنم سوالت یکم مشکل داره. باید از کسی می پرسیدیش که چند باری مرده باشه.
اما بوده موقعیت هایی که احساس کردم مردن بهتره.
فکر میکنی انسان زنده ای هستی که مرده ای یاانسان مرده ای هستی که زنده ای؟/
تصویر فکر کردن به هدف این سوالا بیشتر برام جالبه تا جواب دادن بهش.
راستش دقیقا متوجه نشدم منظورت رو.
اما از زمانی که بودم زنده بودم, یعنی زنده ای بودم که زنده ام. کسی زنده است که دوست داشته باشه, و منم دوست دارم, خیلی افراد رو, خیلی چیزا رو.

چه چیزی بهت ارزش میده؟
اطمینان و اعتماد بقیه


حیای مرد رو موشکافی کن/
مو شکافی که مجال نیست اگر هم بود جایگاه بنده نیست. فقط می تونم نظر خودم رو بگم.
چشم پاک نعمتیه که هر کسی نداره, یه جمله هست که میگن تو جنگ ایرانی ها به اعراب گفتن (فقط شنیدم منبع ندارم)
حجاب زنان ما پلک چشم مردان ماست.
میدونم شاید کاملا درست نباشه, اما زیبا و قابل تامله.

مهریه خانم ها ازدید شما چه چیزی است؟
مهریه؟ معنیش یعنی چیزی که بابت مهر باید پرداخت آیا؟
اگه اینه که فقط با مهر میشه پرداختش کرد. ولا غیر...
javanmard
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 222
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد پلاک 7
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط javanmard »

بازم سلام
سلام محمد جان
چرا سوالا رو دیر جواب میدی ماشالله تو که آلاین همیشگی هستی؟!!!!!!
شرمنده واقعا, یکم سرم شلوغ بود, اینترنت هم در دسترس نبود.
با اپرا مینی موبایل که میام فقط می تونم سوالا رو بخونم و تاییدشون کنم, نمیتونم پستی ارسال کنم,
یعنی میشه اما اینقدر سخت و مشکل دار هست که میشه گفت نمیشه.
میخواستم چندتا سوال در باب موسیقی و فیلم ازت بپرسم
خوب کاری می کنی تصویر
اول کدو سبک؟
زیا وارد نیستما
موسیقی, بیشتر پاپ, کمتر سنتی و راک. و یه خورده رپ و هیپ هاپ در مواقعی که احتیاج به شادی وجود داره.
فیلم, ژانر اجتماعیه فکر کنم اونایی که دوس دارم
تصویر
شده از نزدیک فرآیند فیلمسازی رو ببینی؟
آره, داداشم تو کارای هنری دست توانایی داره, چند سال پیش ما هم بی توفیق نموندیم از فعالیتاش.
یک لیست ده تایی از بهترین فیلمهای ایرانی و خارجی که دیدی؟به ترتیب زیبایی(میتونی 10تا ایرانی و 10تا خارجی رو جدا بگی)
فعلا هر چی به ذهنم میاد میگم و سعی می کنم با ترتیب باشه.
ایرانی:
درباره الی,
میم مثل مادر, چهارشنبه سوری, دایره زنگی,جدایی نادر از سیمین, مارمولک,
خارجی:
شهر فرشتگان, کازابلانکا, زندگی ام بعد از من, طبقه 13, 12 نفر, In Time
احتمال داره این لیست رو کامل کنم.
پیچیده ترین فیلمی که دیدی ؟ایرانی و خارجی؟
ایرانی,
خارجی, طبقه 13
بیخودترین فیلم؟
تو رودربایستی مجبور شدم نگاه کنم وگرنه عمرا نگاهش نمی کردم, چارچنگولی
آخرین فیلمی که دیدی؟
فکر کنم In Time
شده فیلمی رو چندبار ببینی؟کدوم فیلما؟
بلــــه, درباره ی الی.
یک لیستم از آهنگای مرد علاقت بده؟
خیلی زیاده, بهتریناشو میگم.
عادت شادمهر, ستاره شادمهر, پر پرواز شادمهر, بذار عاشقت بمونم مازیار فلاحی, بمون محسن یگانه, تقاص محسن یگانه, تقدیر احسان خواجه امیری, شال The Ways, خیال کن شهرام شکوهی, بی خداحافظ رضا صادقی
خرابم نکن رضا صادقی, عذاب فرزین, بن بست The Ways, اتاق آبی The Ways, راهرو لهراسبی, عیدی یراحی, خواجه امیری نابرده رنج, خواجه امیری تو, خواجه امیری ستاره,
بازم هست اما حسش نیستتصویر

این لیست رو هم احتمالا کامل کنم.
اومدم, گفتم.
از صدای کدوم خواننده خوشت میاد؟
رسول خودمون تصویر
احسان خواجه امیری, شادمهر.

کدوم سبک موسیقی رو میپسندی؟
نوشتم بالا که, پاپ, راک,
نظرت در مورد موسیقی بیکلام؟
زیاد گوش نمی دم, اما خیلی آرامششو دوس دارم. گاها با بقیه آهنگها بیشتر آرامش می گیرم.
بهترین و خوش صداترین ساز؟
فکر کنم پیانو و ویولن.

فعلا
به سلامت عزیز
زندگی زیباست
اگر بگذارند
نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

دوباره سلام
دوباره سلام بر شما تصویر
خوش اومدین
ما یرگشتیم و به محض رسیدن گفتیم بیایم جواب بدیم و سوال بپرسیم که تو دلمون نمونه!!تصویر
خوش برگشتین, ممنون از لطفتون.
mohammadreza نوشته شده:
ماشالا این خانم کرابی هم امون نمیدن
هنوز صندلی شروع نشده همینجور رگباری سوال می پرسن

تصویر
ما مجبور بودیم .... مستر بنایان در جریان هستن... ممکن بود نتونیم سوال بپرسیم این 2 , 3 روز اینه که اومدیم 4 تا سوال گذاشتیم تا برگشتنمون سرگرم باشن!!تصویر
بــــله, در جریانم.دستتون درد نکنه, کاملا سر گــــــــرم بودم. تصویر

1سوال مهم که ذهنمو درگیر کرد اینه که چرا فکر میکنین لازم نیست آشپزی بلد باشین؟؟؟!؟!!
چون که غذامون رو شش روز هفته دانشگاه میده, اون یک روز هم با مشتقات تخم مرغ می شه دووم آورد. (بدترین حالت رو در نظر گرفتم, یعنی خونه نریم)
دیگه؟؟
تصویر

2 روز تو خونه تنها باشین از گشنگی ضعف میکنین
نخیر, بودیم, ضعف نکردیم. تصویر

ضمن این که دوستاتونم حتــــــــــــــــــــــــــــما اینطوری خوشحال ترن!
بــــــله, این شد یه چیزی, اما دلیل نمیشه که من به خاطر خوشحالی دوستام برم آشپزی یاد بگیرم.
دلیل دیگه؟؟
تصویر
تا کی بقیه باید آشپزی کنن و شما نوش جان کنین؟؟!؟!؟تصویر
من که مجبورشون نکردم, درست نکنن ما یه جوری خودمون رو سیر می کنیم, تازه علاوه بر مشتقات تخم مرغ, فست فود ها و رستوران ها هم هستن.

[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
mohammadreza
مدیر سابق سایت
مدیر سابق سایت
پست: 1052
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط mohammadreza »

سلام داداش گلم
سلام رضا جان عزیز تصویر


به نظرت من ناراحت شدم که خانم مدیر گفتن چشمت زدم ؟؟؟
من اصلا نمیدونم این جریان چشم زدن چیه, اول در جریانم بذارید, بعد میگم.
اما به قیافت که نمی خورد. تصویر
اصلا باید از کجا فهمید که مخاطبمون از حرفی که زدیم ناراحت شده ؟؟
خب واکنش های افراد مختلف فرق داره, ممکنه هر کسی یه رفتاری اشته باشه.
یا مستقیما میگه, یا با رفتارش بهمون نشون میده, یا اصلا براش اهمیتی نداره.

به نظرت باید به طرف مقابلمون بگیم که از حرفش یا عملش ناراحت شدیم یا نه ؟؟؟
من طبق همو دسته بندی بالا عمل می کنم,
اگه شخص برام خیلی اهمیت داشته باشه بهش نمیگم اما طوری رفتار می کنم که متوجه بشه, و امیدوارم که متوجه شه وگرنه اون اهمیتش رو از دست میده.
اگه اون شخص زیاد اهمیت نداشته باشه اما احتمال بدم با گفتن ناراحتیم ممکنه دیگه تکرارش نکنه حتما بهش می گم.
اما اگه اصلا اهمیتی نداشته باشه برام, از کارش که ناراحت می شم, اما نه بهش می گم نه سعی می کنم که دفعه بعد بهش اهمیت بدم.

اگه متوجه شدیم که کاری کردیم یا حرفی زدیم که باعث ناراحتی کسی شده باید واسه ی جبرانش چیکار کرد ؟؟
با یه عذرخواهی همه چی حل میشه ؟؟؟
عذرخواهی کوچیک ترین کار ممکنه, برای جبرانش فکر کنم تکرار نکردن اون کار مناسب ترین باشه.

میبخشی و فراموش می کنی ؟؟
میبخشی و فراموش نمی کنی ؟؟؟
یا نمیبخشی ؟؟؟؟
یه جا خوندم مردها نمی بخشن ولی فراموش می کنن, در حالی که زن ها می بخشن اما فراموش نمی کنند.
فکر کنم منم از این قاعده مستثنا نیستم.


تا حالا از دست من دلگیر شدی ؟؟؟؟
آره, بعضی موقع ها بیش از حد تعارف می کنی.
همین گاها اذیت می کنه آدم رو.
چون پرسیدی گفتم ها, وگرنه قصد نداشتم
تصویر

به نظرت عذرخواهی به خاطر کار اشتباهی که کردیم باعث شکستن غرورمون میشه ؟؟؟
واقعا کسی هست که اینجوری فکر کنه؟؟
اگه هست که واقعا...

فعلا تصویر
به سلامت عزیزم
...Act like a Champion, Be a Champion
نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

37. زیباترین یا وحشتناک ترین و یا عجیب ترین خوابی که تا حالا دیدین و در ذهنتون مونده برامون تعریف کنین.!

38.تکمیل کنید:
من برترینم در....
فکر کنم در بدشانسی برترین باشم, فقط قبل از اینکه بگین نه تو بدشانس نیستی لطفا یه تحقیقی بکنید,

من خیلی ضعیفم چون....
خیلی چیزا رو نمی تونم فراموش کنم و خیلی چیزا رو زود فراموش می کنم.

این دردناکه وقتی میبنم....
خیلی ها عادت به دروغ گفتن دارن,

سراسر زندگی ام....
در حال حاضر فکرای مضخرف, ناراحتی, یه احساس نفرت.

عصبانی میشم وقتی ...
دروغ میگن, وقتی پنهان می کنند, وقتی خودخواهی رو به حد اکمال می رسونن, وقتی حاظرن یه کامیون از روی یه نفر دیگه رد شه اما سوزن تو دست خودشون نره.

کشورم یعنی....
جایی که اکثر مردمش فقط به تاریخی که هیچی ازش نمیدونن افتخار می کنن, خوشحالن, بی خود و بی جهت به همدیگه می خندن,
جایی که هیچ کس تا مثل بقیه نشه آروم نمیشه.

من احساس قدرت میکنم از....
اعتماد و اطمینان بقیه.

من دست شستم از....
توقع داشتن از بعضیا, سخته اما

خدا را دوست دارم به خاطر....
حس خوبی که با بودنش میده, اصلا به نظرم خدا خداست چون ما می خوایم خدا باشه, که حس خوب ازش بگیریم, که هرچی بد می بینیم به پای تقدیر و حکمت بندازیم, که هر "بدی" خوبی ببینه به پای چشم بستن خدا ازش بذاریم.

39. اگه بهتون میدون بدن یه سری قوانین رو زیر پا بزارین اولین قانونی که ندیدش میگیرین چیه؟؟!
قانون مملکت؟ انسانیت؟ مذهب؟
دوس داشتم یه عده ای رو کلا نابود کنم.

40. همه فیلمای صامت یه سری توضیح نوشتاری دارن؟؟ مثل دیالوگای چارلی؟؟تصویر
والا نمی دونم, من که یادم نمیاد زیاد فیلم صامت دیده باشم, اونایی رو که الان تو ذهنمه اکثرا کمدی های کلاسیک بودن که یه سری توضیحات نوشتاری داشت... تصویر


سوالاتون نیاز به فکر کردن بیش تر داره, حتما بر می گردم.
برگشتم و جواب دادم
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

باز هم!!
باز هم ممنون.

41. کدوم رفتار یه دوست میتونه شما رو کلی نا امید کنه و براش چند تا امتیاز منفی داشته یاشه؟!؟! یا حتی حس کنین دیگه نمیتونین مثل قبل باهاش باشین؟!
دروغ گویی, (این دروغ که همه جا هی میگم شامل خیلی از چیزای دیگه هم میشه ها, شما صرفا دروغ رو نبینین.)
خودخواه بودن

42. اگه شمام بخواین یه متن مثل اینی که جناب اسماعیل پور راجع به کاپیتان گذاشتن و میشد کل احساسشونو راجع به این شخصیت فهمید , بزارین...موضوعش چیه ؟ عنوانش چطور؟!
در حال حاضر هیچ شخصیتی تو ذهنم نمیاد, کلا آدم سخت سلیقه ای هم هستم. برای انتخاب هر چیزی خیلی سخت تصمیم می گیرم.
فرد خاصی که از هر نظر (یا یه زمینه ی خاص مثل فوتبال که رضا گفت) توی ذهنم نیست.
اما در حال حاضر اسم دکتر شریعتی توی ذهنم اومد. بیستر افکارش رو دوست دارم. موضوعش مسلما حرفای خودشه, سخنانش به اندازه ی کافی میتونه خودش رو معرفی کنه.

43. میبینم که سکان اردو و سفرتون داره میچرخه یه ور دیگه!! قطعیه؟! چند نفره میرین؟! به صرف صبحونه ؟ ناهار ؟ شام؟ میان وعده؟! چای ؟!
بله؟؟ چی شده؟ اردو؟؟ کو؟؟ ما که ندیدیم چیزی. اصلا مگه ما رو هم اردو می برن؟ جریان چیه؟
می خواین اصلا همین جا یه قرار بذاریم واسه اردو؟ نظرتون چیه؟

44. حوصله نشستن پای صحبت یه خانوم یا آقای مسن رو دارین؟! بخوان آواز بخونن . چند ساعت براتون از جوونیشون و خاطراتشون تعریف کنن؟!
خانم و آقای مسن داریم تا خانم و آقای مسن تصویر اگه از اونایی باشن که من فکر می کنم و اکثرشون هم همینطورن راستش خیــــــــر, ترجیح می دم گوشیم رو دستم بگیرم و هر از چند گاهی سرم رو به نشونه ی تایید حرفاشون تکون بدم.
اما اگه از اونا باشن که استثناء ن, بله, چرا که نه؟ خیلی چیزا رو می شه ازشون یاد گرفت, جدا از این که باور دارم چیزایی هست که تا تجربه نکنیمش هزار نفر هم بگن اینجوره یا اونجوره, باور نمی کنیم.

45. به چند تا از آرزوهای بزرگتون رسیدین؟
آرزوی بزرگ؟؟ ....
شاید یکیش قبول شدن دانشگاه دولتی بود, راستش موقعیت درسیم طوری بود که می دونستم می تونم قبول شم. اما همیشه یک ترسی درونم بود که به خاطر یه بدشانسی یا یه اتفاق نتونم , برای همین قبول شدن توی دانشگاه دولتی تقریبا تبدیل به آرزو شده بود.
آرزو ی بزرگ دوران کودکیم هم این بود که بزرگ شم تصویر ( از نظر فیزیکی منظورمه) که خدا رو شکر شدم.
یه چیز دیگه هم هست اینه که فکر می کنم تازه آرزو های بزرگمون دارن شروع می شن, اونایی که توی دوران کودکی بود واسه ی همون دنیا بود.
از چندتاشون به شدت دور شدین؟
فکر نمی کنم زیاد باشن, یعنی طوری نیست که آرزوهام رو طبقه بندی کنم توی ذهنم, برای همین نمی تونم بگم به چند تاشون رسیدم به چند تا خیر.
اما یکی هست که همچنان دارم دور میشم.
چیا بودن؟!
همون سه نقطه ی بالاست, شما هم بگین سه نقطه, تصویر
چون مسئله فقط مربوط به خودم نیست از گفتنش معذورم, شرمنده.

46. دلتون برا کی تنگ شده و دوست دارین هرچه زود تر ببینیدش؟؟
تصویر یه دوست, هانیه کوچولو.
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Samaneh »

بازم سلام
باز هم سلام بر شما


نظرتون در مورد این عکس چیه ؟؟؟
راستش من زیاد به اطرافم دقت نمی کنم, چه دانشگاه, چه خیابون.
این عکسی رو هم که گذاشتین بنده ندیده بودم, همین که تشخیص دادم دانشگاه خودمونه خودش خیلیه تصویر
نظرمم اینه که عکس خوبیه, البته بنده در این مورد صاحب نظر نیستما, اما اگه یکم میومدین سمت چپ تر که زاویه های در قائمه بشه بهتر بود تصویر

و به نظرتون اون تو چه خبره ؟ تولده ؟ عروسیه؟ ...
از اونجا که من دقت نمی کنم اما دوستان زیاد دقت می کنن و بنده هم باید به سوالتون پاسخ میدادم ازشون پرسیدم.
دوستان گفتن مثل اینکه مسابقه ی ACM هست اون تو انگاری, حرفی نیست دیگه.
برگزار کننده هاش کیا بودن؟؟

احتمالا از خود دانشجوها بودن دیگه؟؟ اعتراضی هم باشه باید به خودمون بکنیم اینطوری. تصویر


[CENTER]تصویر[LEFT] [/LEFT][/CENTER]


( چهارشنبه 3 خرداد1391 ،ساعت 15:44)
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Samaneh »

و همچنین نظرتون در مورد این عکس ها ؟؟
با مزه ان. مخصوصا اون که از بالا گرفته, چند تا نقطه ی رنگی تصویر

و اینکه بچه که بودید یا حتی الان !!!! از این جوجه ها خریدین ؟!
بچه که بودم بله, اما الان خیر, خیلی وقته که نگرفتیم, کلا موجودات خیلی خیلی گناه داری هستن. به زور میاریمشون, به زور هم می بریمشون. تصویر

( یادش بخیر بچه که بودم یادمه این جوجه هارو نمکی ها میفروختن! ولی همیشه وقتی میدیدمشون دلم براشون میسوخت ! و البته الان بیشتر میسوزه .)
بله, ما نیـــــز, مخصوصا یه تعدادیشون بودن که همیشه از بقیه پکر تر بودن, تو خودشون بودن, یه گوشه وا میستادن, چشاشون رو می بستن, هی تلو تلو می خوردن, آخی...
ولی یکی از با مزه ترین حرکتاشون وقتی بود که به آفتاب می رسیدن تصویر همچین خودشون رو ولو می کردن که انگار تو سواحل آنتالیا دارن آفتاب می گیرن تصویر


[CENTER]تصویر[LEFT] [/LEFT][/CENTER]
[CENTER] [/CENTER]
[CENTER] [/CENTER]
[CENTER]تصویر[/CENTER][CENTER] [/CENTER][CENTER] [/CENTER][CENTER]تا بعد....
تا بعد...[/CENTER]
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط amin »

سلام سیروس عزیزم
سلام امین جان گل گلاب

میدونی من مثل شما دئما الاینترنت نیستم واسه همین کلی رفتم و اومدم تا اینکه سایت رو خلوت دیدم!! و تونستم سوال هام رو بپرسم!!!
دم شما گرم, از همین چیزا روی صندلی خیلی انرژی گرفتم, همین که میدیدم دوستام این قدر بهم لطف دارن خیلی خوشحالم می کرد. ببخشید که به خاطر این, رفتی و اومدی و اذیت شدی...

اول از همه هشدار به همه دوستان فامیل من بـــــــــــــــرفــــــــــــــــه ئـــــــــــــــــــی_ نه برفه ای!!! صد بار!
بــــــله, دقت کنید دیگه, تصویر

و بعد اینکه سیروس جان من هم خیلی دوست داشتم باهات هم خونه باشم هستم و خواهم بود!! اما مثل اینکه قسمت نبوده و نیست!
دوس داشتی باشی که درست, منم خیلی دوس داشتم و همین جا هم گفتم. اما این هستم و خواهم بودش یه خرده نامفهوم بود!!! تصویر نکنه با هم همخونه ایم من یادم رفته؟ تصویر راستش رو بگو! یعنی حافظه م دیگه اینقدر... تصویر

بهت قول داده بودم سوالایی که میپرسم بلی ،خیر باشه اما شرمندت نمیشه!
اگه می شد که عالی بود, اینم یه نوع سواله دیگه, به جای من یکم هم شما فکر کنین سوال راحت طراحی کنین تصویر

قبول داری به بعضی ها خوبی نیومده و جنبش رو ندارن؟!
اوهوم اوهوم (با حرکات موزون سر به سمت پایین به نشانه ی تایید)
همونطور که به بعضیا نیومده خوبی ببینن به بعضی ها هم نیومده که خوبی نکنن. تصویر
فکر کنم تو یکی از اونایی, نمی تونی خوبی نکنی و خوب نباشی, دست خودتم نیست. تصویر

قبول داری به بعضی ها باید گفت بفرمایین بشینین به بعضی ها باید گفت عزیزم بشین به بعضیا بشین به بعضی هام مجبوری بگی بتمرگ!!؟؟
من قبول دارم که به بعضیا باید گفت عزیزم بشین, بفرما بشین, بشین و به بقیه چیزی نگم.
کسی که قراره بهش توهین هم بشه باید لیاقتش رو داشته باشه, خیلی ها لیاقت توهین هم ندارن. لیاقت اهمیت دادن بهشون و توهین کردن و خراب کردن حال خودت.

تا حالا شده دلت واسه کسی بسوزه و واسش کاری انجام بدی و بعد از این دلسوزیت سو استفاده کرده باشه؟چه حسی بهت دست داده؟
آره, اولش که عصبی هستم از دست خودم عصبانی و ناراحت می شم که چرا همچین کاری کردم و فکر نکردم که این آدم سوء استفاده می کنه؟
اما بعدش نه, بیشتر که فکر کنی میبینی که محروم کردن اون شخص از خودت مفید ترین کاره. نباید به غیر از همون لحظه که با عصبانیتت تصمیم می گیری خودت رو ناراحت این چیزا کنی.

اگه کسی ازت کمک بخواد اول نگاه میکنی کیه که ازت کمک خواسته و بعد کمکش میکنی یا اول کمکش میکنی بعد میبینی کیه یا فقط کمکش میکنی بدون در نظر گرفتن شخص؟!
چه کمکی؟ فکر کنم برای کمک های مختلف و افراد مختلف رفتار های مختلفی دارم,
بسته به اهمیت اون شخص , ممکنه هر کاری که از دستم بر بیاد و یا حتی بر نیاد انجام بدم.

راستی جواب سوالم رو که اون شب تو نیم ازت پرسیدم خیلی وقته که منتظرم بدی اما..........!! و هنوز هم منتظرم!!!
راستشو بگم؟؟تصویر ساعت چند بود داشتیم چت می کردیم؟؟تصویر آقا به جان خودم خواب نبودما, اما سطح هوشیاریم خیلی پایین بودتصویر
ماشاالله سوالی هم که تو پرسیدی یادمه چند بار خوندمش تا منظورت رو فهمیدم.
ان شاء الله دیدمت فرصت شد, میشینیم حسابی صحبت می کنیم.

من تا حالا چند بار امضا م رو تو انجیک عوض کردم و بعضی از این چند بار بوده که ابراز لطف داشتی نسبت به امضام! کدوم یکیش بیشتر گیریفتت؟! نظرت در مورد امضا کنونیم چیه!؟
آره, امضاهات اکثرا برای من جالب بوده, یادمه چندبار از شعرهای فروغ میذاشتی, اونا رو خیلی دوست داشتم, کلا شعراش یه فضای خاص دلگیری داره.
شعر شاهین هم جالب بود, با این که قبولش ندارم اما اون یه تیکه نظرم رو جلب کرد.
راستشو بخوای منظورش رو دقیقا نمی فهمم, یعنی حدس می زنم اما نمیدونم درسته یا نه,
من همون شعرهای فروغ رو ترجیح میدم.
به نظرت سیروس بنایان از ترم یک چقد عوض شده؟ تغییراتش مثبت بوده یا منفی؟ و چه چیزی باعث تغییرش شده؟؟ از نگاه یک نفر که از بیرون بهت نگاه میکنه بگو.
خیلی عوض شده, طرز فکر کردنم زمین تا آسمون فرق کرده, اصلا هم از این بابت ناراحت نیستم, چون فکر می کنم خیلی راحت تر می تونم فکر کنم, دید بازتری نسبت به زندگی پیدا کردم.
به نظر خودم مثبت بوده, درسته از ترم یک معدلم همچنان داره پایین میاد و به مشروطی هم نزدیک شدم اما از بهایی که بابت به دست اوردن دید جدید نسبت به زندگی پرداختم, راضیم.
فکر کنم اولینش شرایط سنی هممون باشه, تو این دوره این تغییرات فکر می کنم برای اکثریت ایجاد میشه.
دلایل دبگه ای هم داره که جاش اینجا نیست.
معذرت می خوام فکر کنم همه رو از نگاه خودم گفتم, خودت از نگاه خودت نگاه کن دیگه, چه کاریه آخه؟تصویر
ما شخصیت تو رو تو خونمون خیلی آنالیز میکنیم!! و این نتیجه رو هر با گرفتیم و میگیریم که سیروس بنایان شخصیتی داره که حریمی نامرئی با رفتار و گفتارش واسه خودش تشکیل داده که دیگران جز احترام

رفتاری باهاش نمیتونن داشته باشن!! و بی احترامی به سیروس باعث خجالتشون میشه؟! نظر خودت چیه!؟(البته این در مورد افرادی صادقه که باهات برخورد زیاد داشتن!!)
اولا که ممنون, باعث زحمت شدیم مثل اینکه,تصویر خب این دیگه جزو اخلاقم شده, از موقعی که یادم میاد همینطور بودم, یعنی به صورت ناخودآگاه سعی می کردم احترام همه رو تا جایی که می تونم و باید نگه دارم.
در جایی هم که نباید, بی احترامی چیز جالبی به نظر نمی یاد و تمام سعیم رو می کنم که انجامش ندم. بیشتر هم به خاظر تاثیری که روی خودم میذاره سعی می کنم این کار رو نکنم.
فکر کنم منطقی هم باشه در جواب احترام , احترام بگیریم.

به شخصیت من فکر کن و یک انتقاد از من بکن:
به نظرم زیادی حرص و جوش می خوری, مخصوصا برای بقیه. برای هر کسی به اندازه خودش ارزش قایل شی فکر کنم بهتر باشه.

بزرگترین حسرتی که تو زندگیت خوردی بعد از قبول شدن اینجا چی بوده؟!
حسرت که زیاد می خورم, گفتم آدم حسرت بخوریم, بزرگترینش از دست دادن یه نفر بود.

کسی هست که دوسش داشته باشی اما دوست داشتنت از روی دلسوزی باشه نه علاقه؟!
آره, اما طوری نبوده که یک یا چند نفر خاص باشن.
همون اشخاصی که شاید هممون می بینیم و از کنارشون رد می شیم. همیشه اون احساس دلسوزی بوده, بعضی موقع ها هم واقعا آدم رو اذیت می کنه.

باورت میشه راه بهشت مخوف تر از راه جهنم باشه؟؟!(البته این جمله با کمی تغییر از دکتر شریعتی بود!) از کی بهشت زورکی شد؟!
راه بهشت منظورت راهیه که افرادی که قراره برن بهشت از اون به سمت بهشت میرن؟؟
مخوف تره؟؟ نه, نمیدونستم, دلیلشم نمیدونم. اصلا راجع بهش فکر هم نکردم.
منظور سوال دومت رو هم کاملا نفهمیدم, منظورت اوضاع الانه که همه می خوان به زور بفرستنت بهشت؟؟
فکر کنم از وقتی که ماها حق و حقوقمون رو ندونستیم این اتفاق افتاده, امکان داره به یه جایی هم برسیم که اگه اونا رو هم بدونیم کاری از دستمون بر نیاد.

اگه خواسته باشی واقعا به یکی ایولله بگی اون کیه؟!
بین بچه های خودمون؟؟
به یعقوب میگم.

یک جمله از خودت:
ریا نشه یه وقت؟تصویر


همیشه هم یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان نیست,
تو باش,
حتی تلخ...

سیروس جان انگشتام درد گرفت! اما سوال هام همچنان باقیست!!!
ای بابا, آقا دمت گرم, شرمنده مون کردی بازتصویر
منتظرت هستم.

تا بعد....
تا بعد...
خوش باشی عزیزم
ممنون, شاد و آروم باشی.
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Mohades »

و اما آخرین سوال :
حیف شد, فکر می کردم بیشتر از اینا سوال بپرسین...
البته تقصیر خودم بود که جواب سوالاتون رو توی نیمبوز می دادمتصویر
مخصوصا سوال اصلی.

فکر میکنین تا حالا چقدر جواب اعتماد بقیه رو دادین؟!
خدا رو شکر, خدا رو شکر, خدا رو شکر, فکر می کنم زیاد بوده. فقط فکر می کنما.
و این خیلی بهم حس خوبی میده.
اصلا اگه یه نفر جواب اعتمادتون رو اونطوری که باید و توقعش رو دارین نده چطوری باهاش رفتار میکنین؟!؟
این که گفتین خیلی کلیه, کی باشه؟ در چه موردی این کار رو کرده باشه؟
همیشه اینم در نظر می گیرم که ممکنه یه بار خودم استثنائا نتونم این کار رو کنم, ممکنه همون یه بار باشه,
اما رفتارم بدتر از این نیست که اعتمادم نسبت بهش کم بشه.
ممنون بابت سوالهایی که تا حالا جوابشونو دادین تصویر
خواهش می کنم, وظیفه م بوده. ممنون از شما که توی همه ی صندلی ها سوالای خوبی می پرسین.
به سلامت از رو صندلی بلند شین!تصویر
ممنون, شاد و اروم باشین.تصویر
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
sajedifar
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 147
تاریخ عضویت: جمعه 25 فروردین 1391, 4:50 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط sajedifar »

سلام اقا بنایان.
سلام خانم ساجدی فر, خوبین؟
خوش اومدین به سایت.

اب و هوا چطوره روی صندلی، خوش میگذره؟
جواب دادن به سوالا اونطوری که دوس دارم خیلی سخته و تقریبا امکان پذیر نیست. اما تا جایی که بتونم و زمان اجازه بده سعی می کنم تمام چیزی که تو ذهنمه رو بگم.
جاتون خالی, خوش می گذره, فکر نمی کردم اینطوری باشه, اما واقعا بعضی جاها خیلی لذت بخشه,
توصیه می کنم حتما تجربه ش کنین.
اول یه انتقاد...
بفرمایین.
چرا اینقدر دیر جواب می دین؟ کلی سوال بی جواب دارین...
باز هم عذر خواهی می کنم, باور کنید وقت نمی کردم. از اونجایی هم که موقع تقسیم کردن شانس من نبودم این شد که چند باری هم اومدم جواب بدم اما نتونستم.
دوم سوال...
باز هم بفرمایین.


1.پنج چیزی رو اسم ببرین که به نظر شما دنیا بدون اونا بی معنی ه؟(اگه لازم دونستین دلایلشم بگین)
یه جمله از دکتر شریعتی هست که میگه زندگی 5 چیز رو شامل میشه,
عشق, آزادی, فرهنگ, ایمان و نان.
منم اگه تو حالت منطقی م باشم همینارو میگم. اگه تو حالت غیر منطقی باشم فقط اولی تمام دنیامو تشکیل میده.



2.خدا چقدر تو زندگی شما جلوه داره؟
فکر کنم نه زیاده نه کم. خیلی خوبه که به خاطر یه چیزی یا یه کسی یه کارایی رو انجام ندیم و یه سری کارای دیگه رو انجام بدیم.
این که حس کنیم کارامون توسط یه نفر همیشه دیده میشه, باعث بهتر شدن خودمون میشه, باعث میشه بیشتر به کارایی که می کنیم فکر کنیم.
اما بعضی وقتها یه اتفاقاتی میفته, یه اتفاقاتی که اصلا باب میلمون نیست, این جا بسته به ایمانمون رفتار می کنیم.
یه عده میگن قسمته, تقدیره, حتما به صلاحمونه. اما یه عده واقعا نمیتونن درک کنن. نمی تونن درک کنن که چرا همه ی چیزایی که می خوان قراره به صلاحشون نباشه.
اعتراف می کنم من از اون دسته آدمای ضعیفم, از اونایی که خیلی زود از خدای خودشون دلگیر می شن.
الانم جلوه ی خدا توی زندگی م کمتر از قبل شده.
انداختن تقصیر پای خدایی که دارم میتونه مرهم موقتی باشه.


3.خدا رو چطوری میبینین؟
قبلا گفتم, به نظرم خدا امیده, امیدی که هر جور شده انسان رو وادار می کنه خوب زندگی کنه, از زندگیش لذت ببره, هر اتفاق بدی رو پای تقدیر خدا بذاره,
خدایی که اگه باورش نباشه خیلی از باور های انسان ها هم از بین میره.


4.در چه لحظه ای از زندگیتون خدا رو بیشتر حس کردین؟(البته اگه حس کردین)
به نظرم هر چقدر هم آدمای شکرگذاری باشیم باز هم وجود خدا رو توی مشکلات بیشتر از زمان های دیگه حس می کنیم.
توی دوران طفولیت یه تصادف کوچولو کردم که میتونست خیلی بزرگتر باشه و من الان اینجا نباشم.
موقع عمل قلب پدرمم همچین حسی بهم دست داد.

5.اخرت یعنی عدل خدا؟
اگه باشه چیزی غیر از این نباید باشه.
اگه تصورمون از خدا همون امید باشه, اعتقاد به عدل و یه روزی که قراره همه جواب کارهایی که کردن رو بگیرن هم میتونه امید بخش باشه, و مسلما خدایی که بهش امید داریم باید عادل باشه.

6.تا چه اندازه اخرت و زندگی جاودانه رو قبول دارین؟
فقط می تونم بگم قبلا بیشتر قبول داشتم,
گفتم بهتون, شرایطی برای آدم پیش میاد که بعضیا که ضعیف ترن مثل من, از خداشون دلگیر میشن,
دوس دارن همه چیز رو انکار کنن, همه ی کارایی که قبلا می کردن و پاداشش رو جایی که دوس داشتن نگرفتن.
اینکه احساس می کنن بعضی چیزا فقط بهونه است, بهونه برای اینکه آدما به زندگیشون ادامه بدن.

7.به اینکه ادما نتیجه اعمالشونو تو همین دنیا میبینن و اینکه با هر دست بدی با همون دست میگیری
و این جمله که هر رفتاری داشته باشی کائنات پاسخ رفتارتو به خودت برمیگردونن، اعتقاد دارین؟
اگه بخوام کتابی جوابتون رو بدم که واضحه, پاسخ بعضی از اعمال رو نمیشه توی این دنیا داد, بعضیاشم میشه که داده میشه,
اما نظر خودم در حال حاضر یه چیز دیگه ست. معنی کائنات خیلی مهمه, فکر کنم کائنات خود ما باشیم, شما وقتی کار خوبی می کنین احساس بد می کنین؟؟
فکر نمی کنم کسی باشه که از انجام دادن کارهای خوب احساس بد و از انجام دادن کار بد احساس خوب کنه.
پس کائنات میتونه خود ما باشیم که پاسخ کارامون رو چه خوب و چه بد بهمون میده, اینم در نظر بگیرین اون احساس فقط یه حس نیست که بیاد و بره, میتونه پیش زمینه به وجود اومدن یه اخلاق جدید بشه, میتونه روی دیگران هم همینطور تاثیر بذاره.


8.به نظرتون دادگاه عدل الهی که قرار در اخرت بر پا شه با سوال قبلی سازگار ه؟
با توضیحات کتابی, بلی.
بعضی اعمال می شود, پس پاسخ داده می شود, اما بعضی دیگر خیر, در ابعاد این جهان نمی گنجد, می گذارند تا آنجا پاسخ دهند.

9.دستورات دین یا وجدان بیدار؟
الان که بیشتر فکر می کنم میبینم بد موقعی روی صندلی نشستم
یه زمانی دستورات دین بود, الان تلفیقی از وجدان بیدار و دستورات دین به خاطر احتیاطه, بعدش رو نمیدونم قراره چه اتفاقی بیفته.
اما اینم هست که همیشه فکر می کنم اعمال دینیمون اگه نگم همه ش, اکثرش به نفع خودمونن, باعث میشه راحت تر زندگی کنیم.
ما هم که چیزی جز این نمی خوایم, فقط می خوایم آرامش داشته باشیم که میشه تا حدودی با دین بهش رسید,
منم سعی می کنم راحت زندگی کنم, طوری که از زندگی کردنم احساس خوب بکنم, و در حال حاضز زیاد برام اهمیت نداره که این راه رو از کجا برم.

10.چرا خدا خدا باشه چرا ما خدا نباشیم؟
نمیدونم والا, اگه احتیاج به یه "خدا" که "علت" همه چیزه درونتون نباشه و یا احساس کنید خودتون به اندازه کافی کامل هستین, چرا که نه؟
این که اکثر آدما یه چیزی رو خدای خودشون می دونن فکر کنم به همین خاطره که اون احساس و احتیاج بالا رو به ترتیب ندارن و دارن.


و دو تا سوال بی ربط...
حتما, بفرمایین.

1.یه کتاب،یه فیلم،یه اهنگ به بقیه پیشنهاد بدین؟
زیاد کتاب نمی خونم, اما همون تعداد کمی که خوندم و خوشم اومده پیشنهاد میدم, قلعه حیوانات, 1984, کیمیاگر, و یه رمان, هستی من رضوان جوزانی.
فیلم هم زیاد نمیبینم, اما درباره ی الی رو واقعا دوس داشتم, همینطور شهر فرشتگان.
آهنگ هم عادت, پر پرواز و ستاره ی شادمهر رو پیشنهاد میدم.

2."انجیک" 10 سال بعد...؟
امیدوارم هممون باشیم,
امیدوارم بعضی چیزا یادمون نره,
امیدوارم...


در آخر اگه بشه منم می خوام یه سوال ازتون بپرسم, این سوال رو از رضا هم پرسیدم. اگه دوس داشتین جواب بدین.

دقت کردین ؟
اگه آدم خوبی باشی و دنیا روی خوبش رو بهت نشون بده میگن پاداش اعمال خوبته
اگه آدم خوبی باشی و دنیا روی بدش رو بهت نشون بده میگن داری آزمایش میشی
اگه آدم بدی باشی و دنیا روی بدش رو بهت نشون بده میگن داری سزای اعمال بدت رو میبینی
اگه آدم بدی باشی و دنیا روی خوبش رو بهت نشون بده میگن خدا حتی دوست نداره نزدیکش شی
دقت کردی میشه جای آدمهای خوب و بد عوض شه؟ به نظرتون هدف این جمله ها چیه؟ آدم های خوب خودشون رو دلداری میدن؟
وسیع باشو تنها و سر به زیر و سر سخت...
نمایه کاربر
Cyrus
مدیر سابق سایت
مدیر سابق سایت
پست: 525
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 17 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط Cyrus »

از همه دوستانی که لطف داشتن ممنون
باور کنید وقت نمی کردم سریع جواب بدم.
الانم از بس از پشتم رد شدن و هی به صندلیم لگد زدن کمرم رو دارم از دست میدم.
بعضی از سوال ها هم واقعا جواب دادن بهش از آدم انرژی می گیره.
منم سعی می کنم کامل و با فکر جواب بدم.
برای همین دلایل یکم دیر شد. ببخشید دیگه.
ان شا الله سری بعدی سوالا رو هم به زودی جواب میدم.
من به جز آبی نگاهت؛ آسمانی نمی شناسم...
نمایه کاربر
alix
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 333
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: نیشابور
تماس:

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط alix »

سلام سیروس عزیز
سلام علی جان
خوشحالم بلاخره میتونم چنتا سوال بپرسم
قبلا هم میتونستی عزیز, رو در رو, فیسبوک و ...تصویر
1-فک میکنی اگه شرایط همینجوری پیش بره چه به سر مردم ایران میاد؟
به نظرم مردم ایران خودشون رو به خواب زدن, نمی خوان هم بیدار شن. همونطور که بهت گفتم نسبت به تو اصلا عرق ملی ندارم. اونقدر ها هم برام اهمیت نداره که به زور بخوام یه عده رو بیدار کنم.
هر ملتی همون چیزی به سرشون میاد که خودشون خواستن. شاید وجود افرادی مثل من باعث شده اینجوری بشه.
در هر صورت به سمت خوبی نمیرم,

2-ترجیح میدی ازاد باشی تا اعتراض کنی یا بی عدالتی در جامعه نباشه؟
بی عدالتی نباشه, وقتی عدالت به معنای واقعی باشه نیازی هم به اعتراض نیست.
3-فک میکنی خدا از ماها خوشش نمیاد یا روشو اونور کرده که اوضاعمون اینطوری شده؟
ما خودمون از خودمون خوشمون نمیاد, این همون بهونه هاست که راحت تر زندگی کنیم, که تقصیرارو پای خدا بندازیم.
4-تاحالا حس کردی به بنبست رسیدی؟
تا دلت بخواد,
به قول شاعر که میگه: دنیا جفت دستات پوچه / بن بست آغاز هر کوچه
فعلا همینارو داشته باش!
دم شما نیز گرم.
بیا این طرفا.تصویر
خواهی که دادت بر درد صد سلسله بیداد را
منت نکش گردن بند بر زنجیر استبداد را
نمایه کاربر
آگاه بیگاه

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط آگاه بیگاه »

سلام.
سلام بر شما
تشکر میکنم بابت وقتی که واسه جوابا میذلری.
خواهش می کنم, وظیفه ست که باید انجام شه.
میدونم جواب دادن وقت گیره و جواب خوب دادن انرژی می بره.
بـــــــله, دقیقا همینطوره که فرمودین.
جوابت در مورد مهریه واسم خیلی جالب بود.جواب خیلی خوبی بود.
ممنون, برای خودمم خیلی جالب بود, کلی خوشحال شدم از جواب خودم تصویر

اما سوالات من در مورد افکار توست.
تصویر بفرمایین

در مورد هرکدام از کلمات زیر هر عقیده یا نظری که داری رو بگو.. هرجور که خودت برداشت کردی درسته. ما هم به اندازه ی خودمون برداشت میکنیم از جوابات.
چشم

زندگی، مرگ
ممکنه برای هر کسی چندین بار اتفاق بیفته
بهشت ،جهنم
خوبی, بدی. یه چیزی که باور کنیم باید خوب باشیم.
جبر، اختیار
گاهی اولی باعث میشه که از دومی به خوبی استفاده کنیم, اما کاش بدون اون هم می تونستیم.
شانس، قسمت
همه میگن وجود نداره, اما من هر روز دارم حسش می کنم, قسمت هم به نظرم اگه نبود نمی تونستیم راحت زندگی کنیم.
شوخی ،جدی
بیشتر جدی تا شوخی, شوخی فقط موقعی که نیازه, بیشتر شه جالب نیست.
غم ،شادی
توی یکی از سوالا گفتم, شاد کسیه که از زندگیش احساس رضایت کنه, شادی کاذب اما زیاد پیدا میشه.
کتاب ، بوف کور
چند وقت پیش خوندمش, اما وسطاش دیگه نتونستم, یه فضای تاریک داشت که نمیتونستم افکار هدایت رو ار واقعیت تشخیص بدم, یه احساس ترس بهم دست میداد.
قران ، هدایت
خیلی نکته های قشنگی داره, زیاد سراغش نرفتم, اما دوس دارم عمیق بخونمش, مطمئنا چیزای خوبی گیر میارم.
این ور ، اون ور
من اونور رو ترجیح میدم. البته اگه بتونم.
خوبی به همه ، انتظار جبران
معرکه ست اگه بتونی.
زیبا بودن ، جامعه زشت
احساس یاس میاره, نا امید نباش, حتما یه نفر دیگه هم هست که باید پیداش کنی.
کارشناسی، ارشد
فقط یه مدرک برای پیدا کردن کار احتمالی, منم از این قاعده مستثنی نیستم, به فکرش هستم.
هدف ، الگو
الگوهام آدمای خوب نیستن, الگوهام خوبی ها هستن.
تنک یو
خواهش می کنم, تصویر
نمایه کاربر
وحید

Re: صندلی داغ: آقای سیروس بنایان

پست توسط وحید »

فرض کن ی مار نیشت زده.داری میمیری! پادزهر دست ی ملخ خیس 4قدم اون ورتره.میگه بیا بوسم کن پادزهرو بهت بدم.چیکار میکنی؟
ملخ خیــــــــــــــــــــس؟؟؟
این دیگه چیه خدای من؟؟
نــــــــخـــــــــیر آقا جان, تو هم بودی این کارو نمی کردم تصویر

حالا فرض کن یکی دیگه از بچه های برق رو مار نیش زده.مثلا محمد رحمانی! چیکار میکنی؟
ترجیح میدم چیزی نگم.

دیگه واسه کی حاضری این کارو انجام بدی؟(از بچه های 88)
متاسفانه این جا هم نمیتونم چیزی بگم, ببخشید.
قفل شده

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان