دفترچه خاطرات

بحث آزاد در مورد مسائل دانشگاه

مدیر انجمن: Cyrus

ارسال پست
نمایه کاربر
mohammadreza
مدیر سابق سایت
مدیر سابق سایت
پست: 1052
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط mohammadreza »

sajedifar نوشته شده: راستش من بچه ی خود کفاییم اگه کسی پایم نباشه خودم یه تنه حریفم، تازه اطرافیانمم ساپرت میکنم.همین ترم یکی از بچه ها برگش کامل سفید بود غیر از یه سوالش،نتونستم جلوی خودمو بگیرم بعد در نهایت این شد که بهم خبر داد که پاس شده.
خدارو شکر تا بحالم لو نرفتم(زدم به تخته)
اول از همه نیت مهم،نیتت باید ااهی باشه.دوم اینکه باید خیلی خونسرد باشی و خودتو لو ندی و رنگ به رنگ نشی.به فرض محال اگه مراقبی تو رو دید باید بهش یه لبخند بزنی و سرتو با برگه هات گرم کنی البته تا بحال این اتفاق برای خودم نیوفتاده.
ترم 1 بودیم فکرشو بکن ترم 1 امتحان میان ترم ریاضی داشتیم که اگه اشتباه نکنم حذفیم بود،طبق معمول دیر رسیدیم و فقط 3 4 تا صندلی بین اقایون خالی بود،برگه ها رو پخش کردن خوب سخت بود دیگه البته سر این امتحان بیشتر رسوندم تا بگیرم.اواخر امتحان بود که دیدم اقای جلویی یک برگه پر کردنو گذاشتن کنار و مشغول دومی هستن با خودم فکر کردم که چرا یه برگه به این تپلی بیکار باشه برگه شونو برداشتم البته اول یه مکث به معنی اجازه کردم که ایشونم سری به معنای خواهش میکنم بفرمایید این چه حرفیه برگه ی خودتونه تکون دادنتصویر.یادمه اقای بید خوری کنارم نشسته بودن بنده خدا خیلی تعجب کرده بودن.تازه کارم که تموم شد برگه رو دادم به اون یکی کناریم بعد برگردوندم سر جاش.موقع دادن برگه ها یکی ازم سوال پرسید خیلی مضطرب بود بنده خدا منم برگمو داده بودم هرچی می گفتم متوجه نمی شد منم برگشو گرفتم دوباره نشستم در کمال خون سردی شروع کردم به نوشتن تا استاد بهم رسید نصف بیشتر یک سوالو براش نوشتم برگه رو دادم سریع به کناریم خودمم از کلاس زدم بیرون تازه بماند که این وسط چقدر با بچه های پشت سر رد وبدل اطلاعات کردیم.این مدلی که برات تعریف کردم از نوع دسته جمعیش بود.تصویر
تصویر تصویر
...Act like a Champion, Be a Champion
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Samaneh »

آره واقعا سعیده جان تو تقلب رسوندن نمرت 20 !کسی هم بهت نگه کلا دوست داری به طرف حال بدیا ! آفرین !
( الان ی خاطره غیر خوراکی به ذهنم رسید !میان ترم الکترونیک 2 ! تصویر)



آها منم ی چیزایی یادم اومد ! یادمه امتحان میان ترم فیزیک مدرن بود من جلو بودم تقریبا ،برگه رو که دادم برگشتم کیفم و بردارم با صحنه هایی مواجه شدم که وقتی رفتم بیرون کلاس تا 10 دقیقه داشتم فقط میخندیم ! البته ناگفته نماند تو کلاسم خیلی نتونستم خودمو کنترل کنم و زدم زیر خنده !!

فکر میکنم مشورتی ترین امتحانی بود که دیدم !تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Samaneh »

sajedifar نوشته شده:بچه ها قضیه ی اش رشته رو فراموش کنین هدفم فقط این بود که هیجان_ پستمو بیشتر کنمتصویر

تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Ali
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
پست: 577
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: قوچان
Has thanked: 2 times
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Ali »

amin نوشته شده:

من اون اوایل با فرهنگ بازی در می آوردم آشغالم رو دستم نگه میداشتم تا به این سطل آشغال مذکور برسم اما وقتی دیدم خودشون واسه تمیزی شهرشون ارزش قائل نیستن منم گفتم به جهنم! یک پرتاب و سه امتیاز!!تصویر
تصویر

تصویر
AMQ
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط amin »

Ali نوشته شده:
amin نوشته شده:

من اون اوایل با فرهنگ بازی در می آوردم آشغالم رو دستم نگه میداشتم تا به این سطل آشغال مذکور برسم اما وقتی دیدم خودشون واسه تمیزی شهرشون ارزش قائل نیستن منم گفتم به جهنم! یک پرتاب و سه امتیاز!!تصویر
تصویر

تصویر
آخ...

حالا چرا میزنی!؟

جدا از تعصب مگه غیر از اینه که تو خیابون قوچان چیزی به نام سطل آشغال تعریف نشده؟

خب این یک فرهنگ شده که مردم آشغالاشون رو بریزن تو جوب از اون طرف هم یک نقش تعریف شده به نام مامور شهرداری که میاد و آشغالا رو جمع میکنه

نه این طرف از کاری که میکنه ناراحت ه و نه مامور شهرداری

تعریف ه دیگه یک جا سطل آشغال واسه این کار تعریف شده یک جا هم مثل قوچان جوب...
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
Ali
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
پست: 577
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: قوچان
Has thanked: 2 times
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Ali »

amin نوشته شده:
Ali نوشته شده:
amin نوشته شده:

من اون اوایل با فرهنگ بازی در می آوردم آشغالم رو دستم نگه میداشتم تا به این سطل آشغال مذکور برسم اما وقتی دیدم خودشون واسه تمیزی شهرشون ارزش قائل نیستن منم گفتم به جهنم! یک پرتاب و سه امتیاز!!تصویر
تصویر

تصویر
آخ...

حالا چرا میزنی!؟

جدا از تعصب مگه غیر از اینه که تو خیابون قوچان چیزی به نام سطل آشغال تعریف نشده؟

خب این یک فرهنگ شده که مردم آشغالاشون رو بریزن تو جوب از اون طرف هم یک نقش تعریف شده به نام مامور شهرداری که میاد و آشغالا رو جمع میکنه

نه این طرف از کاری که میکنه ناراحت ه و نه مامور شهرداری

تعریف ه دیگه یک جا سطل آشغال واسه این کار تعریف شده یک جا هم مثل قوچان جوب...


امین جان ببخشید

نمی خوام اینجا بحث کنیم !! باشه بعدا یه روز مفصلا با هم صحبت می کنیم و قانعت خواهم کرد که این طرز فکرت اشتباهه!!
چه در مورد قوچان و چه در مورد هر جای دیگه ای !؟
AMQ
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط amin »

Ali نوشته شده:


امین جان ببخشید

نمی خوام اینجا بحث کنیم !! باشه بعدا یه روز مفصلا با هم صحبت می کنیم و قانعت خواهم کرد که این طرز فکرت اشتباهه!!
چه در مورد قوچان و چه در مورد هر جای دیگه ای !؟
اتفاقا من هم همین نظر رو دارم!!

یک روزی میاد که با هم گپ خواهیم زد و من تو رو قانع خواهم کرد که این طرز فکرم درسته!
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
Ali
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
پست: 577
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: قوچان
Has thanked: 2 times
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Ali »

ایول تفاهم نظر!!!تصویر

انشاا... تصویر
AMQ
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Samaneh »

Ali نوشته شده:
amin نوشته شده:

من اون اوایل با فرهنگ بازی در می آوردم آشغالم رو دستم نگه میداشتم تا به این سطل آشغال مذکور برسم اما وقتی دیدم خودشون واسه تمیزی شهرشون ارزش قائل نیستن منم گفتم به جهنم! یک پرتاب و سه امتیاز!!تصویر
تصویر

تصویر

تصویرآقا این اره برقی من که نیست ؟؟
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
mohammadreza
مدیر سابق سایت
مدیر سابق سایت
پست: 1052
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط mohammadreza »

Ali نوشته شده:

تصویر

دست شما درد نکنه خانم غوث

ما یه بار قاشق چنگال شما رو خواستیم شما گفتین که گم کردین و ندادین بهمون
حالا اره تون رو دادین به آقای یاقوتی ؟؟!!!!!!!!! تصویر
...Act like a Champion, Be a Champion
نمایه کاربر
sajedifar
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 147
تاریخ عضویت: جمعه 25 فروردین 1391, 4:50 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط sajedifar »

سمانه جان نه در این حد که میگی راجع به همه صدق نمیکنه میان ترم_ الکترونیک 2 تو بودی کنارم، امتحان_ ترم هم یه دوست_ عزیز کنارم بود.بستگی داره...تصویر
وسیع باشو تنها و سر به زیر و سر سخت...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Samaneh »

mohammadreza نوشته شده:
Ali نوشته شده:

تصویر

دست شما درد نکنه خانم غوث

ما یه بار قاشق چنگال شما رو خواستیم شما گفتین که گم کردین و ندادین بهمون
حالا اره تون رو دادین به آقای یاقوتی ؟؟!!!!!!!!! تصویر
آقای اسماعیل پور جمله سوالی بود ! شاید اره خودشون باشه تازه خریده باشنش خب!

تازشم من که قاشقم و پیدا کردم دادم بهتون!
واستید ببینم نکنه گمش کردین ؟؟ هان !؟تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Samaneh »

sajedifar نوشته شده:سمانه جان نه در این حد که میگی راجع به همه صدق نمیکنه میان ترم_ الکترونیک 2 تو بودی کنارم، امتحان_ ترم هم یه دوست_ عزیز کنارم بود.بستگی داره...تصویر
پاستیل پروردتیم سعیده جان !!تصویر خیلی خانومی !تصویرتصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Ali
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
پست: 577
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: قوچان
Has thanked: 2 times
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Ali »

Afra نوشته شده:
Ali نوشته شده:
amin نوشته شده:

من اون اوایل با فرهنگ بازی در می آوردم آشغالم رو دستم نگه میداشتم تا به این سطل آشغال مذکور برسم اما وقتی دیدم خودشون واسه تمیزی شهرشون ارزش قائل نیستن منم گفتم به جهنم! یک پرتاب و سه امتیاز!!تصویر
تصویر

تصویر

تصویرآقا این اره برقی من که نیست ؟؟


نمیدونم !! افتاده بود گوشه سایت ، دیدم استفاده ای ازش نمیشه گفتم یه وقت زنگ میزنه !!
ببخشید بی اجازه برداشتمش !! گویا اره برقی شماست ؟؟
AMQ
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: دفترچه خاطرات

پست توسط Samaneh »

نمیدونم !! افتاده بود گوشه سایت ، دیدم استفاده ای ازش نمیشه گفتم یه وقت زنگ میزنه !!
ببخشید بی اجازه برداشتمش !! گویا اره برقی شماست



گوشه سایت!!!تصویر
نه خواهش میکنم قابل شمارو نداره ! میخواینش بگیدا ! البته این کوچیکه نسخه قابل حملشه تصویر نیست سبک تره همه جا باخودم میبرمش در نتیجه احتمالا حواسم نبوده گوشه سایت جا گذاشتمش!! اون اصلیه تو کمده درشم قفله !تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 3 مهمان