دفترچه خاطرات
مدیر انجمن: Cyrus
Re: دفترچه خاطرات
آقا این پستتون عکسه؟ چیه؟
برا من اصلا باز نمی شه بدجوری رگ کنجکاویم زده بالا
برا من اصلا باز نمی شه بدجوری رگ کنجکاویم زده بالا
وسیع باشو تنها و سر به زیر و سر سخت...
Re: دفترچه خاطرات
عذرخواهی می کنم. ویرایش شد.sajedifar نوشته شده:آقا این پستتون عکسه؟ چیه؟
برا من اصلا باز نمی شه بدجوری رگ کنجکاویم زده بالا
من به جز آبی نگاهت؛ آسمانی نمی شناسم...
- amin
- کاربر ویژه
- پست: 1029
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
- محل اقامت: bojnord
- Been thanked: 1 time
- تماس:
Re: دفترچه خاطرات
آخ آخ آخ...Cyrus نوشته شده:[CENTER][/CENTER]
یکی از روستاهای اطراف شیروان که اسمش نمی دونم چی بود.
یکی از روزهای ترم نمی دونم چند.
عجب خاطراتی رو با این عکس زنده کردی سیروس!
عکاس:جناب آقای بناییان مقدم
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
Re: دفترچه خاطرات
دس شما درد نکنه:)Cyrus نوشته شده:عذرخواهی می کنم. ویرایش شد.sajedifar نوشته شده:آقا این پستتون عکسه؟ چیه؟
برا من اصلا باز نمی شه بدجوری رگ کنجکاویم زده بالا
میگم شما که با همه آقایون حاضر در عکس هماهنگ کردین دیگه؟!
یه وقت دستور حذف پست ندن......
وسیع باشو تنها و سر به زیر و سر سخت...
-
- مدیر کل سایت
- پست: 577
- تاریخ عضویت: یکشنبه 22 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: قوچان
- Has thanked: 2 times
- تماس:
Re: دفترچه خاطرات
Cyrus نوشته شده: یکی از روستاهای اطراف شیروان که اسمش نمی دونم چی بود.
یکی از روزهای ترم نمی دونم چند.
ممنون سیروس جان (دمت گرم)
یادش بخیر ، خیلی خوش گذشت
روستای گلیان 28/7/91
AMQ
Re: دفترچه خاطرات
خیر، هماهنگ نکردمsajedifar نوشته شده: دس شما درد نکنه:)
میگم شما که با همه آقایون حاضر در عکس هماهنگ کردین دیگه؟!
یه وقت دستور حذف پست ندن......
دستور هم بدن اهمیتی نمیدیم
شوخی کردم شوخی کردم من طرفدار سرسخت احترام به حقوق دیگران هستم
من به جز آبی نگاهت؛ آسمانی نمی شناسم...
Re: دفترچه خاطرات
منم شاهدمCyrus نوشته شده:خیر، هماهنگ نکردمsajedifar نوشته شده: دس شما درد نکنه:)
میگم شما که با همه آقایون حاضر در عکس هماهنگ کردین دیگه؟!
یه وقت دستور حذف پست ندن......
دستور هم بدن اهمیتی نمیدیم
شوخی کردم شوخی کردم من طرفدار سرسخت احترام به حقوق دیگران هستم
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: دفترچه خاطرات
سیروس یادش بخیر والیبال یادت هست ....
ماهی ها نگو....
ماهی ها نگو....
وطن یعنی چه آباد و چه ویران ،وطن یعنی همین جا یعنی ایران.
Re: دفترچه خاطرات
ششمین کنفرانس ملی مهندسی برق و الکترونیک ایران
28، 29 و 30 مرداد ماه
گناباد
بد نیست اگر هر از چندگاهی به یاد آورم
با چه چیزهایی شوق و هیجان زنده می شود درونم....
چقدر آدمی ساده است، اگر خود بخواهد
با چه چیزهایی شوق و هیجان زنده می شود درونم....
چقدر آدمی ساده است، اگر خود بخواهد
Re: دفترچه خاطرات
venous نوشته شده:
ششمین کنفرانس ملی مهندسی برق و الکترونیک ایران
28، 29 و 30 مرداد ماه
گناباد
به به مبارکه دوستان مهندس عزیز
فقط اینو بگم من شیرینی و یادم نرفته منتظر بودم تموم که شد ارائه تون بگم :
شیرنیش یادتون نــــــــــــــــــــــــره !
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: دفترچه خاطرات
ممنون سمانه جان
آخ آخ سمان جان خوبه اون موقه نگفتی واگرنه از هول شیرینی نمیتونستیم ارائه بدیم
شوخی کردم
هستیم در خدمتتون
آخ آخ سمان جان خوبه اون موقه نگفتی واگرنه از هول شیرینی نمیتونستیم ارائه بدیم
شوخی کردم
هستیم در خدمتتون
بد نیست اگر هر از چندگاهی به یاد آورم
با چه چیزهایی شوق و هیجان زنده می شود درونم....
چقدر آدمی ساده است، اگر خود بخواهد
با چه چیزهایی شوق و هیجان زنده می شود درونم....
چقدر آدمی ساده است، اگر خود بخواهد
Re: دفترچه خاطرات
قضیه چیه آقا!!!!!!!!!!ما در جریان نیستیما :ي
منتظر هیچ دستی در هیچ جای دنیا نبودم،
همیشه اشکهایم را بادستان خودم پاک کردم،
چون میدانم همه رهگذرند…
همیشه اشکهایم را بادستان خودم پاک کردم،
چون میدانم همه رهگذرند…
Re: دفترچه خاطرات
وحیده جان بچه ها مقاله هاشون تو 6 امین کنفرانس ملی برق که دانشگاه آزاد گناباد بود ، قبول شده بود ، اینم عکس اون جاست که رفتن ، البته آقای فخرآبادی هم بودن .
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: دفترچه خاطرات
ترم ِ نمیدونم !
بازدید از کارخانه ی کاشی سازی بود فکر کنم !
درس کنترل !
منم که اصن خودم ،خودمو دعوت نکرده بودم !
+ کفش هایی که کشکی کشکی شد 2 کیلو با اون همه گِل و سنگی که وِل کن نبودن !
بازدید از کارخانه ی کاشی سازی بود فکر کنم !
درس کنترل !
منم که اصن خودم ،خودمو دعوت نکرده بودم !
+ کفش هایی که کشکی کشکی شد 2 کیلو با اون همه گِل و سنگی که وِل کن نبودن !
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Re: دفترچه خاطرات
یادم نمیاد برای چی بود!
اصن من عکس گرفتم ؟!!!
اگه من عکس گرفتم پس کجا نشسته بودم ! جا نیست هیچ جا که !!!؟ :|
اگه من نبودم پس کی بوده !؟
همه ی موارد بالا!
اصن من عکس گرفتم ؟!!!
اگه من عکس گرفتم پس کجا نشسته بودم ! جا نیست هیچ جا که !!!؟ :|
اگه من نبودم پس کی بوده !؟
همه ی موارد بالا!
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 7 مهمان