همه چیز اما کوتاه !!

بحث آزاد در مورد مسائل دانشگاه

مدیر انجمن: Cyrus

ارسال پست
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط Samaneh »

وقتی صبح از خواب پا میشی و اعصاب نداری ، میری به گُل هات سر بزنی میبینی یکیشون که خیلی دوسش داری اولین گُلش نمایان شده ! این میشه که اصن یادت میره واسه چی اعصاب نداشتی !تصویر


تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط amin »

جدیدا به یک شباهت بسیار زیاد بین تبلیغات سایت های مختلف و دست فروش های داخل مترو پی بردم
دقیقا و با همون کیفیت بعضی سایت ها رو که باز میکنی (البته بلا نسبت انجییک!) همینجور صفحه های تبلیغاتی ناخواسته ست که باز یشه که اینقد ماشالله زیادن که تا میبندیشون اصلا یادت میره دنبال چی بودی!!!!!!
والا بخدا!
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط Samaneh »

امروز صبح که زلزله اومد :
خواب بودم ،
با صداش بلند شدم فکر کردم ی هواپیمای خفن ! رد شد ،
بعد دیدم نه صداش به هواپیما نمیخوره ، ی جوریه !
نمیدونم چرا ولی به چراغ اتاقم نگاه کردم !(چون غرقه در خواب و بیداری ِبا هم بودم ، نمیدونم که آیا فکر کردم زلزله ست یا نه که این کارو کردم ! )
دیدم تکون نمیخوره !
هیچی دیگه گرفتم تخــت خوابیدم !
بیدار شدم خاله ام زنگ زدن گفتن زلزله رو فهمیدین !؟
من گفتم اِ پس زلزله بود !
ی چیزی بگم بهم نخندین ! ولی من همیشه فکر میکردم زلزله صدا نداره تصویرتصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط amin »

Samaneh نوشته شده:امروز صبح که زلزله اومد :
خواب بودم ،
با صداش بلند شدم فکر کردم ی هواپیمای خفن ! رد شد ،
بعد دیدم نه صداش به هواپیما نمیخوره ، ی جوریه !
نمیدونم چرا ولی به چراغ اتاقم نگاه کردم !(چون غرقه در خواب و بیداری ِبا هم بودم ، نمیدونم که آیا فکر کردم زلزله ست یا نه که این کارو کردم ! )
دیدم تکون نمیخوره !
هیچی دیگه گرفتم تخــت خوابیدم !
بیدار شدم خاله ام زنگ زدن گفتن زلزله رو فهمیدین !؟
من گفتم اِ پس زلزله بود !
ی چیزی بگم بهم نخندین ! ولی من همیشه فکر میکردم زلزله صدا نداره تصویرتصویر
اتفاقا دیشب خونمون صحبت این بود که مشهد زلزله اومده ، دخترعمه م که 7 ســـــال بیشتر نداره و چند روزی اومده خونه داییش مهمونی حرفی زد که خیلی بامزه بود و یاد بچگی های خودم افتادم:
اَِ اَ اَ اَ اَ !!!!!تصویر
چی بد شد!!!!تصویر
کاشکی خونمون بودم و زلزله رو میدیدم!!!!تصویر
یعنی همچین فامیل عجیبی داریم ما تصویر
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط amin »

ماشین یکی از دوستام رو چند ماهه پیش دزدیده بودند
دیروز که دیدمش در مورد ماشینش ازش پرسیدم که بالاخره پیدا شد یا نه؟
دوستم:
آره پیدا شده ، دَمه دزده گرم!
ماشینی که از ما دزدیده بودند رنگش یشمی بود و یه چند جایی هم خوردگی داشت
ولی چیزی که به ما تحویل دادن سفیده و انصافا خوبم رنگ شدهتصویرتصویر
ظاهرا آقا دزده (یا شاید هم خانم دزده! کسی چه میدونه؟تصویر ) از ماشین دوست من خوشش اومده بوده و یه مدتی زیر پاش بوده!


+البته ناگفته نمونه که چیزی که تحویل گرفته بودن نه موتور داشته نه صندلی
حتی به فرمونش هم طرف رحم نکرده بوده!
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط Samaneh »

شنبه که از تئاتر برمیگشتم ، باخواهرم از چهارراه آزادشهر تا ایستگاه متروی سید رضی بود فکر کنم (روبروی قنادی سیب)،پیاده رفتیم ،
10 دقیقه ای بود که از پارک اومده بودیم بیرون و داشتیم تو پیاده رو راه میرفتیم که :
بنده یکی از دوستان دوران دبیرستانم و دیدم .
5،6 دقیقه بعد :
دخترِ پسر عموی بابامو دیدم .
15،16 دقیقه بعد :
یکی از فامیل ها که نمیدونم چه نسبتی داریم باهام !

تازه بماند که تو خود تئاتر علاوه بر خواهران محبی ، خانوم کوروش نژاد و خواهر دوست دوران دبستانم که یک سال از ما کوچیک تر بود رو هم هم !


پ.ن 1 : یعنی فهمیدم تو شهر به این بزرگی و شلوغی هم میشه !

پ.ن 2 : جالبه که من تو تشخیص چهره ی داداش خودم از دور مشکل داشتم همیشه چه برسه به دیگران و اونم تو اون شلوغی!

پ.ن 3 : دقیقا همین الان که داشتم این پست و مینوشتم فهمیدم چی بود تفاوته اون روز با روزای دیگه ! ... عینک داشتم اون روز ! خخخخخخخخـتصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط Samaneh »

هوای امروز دیگه رسما بهم فهموند که پاییز شروع شده ...
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط Samaneh »

عروسی ِ یکی از دوستام به نام مهسا بود ،
پشت ِ هدیه ش نوشتم از طرف غزل و مهسا!!!!
اصن ی وضی تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط amin »

مکالمات من و علی یاقوتی در هقته گذشته:
جمعه ساعت 19 ایستگاه قوچان-بجنورد رو بروی مسجد امام رضا
علی: فردا میخوام برم نظام وظیفه ببینم آموزشی کجا افتادم
من: میدونم آموزشی میوفتی 01 تهران خدمت هم یا می افتی تهران یا هم خود قوچان تا کدوم رو خودت بخوایی تصویر
علی : ما از این شانس ها نداریم امین جان حالا میاد میبینی زده آموزشی محمد رسول الله !

شنبه ساعت 17 مکالمه تلفنی
علی: خب امروز رفتم ببینم کجا افتادم آموزشی
من : خب؟
علی: 01 تهران!!!

تصویر

+واقعا از ته دل خوشحالم که علی افتاده تهران چون به گردن تک تک ما حق داره امیدورم پیش بینی دومم هم درست از آب در بیاد و میدونم که شمایی که این پست رو داری میخونی هم همین حس رو داریتصویر
++ بیا فالِت بِبینُم تصویر
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط Samaneh »

به به ، به سلامتی


البته من که هیچ کدوم از اینایی که نام بردن و نمیشناسم :) ولی اون طوری که جناب برفه ئی نوشتن یعنی خیلی خوبه حتما دیگه .مبارکه

آره آره منم همین حس و دارم البته پیش بینیو نمیدونما ! ولی ایشالا که فالی که جناب فالگیر محترم گرفتن درست بوده باشه . تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط Samaneh »

تصویر

آخ آخ ! اصن انگار دنیا رو سرم خراب شد!تصویر
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
mahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 476
تاریخ عضویت: چهارشنبه 1 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط mahdi »

amin نوشته شده:مکالمات من و علی یاقوتی در هقته گذشته:
جمعه ساعت 19 ایستگاه قوچان-بجنورد رو بروی مسجد امام رضا
علی: فردا میخوام برم نظام وظیفه ببینم آموزشی کجا افتادم
من: میدونم آموزشی میوفتی 01 تهران خدمت هم یا می افتی تهران یا هم خود قوچان تا کدوم رو خودت بخوایی تصویر
علی : ما از این شانس ها نداریم امین جان حالا میاد میبینی زده آموزشی محمد رسول الله !

شنبه ساعت 17 مکالمه تلفنی
علی: خب امروز رفتم ببینم کجا افتادم آموزشی
من : خب؟
علی: 01 تهران!!!

تصویر

+واقعا از ته دل خوشحالم که علی افتاده تهران چون به گردن تک تک ما حق داره امیدورم پیش بینی دومم هم درست از آب در بیاد و میدونم که شمایی که این پست رو داری میخونی هم همین حس رو داریتصویر
++ بیا فالِت بِبینُم تصویر
ها دیگه ملت میفتن 01 تهران... علی جان خوش بگذره ... ما هم تهران بودیم ولی 02 تصویر
زندگي كوتاه است بگذر ببخش بخند
نمایه کاربر
mahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 476
تاریخ عضویت: چهارشنبه 1 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط mahdi »

یادمه حدودا یک ماه پیش خالم بهم زنگ زد گفت مهدی تو قوچان درس میخوندی ؟؟ گفتم با اجازتون تصویر گفت وحید ما هم اونجا قبول شده مهندسی برق الکترونیک.... ما رو میگی تصویر گفتم خاله جان موقع انتخاب رشته ی مشورتی با من می کردید...
دیگه هیچی شما تصور کن من تا الان چی میشکم تصویر
این بماند هزینه خوابگاه 2 یا به قول مرتضی اخلاقی عروس خوابگاهها شده 600 تومان اونم ترمی واسه روزانه ها فقط... من دیگه حرفی ندارم تصویر
زندگي كوتاه است بگذر ببخش بخند
نمایه کاربر
mohammad
کاربر عادی
کاربر عادی
پست: 15
تاریخ عضویت: شنبه 24 مهر 1389, 8:30 pm
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط mohammad »

سلام آفای شریعتی
یک سوال و یک نکته:
شما این همه خوش شانسی رو چجوری به دست آوردین؟!
یادمه،وقتی ما بودیم ،خوابگاه 2 برای دو ترم 120000تومن بود!
تصویر
نمایه کاربر
mahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 476
تاریخ عضویت: چهارشنبه 1 اردیبهشت 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: همه چیز اما کوتاه !!

پست توسط mahdi »

mohammad نوشته شده:سلام آفای شریعتی
یک سوال و یک نکته:
شما این همه خوش شانسی رو چجوری به دست آوردین؟!
یادمه،وقتی ما بودیم ،خوابگاه 2 برای دو ترم 120000تومن بود!
تصویر
شانس ؟؟ من ؟؟ برو آقا ما اگه شانس داشتیم... که الان...
زندگي كوتاه است بگذر ببخش بخند
ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان