فریاد

انتقادات و پيشنهادات درباره ي سايت
ارسال پست
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

فریاد

پست توسط amin »

فریاد

خانه ام آتش گرفته است،
آتشی جانسوز
پرده ها و فرشها را،تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان،در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ،و
خروش گریه ام ناشاد
از درون خسته سوزان، میکنم فریاد،ای فریاد
خانه ام آتش گرفته است
آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش
نقش هایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار،
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من،وای بر من
سوزد و سوزد غنچه هایی را که پروردم
به دشواری در دهان گود گلدان ها
روز های سخت بیماری،
از فراز بام هایشان شاد
دشمنانم موزیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش بجان ناظر، در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم گریان
از این بیاد می کنم فریاد، ای فریاد
وای بر من همچنان
می سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
وآنچه دارد منظر و ایوان
من بدستان پر از تاول
این طرف را می کنم خاموش،وز لهیب آن روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد
بگردش دود
تا سحرگاهان که می داند
که بود من شود نابود؟!
خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد،
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می کنم فریاد،ای فریاد،فریاد
مهدی اخوان ثالث
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان