خوب،بد،زشت....

انتقادات و پيشنهادات درباره ي سايت
ارسال پست
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

خوب،بد،زشت....

پست توسط amin »

امسال هم،هم چون سال قبل مثل برق و باد گذشت


...
تو این مدت شاهد خاطرات تلخ و شیرین زیادی بودیم


.

به قول اخوان که میگه:
'....و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می ماند.'

از دوستان میخوام تلخ ترین و شیرین ترین اتفاقی که تو این دو ترم

واسشون اتفاق افتاد رو بیان کنند،(خاطره تلخ میتونه زشت ترین خاطره رو هم شامل شه


!)
سپاس
.
.
.
من از اونجایی که دوست ندارم خاطرات تلخم دوباره یادم بیاد میرم سراغ خاطره خوب


:
بهترین خاطره ای که داشتم مسابقه روباتیک بود نه به خاطر نتیجه مسلبقه بلکه به خاطر اینکه دیدم تلاش دوستام در اجرا مسابقه بعد از چندین ماه تلاش به ثمر نشست و به بهترین وجه ممکن مسابقه انجام شد


.
خاطره خوب دیگه ای که داشتم اردو روستای نوروزی بود که هماهنگی ش رو آقای محمدزاده و بنده حقیر به عهده داشتیم که در این اردو آقایان:گیلانی،علیزاده،دروگر،معصوم زاده،ملاح،محمدزاده،ناموری و خودم و چند نفر از بچه های شیمی و آی سی تی حضور داشتند که تصاویری از اون روتا چند روز دیگه ملاحظه خواهید گرد!تصویر :
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نمایه کاربر
Cyrus
مدیر سابق سایت
مدیر سابق سایت
پست: 525
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 17 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط Cyrus »

سلام
اول اين رو بگم كه واقعا خوشحال مي شم وقتي مي بينم مطالب كپي شده داره روز به روز تو سايت كم تر مي شه و دوستان دارند توليد مطلب مي كنند و دستي به صفحه كليد مي زنند.
جداي از مطالب علمي كه كپي شدنشون هم غنيمتي با ارزشه اين جور مطالب كه گاها ميتونه طرز فكرمون رو نشون بده واقعا با ارزشه.
ممنون امين جان.

چون فكر مي كنم بهترين و بدترين خاطرات من بيانش فايده اي نداشته باشه و اصلا شايد جاش اينجا نباشه مي خواستم تقريبا بدترين و بهترين اتفاقاتي كه واسه ي هممون توي اين دو ترم اخير افتاد رو بگم.
يكي از بهترين اتفاقاتي كه واسه ي هممون پيش اومد فكر مي كنم همون مسابقه رباتيك بود، با همه خوبي ها و بدي هاش براي همه خاطره شد.
و يكي از بدترين خاطره ها هم فكر مي كنم فوت پدر هم كلاسيمون، خانم ساجدي بود.
خدا رحمتش كنه.
من به جز آبی نگاهت؛ آسمانی نمی شناسم...
نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط Mohades »

دوستان ممنون از این تاپیک جالب
همین طور که خودتونم اشاره کردین مسابقه رباتیک با همه حواشیش جالبترین اتفاق واسه اکثر ما بود
و همون طوری که جناب بنایان فرمودند اتفاقی که برا پدر خانوم ساجدی افتاد یه اتفاق تلخ بود...... خدایش بیامرزد
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

نمایه کاربر
Mohades
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 656
تاریخ عضویت: شنبه 7 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: سبزوار
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط Mohades »

دوستان امروز رو تو آرشیو خاطرات زشت قرار بدین لطفا (البته از نظر من, شما رو نمی دونم)تصویر
[CENTER]تمــام ِ غصـه هـاے دنیـآ را مے تـوان با یک جمله تحـمل کرد[/CENTER][CENTER]

[/CENTER]
[CENTER]خدایــا ! مے دانــم کـه مے بینـے ...[/CENTER]
[CENTER]Dont Forget[/CENTER]

metanat
مدیر بخش هنری
مدیر بخش هنری
پست: 377
تاریخ عضویت: شنبه 27 شهریور 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط metanat »

درود
این که از اتفاقات خوب ،بد بگیم ...همممم خیلی عالیه....
شاید بعد ِ 4 ترم امروز یکی از روزهایی بود که آخر روز ازش پشیمون نشدم از خنده هام و غصه هام...!
شاید اول صبح به دنبال ِ باز هم، ترمی بد و به دنبال این اعلان نمره حال خوشایندی نداشتم اما به خیلی نتیجه ها رسیدم...شاید بعد دومین ترمی که در شته ی برقم ،امروز بلاخره با خودم گفتم آخیش خدا را شکر این جا تونستم ادمهایی را پیدا کنم که از دقیقه ای حرف زدن باهاشون خسته و نا امید نشم و زجر نکشم...
مدتی هست این را دارم حس میکنم ،با هم برای سعیده ی عزیز گریه کردیم ...با هم برای نمره ی خوبی که حق باشه برای دوستی ،خوشحال میشیم...این با هم بودن را امروز حس کردم و شد یکی از بهترین روزهای من در این جا...هر چند که نــــــــــــــــــه درسی ارائه دادن نـــــــــــــــه حرفمون را آنچنان گوش کردن.... امـــــابه قولی توی یک لجنزار دقیق نگاه کن یک علف سبز نشون از خاک ِ خوبیه که شاید گلی ازش بروید....
امروز حضور بچه هایی که دروس را نیفتاده بودن اما بودن تا کارهای ما را ه بیفته ...این ها نشونه های خوبیه...و سپاس از دوستان.....
خوبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا به بحث نا جذاب ِ بـــــــــــد!
...
حیف که هنوز کار گروهی و روابط اجتماعی برای خیلی ها درست معنی نشده و حواشی هزار برابر اصل میشه...خدایا ...ذهن دوستان را بزرگ تر بگــــــــــــــــــــــــــــــــــــردان....!تو رو خدا قسم آقایون خانم ها ...نذاریم که کسی کسی را اذیت کنه////اگر کاری از دستمون بر میاد بی چشم داشتی برای هم انجام بدیم...یک اطلاع عمومی تو دانشگاه ما آزار دهنده زیاده ...تمنا میکنم از کنارشون ساده نگذریم....!

....
بگذریم بحث تلخ باید زود تموم بشه...
تابستان خوبی را برای همه آروز میکنم ....
3 ماه ِ تقریبا ،امید وارم همه خوب استفاده کنیم و آرامش به زندگیامون وارد کنیم.... و 2، 3 ماه از تشویش هایی که این دو ترم داشتیم دور باشیم...هر چی خدا بخواد...،
از خودم گرفته که درسی را افتادم تا سایر دوستان ....اتفاق بدی هست درست ،اما روحمون ،فکرمون ،خیلی ارزشش بیشتره...نذارید اون خسته و نا امید بشه چون دیگه ادامه ی راهی هم باقی نمیمونه....
یا حق...
نفس عمیق ...
metanat
مدیر بخش هنری
مدیر بخش هنری
پست: 377
تاریخ عضویت: شنبه 27 شهریور 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط metanat »

hiva نوشته شده:دوستان امروز رو تو آرشیو خاطرات زشت قرار بدین لطفا (البته از نظر من, شما رو نمی دونم)تصویر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه عزیزم...من آدم خوش بینی نیستم ...اما قبول کن ...هیچ دانشگاهی اختصاصی ارائه نمیده ...این ها هم حرفی زدن غیر معمول...آ بعد فهمیدن....آنچنان هم عقب نمیفتیم ...9 استادا و این ها اذیتت میکنن درست انصافا درست....اما سخت نگیریم بهتره برامون....9 ترم که حتمی بود با این فرضیات 9 ترممون پره 20 واحدی...به قول دوستانمون فوق فوقش ،لیسانس 5 ساله ...کسی بعدا ها بهت نمیگه چند ترمه تموم کردی...ابدا نمیگه...تلاشتو کردی نشد نشد...همممم؟
نفس عمیق ...
نمایه کاربر
milad
کاربر فعال
کاربر فعال
پست: 47
تاریخ عضویت: شنبه 10 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: shirvan
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط milad »

خاطره ی خوب که چیزی یادم نمیاد ولی بدترینش فوت پدر همکلاسی عزیزمون خانوم ساجدی فر بود چون این اتفاق دوسال پیش برای من افتاد ومادرمو از دست دادم کاملا درکشون میکنم وامیدوارم خدابهشون صبر بده
اندکی صبر سحر نزدیک است
نمایه کاربر
alix
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 333
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: نیشابور
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط alix »

امسال جدا پراز خاطره بود.هم خوب هم بد!
از خاطرات خوبش میشه از مسابقات رباتیک اسم برد که با تلاش کامل بچه ها شکل گرفت و به خوبی پیش رفت.این ترم کلا خوش گذروندیم امیدوارم اساتید هم یه حال اساسی بهممون بدن.
خاطرات بد هم کم نبود همون جوری که بچه ها گفتن فوت پدر هم کلاسیمون بدترینش بود.منم اتفاقی شبیه اونو تجربه کردم ولی این دنیا دار مکافاته و تلخی و شیرینی رو باهم داره.
راستی بهترین خاطرم مربوط میشه به دایی شدنم!تصویر
خواهی که دادت بر درد صد سلسله بیداد را
منت نکش گردن بند بر زنجیر استبداد را
Samaneh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 2054
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 15 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: مشهد
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط Samaneh »

خاطرات تلخ و شیرین زیادی هست که دوستان بهش اشاره کردن !
ولی خوشترین خبری که تو این مدت شنیدم :
خبر عمه شدن دوست خوبم خانوم ساجدی فر بود که دیروز تو راه برگشت از دانشگاه بهش دادن !و باعث شد بعد مدتی لبخند و رو لباش ببینم ! و اینکه دنیا عجب .....!بگذریم !
امیدوارم همیشه هر خبری هست خوش باشه !تصویر
و ممنون به خاطر این پست زیبا
خاطرات کودکی ام را ورق میزنم ..
عکس های دوران کودکی ام طعم خوبی دارند ...
نمایه کاربر
amin
کاربر ویژه
کاربر ویژه
پست: 1029
تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
محل اقامت: bojnord
Been thanked: 1 time
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط amin »

خيلي ممنون و سپاس از همتون و جواب هاي زيباتون!
جواب هايي كه دادين واسه حداقل من يكي خيلي دل گرم كننده بود
چرا!؟........
ميگم خدمتتون.....
يك چند وقتي كه در نااميدي و دپرسي به سر مي برم دليلش هم بماند! و يك جورايي كلا از درس و زندگي و دانشگاه و خودم و خيلي چيزها خسته شدم
خلاصش حوصله هيچ كاري رو ندارم.
اما همين طور كه همتون اشاره كردين و من هم موافقم تلخ ترين خاطره اي كه ازش ياد شد فوت پدر خانوم ساجدي فر بود كه واقعا هممون رو تحت تاثير گذاشت(روحشون شاد.....) و زيبا ترين خاطره هم طبق نظر اكثرتون و خود من مسابقه روباتيك بود كه هر چند حواشي تلخي داشت(منظورم مقام نگرفتن بچه ها نيست خودتون بهتر ميدونيد منظورم چيه!!!)
كه نشون ميده اكثر كارهايي كه دست جمعي انجام داديم رو دوست داريم،كارهايي كه توش هم دل بوديم،خوشحالي واسه هممون بوده و ناراحتي هم واسه همه.
و اگر چند نفر اين وسط سوسه اومدن اين تاثيري بر روحيه ي جمعي ما نذاشته و اميدوارم نذازه.
و اين ها همه باعث ميشن كه نظر من نسبت به خيلي چيز ها عوض شه و ته دلم يك كور سو اميدي روشن شه
تابستون خوبي و همراه با آرامشي رو واسه همتون آرزو مي كنم
دلم واسه همتونن تنگ ميشه
به سايت هم بيزحمت حداقل هفته اي يك بار سر بزنيد!
كاري ندارين!!؟؟
خداحافظ
هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نمایه کاربر
alix
کاربر خیلی فعال
کاربر خیلی فعال
پست: 333
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
محل اقامت: نیشابور
تماس:

Re: خوب،بد،زشت....

پست توسط alix »

راستی الان که امین گفت یادم اومد بگم.تابستون خیلی عالی توپ و باحالی داشته باشین.راستش من فقط کمتر از یک ساله که دارم میفهمم هدفم از زندگی چیه ولی حیف که عمر به سرعت باد داره مارو میبره و همین چند ماهی که بیکارتریم رو به ایندمون فکر کنیم وببینیم داریم کجا میریم.پس عمرتونو بیهوده خرج نکنیدکه خیلی گرونه!خییییییلی!
خواهی که دادت بر درد صد سلسله بیداد را
منت نکش گردن بند بر زنجیر استبداد را
ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان