می خوام واستون یه حکایت تعریف کنم.
می گن زمانای قدیم یه روز 3 تا پسر بچه میرن پیش ملا نصرالدین
میگن ما 10 تا گردو داریم میشه اینارو با عدالت بین ما تقسیم کنی؟
ملا می گه با عدالت آسمونی یا عدالت زمینی؟
بچه ها میگن خوب عدالت آسمونی بهتره با عدالت آسمونی تقسیم کن.
ملا 8 تا گردو می ده به اولی 2 تا می ده به دومی دو پس گردنی محکم هم می زنه به سومی
بچه ها شاکی میشن می گن این چه عدالتیه ملا؟
ملا می گه خدا هم نعمتاشو بین بنده هاش همینجوری تقسیم کرده!
عدالت خدا!
فکر میکنم هدف داستان یه جور تلنگر باشه !!!
ولی اینجور مقایسه اصلا درست نیست !!!
چون توی این داستان فقط یک نعمت مثلا گردو گفته شده
نعمتهای دیگه ای با تقسیم بندیهای متفاوت هست که با در نظر گرفتن همشون بی برو برگرد به عدالت خدا پی میبریم

ولی اینجور مقایسه اصلا درست نیست !!!
چون توی این داستان فقط یک نعمت مثلا گردو گفته شده
نعمتهای دیگه ای با تقسیم بندیهای متفاوت هست که با در نظر گرفتن همشون بی برو برگرد به عدالت خدا پی میبریم

اگه نمیتونی بالا بری سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای رو بالا ببری.
- amin
- کاربر ویژه
- پست: 1029
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 14 مهر 1389, 8:30 pm
- محل اقامت: bojnord
- Been thanked: 1 time
- تماس:
هر جور تقسیم شده باشه لااقل مثل خوشه بندیه این دولت نیست !!!setare نوشته شده:فکر میکنم هدف داستان یه جور تلنگر باشه !!!![]()
ولی اینجور مقایسه اصلا درست نیست !!!
چون توی این داستان فقط یک نعمت مثلا گردو گفته شده
نعمتهای دیگه ای با تقسیم بندیهای متفاوت هست که با در نظر گرفتن همشون بی برو برگرد به عدالت خدا پی میبریم

هوا را پنجه میسایم میبینی
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
نفس اطراف دستانم پیدا نیست
صدایی از درون با من میگوید
شروع فصل بی رحم تنهایست...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان