اهل دانشگاهم/رشته ام علافیست/جیبهایم خالی ست/پدری دارم
حسرتش یک شب خواب/!دوستانی همه از دم ناباب/و خدایی که مرا کرده جواب./
اهل دانشگاهم قبلهام استاد است/جانمازم نمره!/خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند/مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست!/چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید/باید از آدم دانا ترسید!/باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم/من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
کار ما نیست شناسایی هردمبیلی!/کار ما نیست جواب غلطی تحمیلی!
کار ما شاید این است/که مدرک در دست
فرم بیگاری هر شرکت بیپیکر راپر بکنیم
اهل دانشگاهم /روزگارم خوش نیست/ژتونی دارم /
خرده عقلی /سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم پیشه ام گپ زدن است /گاه گاهی می نویسم تکلیف
می سپارم به شما /تا به یک نمره ناقابل بیست /که در آن زندانیست /دلتان زنده شود
چه خیالی چه خیالی می دانم /گپ زدن بیهوده است
خوب می دانم دانشم بیهوده است/استاد از من پرسید
چقدر نمره زمن می خواهی/من از او پرسیدم/دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم/قبله ام آموزش/جانمازم جزوه
مشق از پنجره ها می گیرم/همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم/که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است/خوب یادم هست/مدرسه باغ آزادی بود
درس بی کرنش می خواندیم/نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت/همه غش می کردیم
کلاس چقدر زیبا بود/و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز/مثل یک بازی بود/کم کمک دور شدم از آنجا
بار خود را بستم/عاقبت رفتم در دانشگاه/به محیط خشن آموزش
و به دانشکده علم سرایت کردم/رفتم از پله کامپیوتر بالا
چیزها دیدم در دانشگاه/من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت/یک نمره قبولی می خواست
من کسی را دیدم/از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد/من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دوبرابر بکنند/و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه/در سراشیب کسالت هستم
خوب می دانم استاد/کی کوئیز می گیرد
برگه حذف کجاست/سایت و رایانه آن مال من است
تریا، نقلیه و دانشکده از آن من است/ما بدانیم اگر سلف نباشد
همگی می میریم/و اگر حذف نباشد
همگی مشروطیم/نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نبود
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا
کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها
کار ما شاید اینست که در مرکز پانچ
پی اصلاح خطاها برویم
شعر طنز دانشجویی
شعر طنز دانشجویی
امپراطور یونان به كوروش كبیرگفت:ما برای شرف میجنگیم و شما برای ثروت. كوروش پاسخ داد:هر كس برای نداشته هایش میجنگد!
wow
خیلی جالب بود...درد مشترک من و تو
امیدوارم اقلا بتونیم مدرکمونو بگیریمو بعدش امیدوارم بتونیم ازش خرده نانی در بیاریم(که باز هم بعید میبینم...)
اما ما امید داریم...مگه نه؟
امید داریم که واسه ما مهندسا در آینده حداقل تره خورد میکنن....
4سال بخور نون خالی،بعدش یه عمر بخور نون و تره(تره های خورد شده)به نون و کره هم که فک نکنم برسیم...
>>>(بر گرفته از: یک سال بخور نون و تره،یه عمر بخور نون و کره)<<<
دیگه mute میشم...
خیلی جالب بود...درد مشترک من و تو

امیدوارم اقلا بتونیم مدرکمونو بگیریمو بعدش امیدوارم بتونیم ازش خرده نانی در بیاریم(که باز هم بعید میبینم...)

اما ما امید داریم...مگه نه؟


>>>(بر گرفته از: یک سال بخور نون و تره،یه عمر بخور نون و کره)<<<

خدایا...شکرت...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان