روز دانشجو
مدیر انجمن: Cyrus
- Omid
- کاربر خیلی فعال
- پست: 262
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
- تماس:
روز دانشجو
رستاخیز اندیشه ها
امروز، روز رستاخیز اندیشه هاست؛ روز علم دوستی و حقیقت پرستی، روز طلوع اندیشه های نو، روز انسان های فرهیخته و بالنده، روز اندیشه های ناب و روز گسستگی جهل ها ونابخردی ها. امروز، روز پرده برداری از گمنامی ها و پرده پوشی بر سیاهی هاست. امروز، روزی است که دانش دوستان با دستان مهربان و اندیشه های نابشان از دوستی ها سخن خواهندگفت، از عشق ها، از زیبایی ها. امروز، روز دانشجوست؛ روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.
مبارزه در همه حال
در دوران تأسیس دانشگاه تهران، وجود حکومت خودکامه و دیکتاتوری رضاشاه، فقدان آزادی های سیاسی، چیرگی بیگانگان، سیاست های فرهنگی ضددینی و گسترش فرهنگ غربی و سیاست های توسعه شبه مدرنیستی، زمینه های نارضایتی بخشی از دانشجویان و دانشگاهیان را فراهم کرد اما امکان فعالیت سیاسی گسترده از همگان سلب شده بود و در اثر هرج و مرج ناشی از ناکامی مشروطیت، ذهن های عمومی برای حکومت دیکتاتوری آماده بود. از این رو در این دوره، همه مبارزان سیاسی شامل نیروی مذهبی، ملی و چپ سرکوب می شدند و الگویی برای دانشجویان باقی نمانده بود و در نتیجه، فعالیت های پراکنده دانشجویان بدون حمایت نیروهای سیاسی جامعه، بی نتیجه باقی می ماند و به سرعت سرکوب می شد.
جنبش دانشجویی
جنبش دانشجویی در دهه 1320، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرت های خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادی های مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی وگسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریان های فکری و نیز تعدد احزاب و جریان های سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پی گیری اهدافش سازمان می داد و فعالیت می کرد.
مظهر مبارزه
پس از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت دکتر مصدق، با توجه به سرکوب شدید گروه ها واحزاب سیاسی چپ، ملی و مذهبی و وجود حکومت نظامی، امکان فعالیت سیاسی از بیشتر قشرهای اجتماعی گرفته شده بود، ولی جنبش دانشجویی همچنان به فعالیت ادامه داد و دانشگاه، عمده ترین مظهر مبارزه و مقاومت بر ضد استبداد در استعمار تلقی می شد. پس از بازگشایی دانشگاه و شروع سال تحصیلی در مهر 1332، فعالیت های دانشجویان با برگزاری تظاهرات، بخش اطلاعیه، تعطیلی کلاس های درس و... آغاز شد. در این دوران، فعالیت جنبش دانشجویی گاه به صورت عمومی و پراکنده زمانی با سازمان دهی تشکیلات دانشجویی صورت می گرفت.
زمینه اعتراض
دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به مشکلات پس از کودتا و ورود «دنیس رایت»، کاردار جدید انگلستان در ایران، در روز 14 آذر تظاهرات کردند. روز 15 آذر، تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران، شماری از دانشجویان را مجروح و دستگیر کردند. تظاهرات پی گیر دانشجویان، رژیم کودتا را بر آن داشت که در آستانه ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران (18 آذرماه) اقتدار خود را به آنها نشان دهد و از دانشجویان زهرچشمی بگیرد تا ورود نیکسون در کمال آرامش برگزار شود. از این رو در اقدامی کم سابقه در 16 آذر، نیروهای لشکر 2 زرهی به دانشگاه تهران اعزام شدند.
وقوع حادثه
روز 16 آذر، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه تهران، متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شدند و وقوع حادثه ای را پیش بینی کردند. پس از چند ساعت، سربازان به داخل دانشکده ها هجوم بردند و عده بسیاری را دستگیر کردند که بین آنها عده ای از استادان نیز به چشم می خورد. در تمام این مدت، دانشجویان سکوت کرده بودند؛ زیرا می دانستند آنها دنبال بهانه می گردند. ساعت ده صبح هنگامی که دانشجویان در سر کلاس ها بودند، چندین نفر از سربازان رهسپار دانشکده فنی شدند. در همین زمان، رئیس دانشکده فنی، برای جلوگیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، زنگ کلاس ها را زودتر از موعد زد. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یک باره با حضور و هجوم سر نیزه سربازان مواجه شدند که همین امر به شعار دادن تعدادی از دانشجویان و درگیری آنان با مهاجمان انجامید. در این میان، سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز مجروح شدند.
پیوندی دوباره
قشر دانشجو، پیش از انقلاب همواره با تکیه بر خدا و اعتماد به نیروهای خودی، در صحنه های مختلف سیاسی ـ اجتماعی حاضر می شد. آنان با فریادهای آتشین و کوبنده و فعالیت های مستمر، مخالفت آشکار خویش را با رژیم پهلوی اعلام و بر همراهی و همدلی با رهبر انقلاب و مردم ایران تأکید می کردند. پس از پیروزی انقلاب و به بار نشستن تلاش های همه جانبه، آنها دوش به دوش ملت و دولت در همه عرصه ها به ویژه در سازندگی کشور حاضر شدند. دانشجویان نشان دادند که پیرو مکتب ولایت اند و هرگز زیر بار سخنان بیهوده و حیله های دشمنان نخواهند رفت.
بازتاب جهانی
خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاه های اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و هم زمان با مراسم برگزاری سومین روز کشته شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایت های دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاس های درس خودداری کردند.
بر این اساس، 16 آذر 1332 به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه های ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.
اهمیت مبارزه
چگونگی سرکوبی دانشجویان در 16 آذر 1332، نشان دهنده اهمیت مبارزه های دانشجویان برای رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتای 28 مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروی سیاسی، نیروهایی قوی در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار می آمدند و مخالفت های پی گیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز می داشت. از این رو به نظر می رسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روی آورد. اگر چه شاه و دولت سعی کردند از خانواده های شهدا و رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده فنی دلجویی کنند، ولی ترفیع درجه عاملان واقعه 16 آذر و پرداخت پاداش نقدی به سربازان و درجه داران حمله کننده به دانشگاه در فاصله کمی پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحی شده دولت کوتاه شاه برای سرکوبی جنبش دانشجویی داشت.
وحدت دانشجویی
پیدایش جنبش دانشجویان ایرانی خارج از کشور، ارتباطی تنگاتنگ با اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و تحولات داخل کشور دارد. وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت مقتدرانه شاه به قدرت، دیکتاتوری خشنی به دنبال داشت که اوضاع ایران را یک باره در تاریکی فرو برد. پس از واقعه 16 آذر که سرکوب تنها کانون آشکار مقاومت را در پی داشت، بیشتر فعالیت های سیاسی به خارج از کشور انتقال یافت. در این وضعیت، دانشجویان زمینه های جنبش سیاسی و انقلابی خود را فراهم کردند، ولی چون این حرکت ها خودجوش بود، نظم و هماهنگی منسجمی نداشت. از این رو، عمده فعالیت ها به صورت پراکنده و نامنظم شکل گرفت. پس از گذشت مدتی، این گروه از دانشجویان در آلمان، انگلستان و فرانسه برای جلوگیری از اتلاف نیرو و برای ایجاد هماهنگی های بیشتر، به این نتیجه رسیدند که با یکدیگر متحد شوند. این نتیجه گیری به گردهمایی اعضای این سه انجمن در شهر هایدلبرگ آلمان در 1339 شد.
اتحاد بیشتر
در اوایل دهه 1350، انجمن اسلامی دانشجویان، گروه فارسی زبان در آمریکا و اروپا، با یک دست کردن عقاید و با ایجاد سازمان دهی مشترک بین صفوف خود، توانست روش مبارزاتی خود را به گونه ای نشان دهد که رژیم شاه خطر بیشتری از سوی اسلام گرایان حس کند. وجه مشخص انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا، در ارتباط بیشتر آنان با روحانیان داخل و خارج از کشور، به ویژه شخص امام خمینی رحمه الله بود. بر همین اساس، ارتباط نزدیک آنان با امام خمینی رحمه الله که طی ملاقات ها و فرستادن پیام های مکرر صورت می گرفت، سبب تعیین خط مشی مبارزاتی و هم بستگی گروهی بیشتر بین این دانشجویان شد.
ایران از آنِ ملت ایران
16 آذر، نماد روحیه خروشان جنبش دانشجویی و مظهر ایثار، از خودگذشتگی، پایداری و استقلال و آزادی است. در این روز، دانشجویان به اعمال مزدورانه شاه اعتراض و او را دست نشانده دولت آمریکا معرفی کردند. آنان ثابت کردند که دانشجو، تنها جوینده دانش نیست؛ بلکه جوینده همه خوبی هاست و در همه جا حضور چشم گیری دارد و با روشنگری و آگاهی های خود، هرگز اجازه نخواهد داد دشمنان در امور داخلی و خارجی کشور دخالت کنند. 16 آذر ثابت کرد که ایران تنها از آنِ ملت ایران است و آنان خود حق اداره کشورشان را دارند. 16 آذر ثابت کرد که قلم ها، شعارها و قدم های استوار دانشجو، همواره همراه ملت و یاریگر دولت در همه زمینه هاست.
پیام امام
امام خمینی رحمه الله در پیامی روشنگرانه خطاب به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در سال 1352 فرمودند: «اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی، فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطن خواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمن های اسلامی در هر جا که هستند، بی درنگ از آن استفاده کنند وبی پرده به پاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیرقانونی رژیم نوکرمآب پهلوی اعتراض کنند و صدای خود را به مجامع بین المللی برسانند و به رئیس جمهور آمریکا بفهمانند که ملت های اسلامی، جنایات این خاندان را خصوصا در سال های اخیر از رؤسای جمهور آمریکا می دانند».
مبارزه گسترده
انجمن های اسلامی دانشجویان بر اساس رهنمودهای امام خمینی رحمه الله در سال های پایانی حاکمیت رژیم شاه توانست مبارزه های ضد رژیم را در سراسر جهان با ابعاد بسیار گسترده ای به دست گیرد. به ویژه اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا و آمریکا، با تلاش فراوان موفق شده در جاهای مختلف دنیا شعبه ای تأسیس کند و هر انجمنی تحت نام همان کشور مشغول به فعالیت گردد. برای مثال انجمن اسلامی دانشجویان هند، با وجود نیمه مخفی بودن و نفوذ عوامل ساواک در بین تشکیلات و دانشجویان، تأثیر مهمی در هدایت افکار دانشجویان مقیم هند می گذاشت.
رابطه با امام
افزایش ارتباط بین دانشجویان مسلمان، امام خمینی رحمه الله و روحانیان مبارز، و نیز اعتماد مردم به دانشجویان مذهبی، باعث شد آنان بتوانند به راحتی در روند فعالیت های سیاسی جامعه تأثیر بگذارند.
حرکت های دانشجویان مسلمان در مراسم مذهبی، به ویژه در ماه محرم کاملاً در راه افزایش آگاهی سیاسی مردم و تحرک بخشیدن به آنها بود. همچنین امکان برقراری ارتباط دانشجویان مسلمان با دانش آموزان، بازاریان، کارگران و... فراهم آمد و دانشجویان از این ارتباط برای مقاصد سیاسی بهره برداری کردند و به شکل مؤثری در تبلیغ رهبری امام خمینی رحمه الله و ترویج اندیشه های او قدم برداشتند. در حقیقت پیوند دانشجویان و امام، باعث شد که جنبش دانشجویی بتواند در حرکت جامعه به سوی انقلاب مؤثر ظاهر شود.
آگاه سازی ملت
امام خمینی رحمه الله یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاه سازی ملت معرفی می کند و می فرماید: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید، لازم می باشد که ملت ها را آگاه سازید و نقشه های شوم وخانمان سوز استعمارگران را برملا نمایید. در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید، تعالیم مقدس قرآن را بیاموزید و به کار ببندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید. برای پیاده کردن طرح حکومت اسلام و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. مهذّب و مجهّز شوید. متحد و متشکل شده و صفوف خود را فشرده تر سازید. هر چه بیشتر هم فکر و انسان فداکار بسازید. صدای برادران رنجیده و مسلمان ایران را به دنیا برسانید و با آنان هم دردی کنید».
حفظ اسلام
به فرمایش امام خمینی رحمه الله یکی از وظایف عالمان و دانشگاهیان، دفاع از اسلام است. ایشان در این باره می فرماید: «اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهی های علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیات بخش آن که ضامن استقلال و آزادی است... از فرصت استفاده کنند و گفتنی ها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین المللی و سایر جوامع بشری برسانند».
تزکیه نفس
امام خمینی رحمه الله در مورد اهمیت تزکیه و تهذیب دانشجویان می فرماید: «برای شما مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت، در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد؛ عالم تربیت شده به تربیت انسانی که همان تربیت اسلامی است. کوشش کنید هر قدمی که برای علم برمی دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوا در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه ان شاءاللّه بیرون می آیید، یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید برای معلوماتتان. هم امانتدار باشید و هم تزکیه نفس کرده باشید، نفس خودتان را مهار کرده باشید. هر قدمی که برای تعلیم و تعلم بر می دارید، همراه آن قدم، قدمی باشد برای مهار کردن نفستان».
اتحاد گروه ه
امام خمینی رحمه الله درباره اتحاد گروه های دانشجویی و مقابله با منحرفان می فرماید: «آنچه کرارا تذکر داده ام و رمز پیروزی است، اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی ـ ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست، به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است، اشتغال پیدا کنید. باید بدانید اختلاف و تفرقه، سرچشمه تمام بدبختی ها و اسارت هاست.»
اعتلای کشور
امام خمینی رحمه الله درباره کوشش دانشجویان برای اعتلای کشور می فرماید: «امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است، قید و بند غرب و شرق و غرب زدگان و شرق زدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است. جوانان عزیز دانشگاهی، هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون، در اعتلای کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیری کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه، آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد. اگر (هم) انحراف و گرایشی به شرق و غرب ـ خدای نخواسته ـ از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند، به ستاد (انقلاب) فرهنگی اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهی لازم را بنمایند».
تداوم راه انقلاب
امام خمینی رحمه الله جوانان دانشجو را امید ملت معرفی می کند و می فرماید: «شما جوانان دانشجو و جوانان عزیز، امید این ملت هستید که باید راهی را که فراراه شما گذاشته شده است، به آخر برسانید و این نهضتی را که در راه او آن همه جان فشانی شده است، ادامه بدهید و این صراط مستقیمی را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبی اکرم، آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند، به راه انسانیت و خروج از همه انحای کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوان ها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم صلی الله علیه و آله و در مکتب حضرت صادق علیه السلام ، پیروانی شایسته باشید».
اتکای به خود
امام خمینی رحمه الله درباره استقلال دانشگاه ها و نفی وابستگی آن می فرماید: «این دانشگاه ها باید یک دانشگاه هایی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم که دستمان (را) در آن وقتی که می خواهند یک کسی را معالجه کنند، به دیگران دراز کنیم که بروید آنجا معالجه کنید. باید دانشگاه های ما و همه قشرها کاری بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم. این طور نباشد که اگر یکی مریض بشود، بگویند اینجا نمی شود معالجه اش کرد. این طور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید نه، نمی شود دیگر درستش کرد؛ خودمان سرپای خودمان بایستیم».
جنبش نرم افزاری
دانشجویان در عصر حاضر که زمان پیشرفت علوم مختلف است و درهای تعلیم و تعلم نیز بیشتر به رویشان گشوده شده، وظیفه دارند با تلاش و کوشش، به رشد علمی و فن آوری دست یابند. تولید علم و جنبش نرم افزاری، اصلی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید فراوان دارد و دانشگاهیان را برای دست یابی به آن فرا می خواند.
شهید مطهری درباره استقلال فکری و علمی کشور می فرماید: «اسلام، جامعه ای می خواهد عزیز و مستقل و متکی به خود. اسلام نمی پسندد که یک ملت مسلمان، زیر دست و توسری خور یک ملت غیرمسلمان بوده باشد. اسلام نمی پسندد جامعه اسلامی استقلال اقتصادی یا اجتماعی نداشته باشد. اسلام نمی پسندد که مسلمانان همین که بیماری سختی پیدا کردند، خودشان طبیب و وسایل کافی نداشته باشند».
مجاهد در راه خد
اسلام به دانش پژوهی، اهمیت فراوانی داده و مسلمانان را در به دست آوردن آن تشویق کرده است. امام علی علیه السلام می فرماید: «جوینده دانش، مانند مجاهد در راه خداست». از این رو، وظیفه دانشجویان کشور در یادگیری و به کارگیری دانش های مختلف حساس تر است و باید وقت بیشتری را در این باره صرف کنند. شهید مطهری درباره گستره کاربرد دانش می فرماید: «در دنیای تحولی به وجود آمده که همه کارها بر پاشنه علم می چرخد و چرخ زندگی بر محور علم قرار گرفته است. همه شئون حیات بشر با علم وابستگی پیدا کرده، به طوری که هیچ کاری و هیچ شأنی از شئون حیات بشر را جز با کلید علم نمی توان انجام داد».
امروز، روز رستاخیز اندیشه هاست؛ روز علم دوستی و حقیقت پرستی، روز طلوع اندیشه های نو، روز انسان های فرهیخته و بالنده، روز اندیشه های ناب و روز گسستگی جهل ها ونابخردی ها. امروز، روز پرده برداری از گمنامی ها و پرده پوشی بر سیاهی هاست. امروز، روزی است که دانش دوستان با دستان مهربان و اندیشه های نابشان از دوستی ها سخن خواهندگفت، از عشق ها، از زیبایی ها. امروز، روز دانشجوست؛ روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.
مبارزه در همه حال
در دوران تأسیس دانشگاه تهران، وجود حکومت خودکامه و دیکتاتوری رضاشاه، فقدان آزادی های سیاسی، چیرگی بیگانگان، سیاست های فرهنگی ضددینی و گسترش فرهنگ غربی و سیاست های توسعه شبه مدرنیستی، زمینه های نارضایتی بخشی از دانشجویان و دانشگاهیان را فراهم کرد اما امکان فعالیت سیاسی گسترده از همگان سلب شده بود و در اثر هرج و مرج ناشی از ناکامی مشروطیت، ذهن های عمومی برای حکومت دیکتاتوری آماده بود. از این رو در این دوره، همه مبارزان سیاسی شامل نیروی مذهبی، ملی و چپ سرکوب می شدند و الگویی برای دانشجویان باقی نمانده بود و در نتیجه، فعالیت های پراکنده دانشجویان بدون حمایت نیروهای سیاسی جامعه، بی نتیجه باقی می ماند و به سرعت سرکوب می شد.
جنبش دانشجویی
جنبش دانشجویی در دهه 1320، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرت های خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادی های مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی وگسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریان های فکری و نیز تعدد احزاب و جریان های سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پی گیری اهدافش سازمان می داد و فعالیت می کرد.
مظهر مبارزه
پس از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت دکتر مصدق، با توجه به سرکوب شدید گروه ها واحزاب سیاسی چپ، ملی و مذهبی و وجود حکومت نظامی، امکان فعالیت سیاسی از بیشتر قشرهای اجتماعی گرفته شده بود، ولی جنبش دانشجویی همچنان به فعالیت ادامه داد و دانشگاه، عمده ترین مظهر مبارزه و مقاومت بر ضد استبداد در استعمار تلقی می شد. پس از بازگشایی دانشگاه و شروع سال تحصیلی در مهر 1332، فعالیت های دانشجویان با برگزاری تظاهرات، بخش اطلاعیه، تعطیلی کلاس های درس و... آغاز شد. در این دوران، فعالیت جنبش دانشجویی گاه به صورت عمومی و پراکنده زمانی با سازمان دهی تشکیلات دانشجویی صورت می گرفت.
زمینه اعتراض
دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به مشکلات پس از کودتا و ورود «دنیس رایت»، کاردار جدید انگلستان در ایران، در روز 14 آذر تظاهرات کردند. روز 15 آذر، تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران، شماری از دانشجویان را مجروح و دستگیر کردند. تظاهرات پی گیر دانشجویان، رژیم کودتا را بر آن داشت که در آستانه ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران (18 آذرماه) اقتدار خود را به آنها نشان دهد و از دانشجویان زهرچشمی بگیرد تا ورود نیکسون در کمال آرامش برگزار شود. از این رو در اقدامی کم سابقه در 16 آذر، نیروهای لشکر 2 زرهی به دانشگاه تهران اعزام شدند.
وقوع حادثه
روز 16 آذر، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه تهران، متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شدند و وقوع حادثه ای را پیش بینی کردند. پس از چند ساعت، سربازان به داخل دانشکده ها هجوم بردند و عده بسیاری را دستگیر کردند که بین آنها عده ای از استادان نیز به چشم می خورد. در تمام این مدت، دانشجویان سکوت کرده بودند؛ زیرا می دانستند آنها دنبال بهانه می گردند. ساعت ده صبح هنگامی که دانشجویان در سر کلاس ها بودند، چندین نفر از سربازان رهسپار دانشکده فنی شدند. در همین زمان، رئیس دانشکده فنی، برای جلوگیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، زنگ کلاس ها را زودتر از موعد زد. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یک باره با حضور و هجوم سر نیزه سربازان مواجه شدند که همین امر به شعار دادن تعدادی از دانشجویان و درگیری آنان با مهاجمان انجامید. در این میان، سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز مجروح شدند.
پیوندی دوباره
قشر دانشجو، پیش از انقلاب همواره با تکیه بر خدا و اعتماد به نیروهای خودی، در صحنه های مختلف سیاسی ـ اجتماعی حاضر می شد. آنان با فریادهای آتشین و کوبنده و فعالیت های مستمر، مخالفت آشکار خویش را با رژیم پهلوی اعلام و بر همراهی و همدلی با رهبر انقلاب و مردم ایران تأکید می کردند. پس از پیروزی انقلاب و به بار نشستن تلاش های همه جانبه، آنها دوش به دوش ملت و دولت در همه عرصه ها به ویژه در سازندگی کشور حاضر شدند. دانشجویان نشان دادند که پیرو مکتب ولایت اند و هرگز زیر بار سخنان بیهوده و حیله های دشمنان نخواهند رفت.
بازتاب جهانی
خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاه های اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و هم زمان با مراسم برگزاری سومین روز کشته شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایت های دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاس های درس خودداری کردند.
بر این اساس، 16 آذر 1332 به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه های ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.
اهمیت مبارزه
چگونگی سرکوبی دانشجویان در 16 آذر 1332، نشان دهنده اهمیت مبارزه های دانشجویان برای رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتای 28 مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروی سیاسی، نیروهایی قوی در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار می آمدند و مخالفت های پی گیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز می داشت. از این رو به نظر می رسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روی آورد. اگر چه شاه و دولت سعی کردند از خانواده های شهدا و رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده فنی دلجویی کنند، ولی ترفیع درجه عاملان واقعه 16 آذر و پرداخت پاداش نقدی به سربازان و درجه داران حمله کننده به دانشگاه در فاصله کمی پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحی شده دولت کوتاه شاه برای سرکوبی جنبش دانشجویی داشت.
وحدت دانشجویی
پیدایش جنبش دانشجویان ایرانی خارج از کشور، ارتباطی تنگاتنگ با اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و تحولات داخل کشور دارد. وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت مقتدرانه شاه به قدرت، دیکتاتوری خشنی به دنبال داشت که اوضاع ایران را یک باره در تاریکی فرو برد. پس از واقعه 16 آذر که سرکوب تنها کانون آشکار مقاومت را در پی داشت، بیشتر فعالیت های سیاسی به خارج از کشور انتقال یافت. در این وضعیت، دانشجویان زمینه های جنبش سیاسی و انقلابی خود را فراهم کردند، ولی چون این حرکت ها خودجوش بود، نظم و هماهنگی منسجمی نداشت. از این رو، عمده فعالیت ها به صورت پراکنده و نامنظم شکل گرفت. پس از گذشت مدتی، این گروه از دانشجویان در آلمان، انگلستان و فرانسه برای جلوگیری از اتلاف نیرو و برای ایجاد هماهنگی های بیشتر، به این نتیجه رسیدند که با یکدیگر متحد شوند. این نتیجه گیری به گردهمایی اعضای این سه انجمن در شهر هایدلبرگ آلمان در 1339 شد.
اتحاد بیشتر
در اوایل دهه 1350، انجمن اسلامی دانشجویان، گروه فارسی زبان در آمریکا و اروپا، با یک دست کردن عقاید و با ایجاد سازمان دهی مشترک بین صفوف خود، توانست روش مبارزاتی خود را به گونه ای نشان دهد که رژیم شاه خطر بیشتری از سوی اسلام گرایان حس کند. وجه مشخص انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا، در ارتباط بیشتر آنان با روحانیان داخل و خارج از کشور، به ویژه شخص امام خمینی رحمه الله بود. بر همین اساس، ارتباط نزدیک آنان با امام خمینی رحمه الله که طی ملاقات ها و فرستادن پیام های مکرر صورت می گرفت، سبب تعیین خط مشی مبارزاتی و هم بستگی گروهی بیشتر بین این دانشجویان شد.
ایران از آنِ ملت ایران
16 آذر، نماد روحیه خروشان جنبش دانشجویی و مظهر ایثار، از خودگذشتگی، پایداری و استقلال و آزادی است. در این روز، دانشجویان به اعمال مزدورانه شاه اعتراض و او را دست نشانده دولت آمریکا معرفی کردند. آنان ثابت کردند که دانشجو، تنها جوینده دانش نیست؛ بلکه جوینده همه خوبی هاست و در همه جا حضور چشم گیری دارد و با روشنگری و آگاهی های خود، هرگز اجازه نخواهد داد دشمنان در امور داخلی و خارجی کشور دخالت کنند. 16 آذر ثابت کرد که ایران تنها از آنِ ملت ایران است و آنان خود حق اداره کشورشان را دارند. 16 آذر ثابت کرد که قلم ها، شعارها و قدم های استوار دانشجو، همواره همراه ملت و یاریگر دولت در همه زمینه هاست.
پیام امام
امام خمینی رحمه الله در پیامی روشنگرانه خطاب به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در سال 1352 فرمودند: «اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی، فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطن خواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمن های اسلامی در هر جا که هستند، بی درنگ از آن استفاده کنند وبی پرده به پاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیرقانونی رژیم نوکرمآب پهلوی اعتراض کنند و صدای خود را به مجامع بین المللی برسانند و به رئیس جمهور آمریکا بفهمانند که ملت های اسلامی، جنایات این خاندان را خصوصا در سال های اخیر از رؤسای جمهور آمریکا می دانند».
مبارزه گسترده
انجمن های اسلامی دانشجویان بر اساس رهنمودهای امام خمینی رحمه الله در سال های پایانی حاکمیت رژیم شاه توانست مبارزه های ضد رژیم را در سراسر جهان با ابعاد بسیار گسترده ای به دست گیرد. به ویژه اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا و آمریکا، با تلاش فراوان موفق شده در جاهای مختلف دنیا شعبه ای تأسیس کند و هر انجمنی تحت نام همان کشور مشغول به فعالیت گردد. برای مثال انجمن اسلامی دانشجویان هند، با وجود نیمه مخفی بودن و نفوذ عوامل ساواک در بین تشکیلات و دانشجویان، تأثیر مهمی در هدایت افکار دانشجویان مقیم هند می گذاشت.
رابطه با امام
افزایش ارتباط بین دانشجویان مسلمان، امام خمینی رحمه الله و روحانیان مبارز، و نیز اعتماد مردم به دانشجویان مذهبی، باعث شد آنان بتوانند به راحتی در روند فعالیت های سیاسی جامعه تأثیر بگذارند.
حرکت های دانشجویان مسلمان در مراسم مذهبی، به ویژه در ماه محرم کاملاً در راه افزایش آگاهی سیاسی مردم و تحرک بخشیدن به آنها بود. همچنین امکان برقراری ارتباط دانشجویان مسلمان با دانش آموزان، بازاریان، کارگران و... فراهم آمد و دانشجویان از این ارتباط برای مقاصد سیاسی بهره برداری کردند و به شکل مؤثری در تبلیغ رهبری امام خمینی رحمه الله و ترویج اندیشه های او قدم برداشتند. در حقیقت پیوند دانشجویان و امام، باعث شد که جنبش دانشجویی بتواند در حرکت جامعه به سوی انقلاب مؤثر ظاهر شود.
آگاه سازی ملت
امام خمینی رحمه الله یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاه سازی ملت معرفی می کند و می فرماید: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید، لازم می باشد که ملت ها را آگاه سازید و نقشه های شوم وخانمان سوز استعمارگران را برملا نمایید. در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید، تعالیم مقدس قرآن را بیاموزید و به کار ببندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید. برای پیاده کردن طرح حکومت اسلام و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. مهذّب و مجهّز شوید. متحد و متشکل شده و صفوف خود را فشرده تر سازید. هر چه بیشتر هم فکر و انسان فداکار بسازید. صدای برادران رنجیده و مسلمان ایران را به دنیا برسانید و با آنان هم دردی کنید».
حفظ اسلام
به فرمایش امام خمینی رحمه الله یکی از وظایف عالمان و دانشگاهیان، دفاع از اسلام است. ایشان در این باره می فرماید: «اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهی های علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیات بخش آن که ضامن استقلال و آزادی است... از فرصت استفاده کنند و گفتنی ها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین المللی و سایر جوامع بشری برسانند».
تزکیه نفس
امام خمینی رحمه الله در مورد اهمیت تزکیه و تهذیب دانشجویان می فرماید: «برای شما مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت، در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد؛ عالم تربیت شده به تربیت انسانی که همان تربیت اسلامی است. کوشش کنید هر قدمی که برای علم برمی دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوا در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه ان شاءاللّه بیرون می آیید، یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید برای معلوماتتان. هم امانتدار باشید و هم تزکیه نفس کرده باشید، نفس خودتان را مهار کرده باشید. هر قدمی که برای تعلیم و تعلم بر می دارید، همراه آن قدم، قدمی باشد برای مهار کردن نفستان».
اتحاد گروه ه
امام خمینی رحمه الله درباره اتحاد گروه های دانشجویی و مقابله با منحرفان می فرماید: «آنچه کرارا تذکر داده ام و رمز پیروزی است، اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی ـ ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست، به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است، اشتغال پیدا کنید. باید بدانید اختلاف و تفرقه، سرچشمه تمام بدبختی ها و اسارت هاست.»
اعتلای کشور
امام خمینی رحمه الله درباره کوشش دانشجویان برای اعتلای کشور می فرماید: «امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است، قید و بند غرب و شرق و غرب زدگان و شرق زدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است. جوانان عزیز دانشگاهی، هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون، در اعتلای کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیری کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه، آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد. اگر (هم) انحراف و گرایشی به شرق و غرب ـ خدای نخواسته ـ از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند، به ستاد (انقلاب) فرهنگی اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهی لازم را بنمایند».
تداوم راه انقلاب
امام خمینی رحمه الله جوانان دانشجو را امید ملت معرفی می کند و می فرماید: «شما جوانان دانشجو و جوانان عزیز، امید این ملت هستید که باید راهی را که فراراه شما گذاشته شده است، به آخر برسانید و این نهضتی را که در راه او آن همه جان فشانی شده است، ادامه بدهید و این صراط مستقیمی را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبی اکرم، آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند، به راه انسانیت و خروج از همه انحای کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوان ها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم صلی الله علیه و آله و در مکتب حضرت صادق علیه السلام ، پیروانی شایسته باشید».
اتکای به خود
امام خمینی رحمه الله درباره استقلال دانشگاه ها و نفی وابستگی آن می فرماید: «این دانشگاه ها باید یک دانشگاه هایی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم که دستمان (را) در آن وقتی که می خواهند یک کسی را معالجه کنند، به دیگران دراز کنیم که بروید آنجا معالجه کنید. باید دانشگاه های ما و همه قشرها کاری بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم. این طور نباشد که اگر یکی مریض بشود، بگویند اینجا نمی شود معالجه اش کرد. این طور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید نه، نمی شود دیگر درستش کرد؛ خودمان سرپای خودمان بایستیم».
جنبش نرم افزاری
دانشجویان در عصر حاضر که زمان پیشرفت علوم مختلف است و درهای تعلیم و تعلم نیز بیشتر به رویشان گشوده شده، وظیفه دارند با تلاش و کوشش، به رشد علمی و فن آوری دست یابند. تولید علم و جنبش نرم افزاری، اصلی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید فراوان دارد و دانشگاهیان را برای دست یابی به آن فرا می خواند.
شهید مطهری درباره استقلال فکری و علمی کشور می فرماید: «اسلام، جامعه ای می خواهد عزیز و مستقل و متکی به خود. اسلام نمی پسندد که یک ملت مسلمان، زیر دست و توسری خور یک ملت غیرمسلمان بوده باشد. اسلام نمی پسندد جامعه اسلامی استقلال اقتصادی یا اجتماعی نداشته باشد. اسلام نمی پسندد که مسلمانان همین که بیماری سختی پیدا کردند، خودشان طبیب و وسایل کافی نداشته باشند».
مجاهد در راه خد
اسلام به دانش پژوهی، اهمیت فراوانی داده و مسلمانان را در به دست آوردن آن تشویق کرده است. امام علی علیه السلام می فرماید: «جوینده دانش، مانند مجاهد در راه خداست». از این رو، وظیفه دانشجویان کشور در یادگیری و به کارگیری دانش های مختلف حساس تر است و باید وقت بیشتری را در این باره صرف کنند. شهید مطهری درباره گستره کاربرد دانش می فرماید: «در دنیای تحولی به وجود آمده که همه کارها بر پاشنه علم می چرخد و چرخ زندگی بر محور علم قرار گرفته است. همه شئون حیات بشر با علم وابستگی پیدا کرده، به طوری که هیچ کاری و هیچ شأنی از شئون حیات بشر را جز با کلید علم نمی توان انجام داد».
آخرین ويرايش توسط 3 on Omid, ويرايش شده در 0.
آيت الله العظمي محمد تقي بهجت(ره):
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
- Omid
- کاربر خیلی فعال
- پست: 262
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
- تماس:
مقام معظم رهبری می فرمایند:
فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاكيزهدل، با يك آدم سياسىكار بايد در همين باشد؛ حرفتان را صريح بزنيد؛ آنچه را كه ميزنيد، از دل بزنيد؛ و اگر چنانچه معلوم شد كه اشتباه است، سريع پس بگيريد؛ راحت. اين، به نظر من يكى از بهترين شاخصههاى دانشجويى است.
فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاكيزهدل، با يك آدم سياسىكار بايد در همين باشد؛ حرفتان را صريح بزنيد؛ آنچه را كه ميزنيد، از دل بزنيد؛ و اگر چنانچه معلوم شد كه اشتباه است، سريع پس بگيريد؛ راحت. اين، به نظر من يكى از بهترين شاخصههاى دانشجويى است.
آيت الله العظمي محمد تقي بهجت(ره):
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
- Omid
- کاربر خیلی فعال
- پست: 262
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
- تماس:
روز دانشجو بر شما آینده سازان ایران مبارک.
راستی ببخشید متن طولانی بود.چون من دیدم خیلی ها فلسفه ی روز دانشجو رو نمی دونن این متن کامل رو گذاشتم.(خواهشا به کسی بر نخورد)

راستی ببخشید متن طولانی بود.چون من دیدم خیلی ها فلسفه ی روز دانشجو رو نمی دونن این متن کامل رو گذاشتم.(خواهشا به کسی بر نخورد)
آيت الله العظمي محمد تقي بهجت(ره):
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
- mohammadreza
- مدیر سابق سایت
- پست: 1052
- تاریخ عضویت: سهشنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
- تماس:
- Omid
- کاربر خیلی فعال
- پست: 262
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
- تماس:
نه بابا تو قرمه سبزی رو بزنmohammadreza نوشته شده:امید جان منظورت از آینده سازان ایران ما بودیم؟؟!!؟؟!!؟؟

آخرین ويرايش توسط 1 on Omid, ويرايش شده در 0.
آيت الله العظمي محمد تقي بهجت(ره):
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
- mohammadreza
- مدیر سابق سایت
- پست: 1052
- تاریخ عضویت: سهشنبه 4 خرداد 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد
- تماس:
- Omid
- کاربر خیلی فعال
- پست: 262
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
- تماس:
به خاطر مهدی
مقام معظم رهبری می فرمایند:
دانشجو بايد فکر کند و اين فکر را مطرح و مطالبه نمايد
ما مي خواهيم جوان ما احساس کند که بايد فکر کند و بايد اين فکر را مطرح و آن را مطالبه کند.نمي خواهيم کار نمايشي کنيم و نيازي هم به کار نمايشي نداريم؛ اما به اين که جوان ما -به خصوص مجموعه ي دانشجويي که در سطح کشور بسيار گسترده و وسيع است- اين احساس را در خودش تقويت کند که در آينده ي کشور نقش و مسئوليت دارد و بايد تعهدي در اين زمينه در خود احساس و براي آن تلاش کند، نياز داريم
مقام معظم رهبری می فرمایند:
دانشجو بايد فکر کند و اين فکر را مطرح و مطالبه نمايد
ما مي خواهيم جوان ما احساس کند که بايد فکر کند و بايد اين فکر را مطرح و آن را مطالبه کند.نمي خواهيم کار نمايشي کنيم و نيازي هم به کار نمايشي نداريم؛ اما به اين که جوان ما -به خصوص مجموعه ي دانشجويي که در سطح کشور بسيار گسترده و وسيع است- اين احساس را در خودش تقويت کند که در آينده ي کشور نقش و مسئوليت دارد و بايد تعهدي در اين زمينه در خود احساس و براي آن تلاش کند، نياز داريم
آيت الله العظمي محمد تقي بهجت(ره):
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
- Omid
- کاربر خیلی فعال
- پست: 262
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 فروردین 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
- تماس:
معلومه که کپی کردم.
این متنو برای کسایی گذاشتم که دیگه خیلی بی کارند ولی!!!!!!می خوان یه چیزی یاد بگیرند.
البته از این نوع انسان ها در فضای مجازی کم نیست.
این متنو برای کسایی گذاشتم که دیگه خیلی بی کارند ولی!!!!!!می خوان یه چیزی یاد بگیرند.
البته از این نوع انسان ها در فضای مجازی کم نیست.
آيت الله العظمي محمد تقي بهجت(ره):
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
ما آمده ايم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم نه این که با هر قیمتی زندگی کنیم!...
زندگي ما حكايت يخ فروشي است كه از او پرسيدند:فروختي؟
گفت:نه؛ولي تمام شد!!!
- moeinnezhad_m
- کاربر خیلی فعال
- پست: 122
- تاریخ عضویت: شنبه 6 شهریور 1389, 7:30 pm
- محل اقامت: مشهد مقدس
- تماس:
جایگاه دانشگاه از نظر امام خمینی
چكيده:
اين مقاله با توجه به برخي بيانات امام خميني(رحمت الله علیه)درخصوص دانشگاه ها، استادان و دانشجويان نگارش يافته است. نظر كلي معظمله اين است كه مبداءِ همه تحولات و مقدرات يك كشور، دانشگاه است؛ و دانشگاه است كه يك كشور را اصلاح يا تباه ميكند؛ و لذا متذكر ميشوند كه «ما بايد دانشگاه اسلامي داشته باشيم.»، بدين معني كه دانشگاه ها بايد استقلال داشته باشند و وابسته به شرق و غرب نباشند. و اين مسأله را به استادان و دانشجويان توجه ميدهند كه دانشگاه ها و درنهايت مملكت بهدست اجانب و منفعتطلبان نيفتد. درضمن بيان ميدارند كه دانشگاه ها دو كار عمده دارند: يكي، تربيت و اصلاح انسانها؛ و ديگر، تربيت دانشمندان و متخصّصان. بهنظر امام (رحمت الله علیه)هر دو كار بايد در كنار يكديگر انجام شود. در پايان، ضمن اشاره به توسعه مراكز علمي و تحقيقاتي و تهيه امكانات و تشويق مخترعان و مكتشفان و متخصّصان متعهد، جوانان را به پايداري در تحقق اين امور و ايستادگي دربرابر انحرافها از اين اصول واميدارند.
امام خميني(رحمت الله علیه)براي دانشگاه، دانشگاهيان و دانشجويان، پيامها و سخناني بيان فرمودهاند كه اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزيه و تحليل شوند، راه نجات يك ملت و كشور در دنيا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، اين نجات محقق ميشود.
اهميت دانشگاه
ايشان در بيانات متعدد خويش با عبارات گوناگون اين مطلب را متذكر شدهاند كه «دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است». هم چنين در مواردي ديگر با بكارگيري اصطلاحات «مقدرات» و «سرنوشت»، دانشگاه را منشاءِ اين مقدرات و سرنوشت ميدانند و آن را در رأس امور ميخوانند؛ از جمله: «مقدرات اين مملكت، دست اين دانشگاهيهاست»، «از دانشگاه [است كه] بايد سرنوشت يك ملت تعيين شود» و «دانشگاه كه رأس امور هست و تقديرات يك كشوري، مقدرات يك كشوري بسته به وجود آنهاست، بايد جديّت كنند كه روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند».
دانشگاه از ديدگاه امام خميني(رحمت الله علیه)آن قدر اهميت دارد كه اگر نقش واقعي خود را نداشته باشد، همه چيز مملكت ازدست خواهد رفت. ايشان در جملهاي اين اهميت را گوشزد كردهاند: «اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دستمان رفته است». بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهاي موجود و هم منشاءِ اصلاح كشور است و بسته به اينكه دانشگاه ها، استادان و دانشجويان چه جهتگيريهايي داشته باشند، ثمرات آن نيز مشخص خواهد شد. امام خميني (رحمت الله علیه)در كلامهاي خود، به اين دو جهتگيري كاملاً مجزا و مشخص، بطور صريح اشاره فرمودهاند. درباره جهتگيري اوّل چنين اظهار ميدارند: «اميدوارم احساس كرده باشيد كه همه دردهاي ايران از دانشگاه شروع شده است». و در خصوص جهتگيري دوّم ميفرمايند: «دانشگاه يك كشوري اگر اصلاح شود، آن كشور اصلاح ميشود». آنگاه در بياناتي ديگر، اين دو جهتگيري متضاد را در كنار هم قرار ميدهند و نتيجه هر يك را گوشزد ميكنند: «دانشگاه خوب، يك ملت را سعادتمند ميكند و دانشگاه غيراسلامي، دانشگاه بد، يك ملت را عقب ميزند» و در جاي ديگر ميفرمايند: «اين افرادي كه از دانشگاه ميآيند، يا مخرّب يك كشوري هستند يا سازنده آن كشور هستند» و «هر چه از خوبيها و بديها براي يك ملتي تحقق پيدا ميكند: وابستگي يا استقلال، در قيد و بند بودن و اختناق يا آزادي، تابع تربيتهاي دانشگاهي است».
پس اگر متولّيان دانشگاه افرادي خوب و صالح باشند، نسلهاي حاضر و آينده درست تربيت ميشوند و اگر افراد غيرصالح باشند، اين نسلها نيز غيرصالح تربيت خواهند شد. از اين جهت است كه امام ميفرمايند: «دانشگاه است كه امور كشور را اداره ميكند و دانشگاه است كه نسلهاي آينده و حاضر را تربيت ميكند. و اگر چنان چه دانشگاه در اختيار چپاولگرهاي شرق و غرب باشد، كشور در اختيار آنهاست».
اسلاميشدن دانشگاه
اكنون كه بر اساس بيانات امام خميني(رحمت الله علیه)مشخص شد كه منشاءِ همه تحولات و مقدرات كشور، دانشگاه است و اين كه با توّجه به جهتگيري خاصي كه در دانشگاه گرفته ميشود، تحولات و مقدرات نيز در دو جهت صلاح يا فساد شكل ميگيرد، بايد درپي يافتن راهي باشيم كه اين مقدرات و تحولات در مسير صلاح صورت پذيرد كه اگر چنين كنيم، كشور خود را تا هميشه بيمه كردهايم. امام خميني(رحمت الله علیه)ميفرمايند: «اساتيد دانشگاه بدانند كه اگر چنان چه دانشگاه را بسازند، كشورشان را بيمه كردهاند تا آخر».
در اينجا ضروري است به اين سؤال پاسخ داده شود كه اين ساخت و اصلاح دانشگاه چگونه بايد صورت گيرد و راه آن چيست؟ امام(رحمت الله علیه)اين مطلب را هم بدون پاسخ نگذاشته و راه آن را نشان دادهاند. ايشان تنها راه را اسلاميشدن دانشگاه ها ميدانند؛ و در اينباره ميفرمايند: ما «بايد اين مسأله را دنبال كنيم كه دانشگاه اسلامي شود تا براي كشور ما مفيد گردد» و نيز در جملهاي ديگر ميفرمايند: «بايد قبل از هر چيز دانشگاه اسلامي باشد. براي اينكه كشور هر چه صدمه خورده است، از كساني بوده كه اسلام را نميشناختهاند».
منظور از اسلاميشدن دانشگاه چيست؟
با اين بيان، آنچه به ذهن خواننده و شنونده خطور ميكند، اين است كه با توجه به برداشتهاي مختلفي كه در اين خصوص وجود دارد، منظور از اسلامي و دانشگاه اسلامي چيست؟ امام خميني (رحمت الله علیه)به اين مطلب هم پاسخ داده و دانشگاه اسلامي را با بياني خاص تبيين كردهاند: «معني اسلاميشدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند، و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند. و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم». و در جملهاي ديگر نيز به مسأله استقلال اشاره ميكنند و ميفرمايند: «بايد دانشگاه ها بيدار شوند. بايد از همين دبستان تا آن آخر دانشگاه از اين افكار غربزده تهي بشوند، و شرق روي پاي خودش بايستد».
در جمله اخير، ضمن اينكه ممكن است «شرق» را بهمعناي كشورهاي كمونيست قلمداد كنيم، ميتوانيم به اين نتيجه هم برسيم كه منشاءِ اصلي فسادها، ناشي از غرب و غرب زدگي است كه شرق به مفهوم عام را كه شامل كليه كشورهاي غيرغربي است، نيز تحت تأثير قرار ميدهد. پس بايد از چنين فرهنگي دوري جست. به همين دليل است كه امام(رحمت الله علیه)در جايي ديگر، از كشور و رژيمي نام ميبرند كه مظهر اين غرب جهانخوار و چپاولگر است و به عبارتي شيطان بزرگ است؛ و روشنفكران و متفكران دانشگاهي را از اين موضوع آگاه ميفرمايند؛ و اظهار ميدارند: «گويندگان و روشنفكران و متفكران و دانشگاهيان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع اميد از دشمن اصلي ما امريكا كنند».
بنابراين، از ديدگاه امام خميني (رحمت الله علیه)معني «اسلاميشدن»، «استقلال» است؛ و استقلال يعني عدم وابستگي به مظاهر استكبار، چپاولگري، جهانخواري و فساد و به عبارتي ديگر، داشتن استقلال فكري برمبناي اصول و عقايد اسلامي. پس كليه عوامل دخيل در دانشگاه ها، خصوصا استادان، بايد به اين نكته توجه داشته باشند و در راه قطع وابستگي و كسب استقلال و درنهايت اسلاميشدن دانشگاه ها بكوشند.
خودباوري و اتكا بهخود
به اين ترتيب، بايد قيد و بندها و دلبستگي به غرب و يا مظاهرِ ديگرِ شبيه به آن را رها كنيم و از آنها آزاد شويم. امّا ممكن است اين سؤال به ذهن خطور كند: بعد از قطع اين رابطه، چه ميشود؟ آيا پس از آن، در خلأ، تنهايي، بيياوري و بدبختي قرار نخواهيم گرفت؟ آيا همه چيزمان نابود نخواهد شد و به هلاكت نخواهيم افتاد؟ براي رهايي از اين ذهنيت ــ كه ممكن است در افكار برخي از مردم، بويژه استادان و دانشجويان، رسوخ كند ــ بايد براي اين سؤالها پاسخي يافت. آن پاسخ، براساس گفتههاي امام (رحمت الله علیه)«خودباوري» و «اتكا به خود» و «خويشتنيابي» است؛ كه خلاءِ موجود را به بهترين وجهي پر خواهد كرد. ايشان در خطاب به دانشجويان ميفرمايند: «شما دانشجويان عزيز! خودتان درصدد اين باشيد كه از غربزدگي بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد. گمشده شما، خودتان هستيد». امّا اين خود را چگونه ميتوان پيدا كرد؟ و آيا چگونهبودن و چگونهشدن، خودپيدا كردن است؟
طبيعتا اصطلاح «خود را يافتن» بايد مفهومي خاص داشته باشد. آنچنان «خودي» كه نه تنها جايگزين خلأ و قطع وابستگي شود، بلكه حالتي رشديابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترين وجه بسازد و آنها را از جهات مادي و معنوي، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقي برساند.
راه حل
از بيانات امام(رحمت الله علیه)ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين «خود را يافتن» و «متكي به خود بودن» بايد در دو جهت مختلف، امّا در كنار هم، جامه عمل بپوشد. يكي از اين دو جهت، دانشمند و متخصصشدن افراد و تهيه و توسعه ابزارهاي رسيدن به اين مرحله است؛ و جهت ديگر، ساختهشدن افراد ازحيث معنوي و انساني است. اين دو جهت، بهخوبي و صراحت در بيانات مختلف امام(رحمت الله علیه)مشخص شده است.
جهت اول (تخصّص)
در راستاي جهت اول ميفرمايند: «اگر دانشگاه ها خالي از مرداني دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعتطلب چون سرطان در تمام كشور ريشه دوانده و زمام امور اقتصادي و علمي ما را بدست ميگيرند و سرپرستي ميكنند». در بياني ديگر اظهار ميدارند: «مهمترين عامل در كسب خودكفايي و بازسازي، توسعه مراكز علمي و تحقيقات و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همهجانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاي متعهد و متخصصي است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصاري علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان دادهاند كه ميتوانند كشور را روي پاي خود نگهدارند». و نيز ميفرمايند: «بايد دانشگاه ها خودكفا شوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند».
پس ملاحظه ميشود كه در يك كشور اسلامي، از يك سو بايد افراد به فكر متخصص و دانشمندشدن بيفتند و در اين راه بكوشند و از سوي ديگر دولت نيز وسايل و امكانات چنين كاري را به انحاي مختلف فراهم آورد و با هدايت و تشويق لازم، كارها را جهت دهد.
اگر چنين اقدامي صورت نگيرد و دانشگاه ها در اين راستا عمل نكنند، دوباره كشور به اجانب منفعتطلب وابسته ميشود و آنها زمام امور علمي، اقتصادي و بالأخره سياسي و فرهنگي ما را دردست ميگيرند. امّا اين جهت و اين كارها براي «خودشدن» و «خود را يافتن» كافي نيست، بلكه بايد با عامل دوم تركيب شوند و در كنار هم به پيش روند.
جهت دوم (انسانسازي)
عامل دوم، همان گونه كه ذكر شد، ساختهشدن افراد از جهات معنوي، انساني و خدايي است. از اين رو است كه امام خميني (رحمت الله علیه)با نگرشي ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به اين مسأله توجه كرده و با كلامهاي گوهربار خود راه را نشان دادهاند.
ايشان درخصوص عامل و جهت دوم ميفرمايند: «شما دانشگاهيها كوشش كنيد كه انسان درست كنيد؛ اگر انسان درست كرديد، مملكت خودتان را نجات ميدهيد»، «دانشگاه بايد مركز درستكردن انسان باشد»، «دانشگاه ها را مركز تربيت قرار دهيد؛ علاوه بر دانش، تربيت لازم است. اگر يك دانشمندي تربيت نداشته باشد، مضرّ است»، «دانشگاه را بايد شما رو به خدا بيريد، رو به معنويت ببريد. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براي خدا خوانده بشود»؛ و بالأخره در فرازي ديگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در كنار هم، ميفرمايند: «اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشد، يعني در كنار تحصيلات، تهذيب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، يك كشوري را اينها ميتوانند به سعادت برسانند».
پس ملاحظه ميشود كه امام خميني(رحمت الله علیه)در اين مجموعه از بيانات، ضمن اشاره به اينكه دانشگاه بايد مركز تربيت، انسانسازي و خداجويي باشد، كسب تخصص را هم لازم ميشمرند. نپرداختن به چنين موضوعي را باعث نابودي كشور ذكر ميكنند و متخصص غيرمتعهد و فاقد تربيت انساني را به حال كشور مضرّ ميدانند.
جديت و فداكاري
امّا روشن است كه رسيدن به اين دو عامل و جهت، يعني تخصص و تعهد، بهآساني صورت نميگيرد و به كار و تلاش جدي استادان و دانشجويان و همه دست اندركاران و متفكران دلسوز و هنرمندان دردمند نياز دارد؛ كه هر يك، بويژه دانشگاهيان، بايد از يك سو به اين تلاش و جدّيت دست زنند و متحمل سختيها و ناراحتيها شوند و از سويي ديگر، با شناخت موانع و مشكلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشكلات برآيند. از اين جهت است كه امام عزيز بكارگيري اين كوشش و تلاش را متذكر ميشوند و آن را لازم ميشمارند. ايشان در جايي ميفرمايند: «جديّت و فداكاري لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود»؛ و در جايي ديگر به اين تلاش و كوشش ارج مينهند و بر فداكاران و تلاشگران درود ميفرستند: «سلام بر جوانان برومندي كه با سلاح علم در سرافرازي و اعتلاي كشور، كشور عزيز اسلامي كوشا، و در رسيدن به هدفهاي انساني ـ اسلامي از هيچ زحمت و كوششي دريغ ندارند».
مانع اصلي و راهحل آن
امّا براي رسيدن به دانشگاه اسلامي با تعريفي كه پيشتر با توجّه به بيانات امام (رحمت الله علیه)ارائه شد، بايد متذكر شد كه اين تلاش و جدّيت شامل شناخت موانع و مشكلاتي كه بر سر راه وجود دارد و نيز راه مقابله با آنها هم ميشود. امام خميني(رحمت الله علیه)با ريزبيني دقيق، موانع موجود بر سر راه را يادآور ميشوند و توصيهها و رهنمودهاي خود را براي مقابله با آنها ارایه ميدهند. ايشان در زمينه شناخت يكي از موانع ميفرمايند: «اكثر ضربات مهلكي كه به اين اجتماع خورده است، از دست همين روشنفكران دانشگاهرفتهاي [است] كه هميشه خود را بزرگ ميديدند و ميبينند». هم چنين در جملهاي ديگر، ضمن اشاره به موانع ديگر، راه برخورد و مقابله با آنها را نشان ميدهند. ايشان ميفرمايند: «به همه نسلهاي ملل توصيه ميكنم كه براي نجات خود و كشور عزيز و اسلام آدمساز، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرقزدگي حفظ و پاسداري كنند». سپس بيان ميدارند: «براي هميشه نگذاريم دانشگاه ها به انحراف كشيده شوند؛ و هرجا انحرافي بچشم خورد، با اقدام سريع در رفع آن بكوشيم. و اين امر حياتي بايد در مرحله اوّل با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گيرد».
ايشان بويژه در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود در اين مورد تأكيد ميورزند و بر ملت ايران و نيز دولت جمهوري اسلامي تكليف ميكنند كه جلوي نفوذ عناصر فاسد وابسته به شرق و غرب را از ابتدا بگيرند تا بعدا مشكلي پيش نيايد. بيان صريح ايشان در اين باره چنين است: « ... و بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد داراي مكتبهاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيري نمايند تا مشكلي پيش نيايد و اختيار از دست نرود».
از بيانات امام(رحمت الله علیه)نتيجهگيري ميشود كه از «موانع» رشد و استقلال دانشگاه ها و اتّكا به خود و خودكفايي، نفوذ آن دسته از افكار غربي و شرقي است كه باعث ميشوند ملت ما، بويژه دانشگاهيان، به دنبالهروي از آن افكار و بيگانگي از خود و درنتيجه تسليم دربرابر خواستهها و منافع مستكبران كشانده شوند و هدف اين است كه آن افكار را بر اقتصاد، فرهنگ و سياست ما مسلط كنند و ما را از خويشتن خويش و استقلال و خوداتّكايي خالي سازند تا همواره چشممان درپي آنها باشد و اهداف و آمال و آرزوهايمان را در وجود آنها و در تسلط و رهبري آنها بر خود جستجو كنيم.
رسوخ چنين افكاري از زبان استادان و يا برخي از گروههاي دانشجويي، زمينه انحراف دانشگاه ها را كه عامل كليه تحولات و مقدّرات يك كشور است، فراهم ميآورد و باعث تشنج و ناآراميها در دانشگاه ها ميشود. خاصه آن كه چنين افكاري با نقاب آزاديخواهي و تمدنگرايي مطرح ميشوند و در ارزشهاي اسلامي، فرهنگي و اصولي ملت به اشكال گوناگون تزلزل و تخريب ايجاد ميكنند.
وجود آرامش در دانشگاه
طبيعي است كه در چنين جوّ ناآرام و زهرآگيني، استادان و متفكران اسلامي بسختي ميتوانند به تربيت صحيح دانشجويان در دو جهت تخصص و تهذيب بپردازند. از اين جهت است كه امام خميني(رحمت الله علیه)ميفرمايند «اگر آرامش در دانشگاه و در محيط هاي تعليمي نباشد، چطور امكان دارد كه متفكران افكار خودشان را به جوانان ما صادر كنند و مغزهاي آنها را متفكر و متخصص بار بياورند؟»
بنابراين، براي رشد افكار و رسيدن به اهداف يك دانشگاه خوب و اسلامي، نياز به آرامش است؛ و اگر افكار و عقايد گوناگون متعددي وجود دارند ــ كه طبيعتا وجود دارند ــ و عدّهاي ميخواهند آنها را مطرح كنند، بايد محيط مناسبي ترتيب داده شود تا بيانكنندگان آن افكار و عقايد، ضمن طرح مواضع دقيق خود از لحاظ مكتب و عقيده، در محيطي آرام و با حضور متفكران اسلامي، به صحبت و بحث هاي علمي بپردازند.
نمونهشدن دانشگاه براي ملل ديگر
به هرحال، امام عزيز و مهربان، بسان پدري دلسوز و آگاه، ضمن روشن كردن همه جوانب مربوط، در نهايت آرزو و دعا ميكنند كه دانشگاهي مفيد براي ملت داشته باشيم؛ آن چنان دانشگاهي كه مركز تخصص علمي و انسانسازي باشد، كه نه تنها از كشورهاي اسلامي بلكه از ملتهاي ديگر نيز براي تحصيل به دانشگاه هاي ما بيايند.
محتواي پيام مذكور در دو جمله از بيانات ايشان متجلّي است؛ آنجا كه ميفرمايند: «اميدوارم دانشگاهي داشته باشيم كه به درد ملت بخورد» و اين كه «انشاءاللّه روزي بيايد كه از جاهاي ديگر براي تحصيل به ايران بيايند».
منبع: ماهنامه علوم انساني
اين مقاله با توجه به برخي بيانات امام خميني(رحمت الله علیه)درخصوص دانشگاه ها، استادان و دانشجويان نگارش يافته است. نظر كلي معظمله اين است كه مبداءِ همه تحولات و مقدرات يك كشور، دانشگاه است؛ و دانشگاه است كه يك كشور را اصلاح يا تباه ميكند؛ و لذا متذكر ميشوند كه «ما بايد دانشگاه اسلامي داشته باشيم.»، بدين معني كه دانشگاه ها بايد استقلال داشته باشند و وابسته به شرق و غرب نباشند. و اين مسأله را به استادان و دانشجويان توجه ميدهند كه دانشگاه ها و درنهايت مملكت بهدست اجانب و منفعتطلبان نيفتد. درضمن بيان ميدارند كه دانشگاه ها دو كار عمده دارند: يكي، تربيت و اصلاح انسانها؛ و ديگر، تربيت دانشمندان و متخصّصان. بهنظر امام (رحمت الله علیه)هر دو كار بايد در كنار يكديگر انجام شود. در پايان، ضمن اشاره به توسعه مراكز علمي و تحقيقاتي و تهيه امكانات و تشويق مخترعان و مكتشفان و متخصّصان متعهد، جوانان را به پايداري در تحقق اين امور و ايستادگي دربرابر انحرافها از اين اصول واميدارند.
امام خميني(رحمت الله علیه)براي دانشگاه، دانشگاهيان و دانشجويان، پيامها و سخناني بيان فرمودهاند كه اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزيه و تحليل شوند، راه نجات يك ملت و كشور در دنيا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، اين نجات محقق ميشود.
اهميت دانشگاه
ايشان در بيانات متعدد خويش با عبارات گوناگون اين مطلب را متذكر شدهاند كه «دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است». هم چنين در مواردي ديگر با بكارگيري اصطلاحات «مقدرات» و «سرنوشت»، دانشگاه را منشاءِ اين مقدرات و سرنوشت ميدانند و آن را در رأس امور ميخوانند؛ از جمله: «مقدرات اين مملكت، دست اين دانشگاهيهاست»، «از دانشگاه [است كه] بايد سرنوشت يك ملت تعيين شود» و «دانشگاه كه رأس امور هست و تقديرات يك كشوري، مقدرات يك كشوري بسته به وجود آنهاست، بايد جديّت كنند كه روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند».
دانشگاه از ديدگاه امام خميني(رحمت الله علیه)آن قدر اهميت دارد كه اگر نقش واقعي خود را نداشته باشد، همه چيز مملكت ازدست خواهد رفت. ايشان در جملهاي اين اهميت را گوشزد كردهاند: «اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دستمان رفته است». بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهاي موجود و هم منشاءِ اصلاح كشور است و بسته به اينكه دانشگاه ها، استادان و دانشجويان چه جهتگيريهايي داشته باشند، ثمرات آن نيز مشخص خواهد شد. امام خميني (رحمت الله علیه)در كلامهاي خود، به اين دو جهتگيري كاملاً مجزا و مشخص، بطور صريح اشاره فرمودهاند. درباره جهتگيري اوّل چنين اظهار ميدارند: «اميدوارم احساس كرده باشيد كه همه دردهاي ايران از دانشگاه شروع شده است». و در خصوص جهتگيري دوّم ميفرمايند: «دانشگاه يك كشوري اگر اصلاح شود، آن كشور اصلاح ميشود». آنگاه در بياناتي ديگر، اين دو جهتگيري متضاد را در كنار هم قرار ميدهند و نتيجه هر يك را گوشزد ميكنند: «دانشگاه خوب، يك ملت را سعادتمند ميكند و دانشگاه غيراسلامي، دانشگاه بد، يك ملت را عقب ميزند» و در جاي ديگر ميفرمايند: «اين افرادي كه از دانشگاه ميآيند، يا مخرّب يك كشوري هستند يا سازنده آن كشور هستند» و «هر چه از خوبيها و بديها براي يك ملتي تحقق پيدا ميكند: وابستگي يا استقلال، در قيد و بند بودن و اختناق يا آزادي، تابع تربيتهاي دانشگاهي است».
پس اگر متولّيان دانشگاه افرادي خوب و صالح باشند، نسلهاي حاضر و آينده درست تربيت ميشوند و اگر افراد غيرصالح باشند، اين نسلها نيز غيرصالح تربيت خواهند شد. از اين جهت است كه امام ميفرمايند: «دانشگاه است كه امور كشور را اداره ميكند و دانشگاه است كه نسلهاي آينده و حاضر را تربيت ميكند. و اگر چنان چه دانشگاه در اختيار چپاولگرهاي شرق و غرب باشد، كشور در اختيار آنهاست».
اسلاميشدن دانشگاه
اكنون كه بر اساس بيانات امام خميني(رحمت الله علیه)مشخص شد كه منشاءِ همه تحولات و مقدرات كشور، دانشگاه است و اين كه با توّجه به جهتگيري خاصي كه در دانشگاه گرفته ميشود، تحولات و مقدرات نيز در دو جهت صلاح يا فساد شكل ميگيرد، بايد درپي يافتن راهي باشيم كه اين مقدرات و تحولات در مسير صلاح صورت پذيرد كه اگر چنين كنيم، كشور خود را تا هميشه بيمه كردهايم. امام خميني(رحمت الله علیه)ميفرمايند: «اساتيد دانشگاه بدانند كه اگر چنان چه دانشگاه را بسازند، كشورشان را بيمه كردهاند تا آخر».
در اينجا ضروري است به اين سؤال پاسخ داده شود كه اين ساخت و اصلاح دانشگاه چگونه بايد صورت گيرد و راه آن چيست؟ امام(رحمت الله علیه)اين مطلب را هم بدون پاسخ نگذاشته و راه آن را نشان دادهاند. ايشان تنها راه را اسلاميشدن دانشگاه ها ميدانند؛ و در اينباره ميفرمايند: ما «بايد اين مسأله را دنبال كنيم كه دانشگاه اسلامي شود تا براي كشور ما مفيد گردد» و نيز در جملهاي ديگر ميفرمايند: «بايد قبل از هر چيز دانشگاه اسلامي باشد. براي اينكه كشور هر چه صدمه خورده است، از كساني بوده كه اسلام را نميشناختهاند».
منظور از اسلاميشدن دانشگاه چيست؟
با اين بيان، آنچه به ذهن خواننده و شنونده خطور ميكند، اين است كه با توجه به برداشتهاي مختلفي كه در اين خصوص وجود دارد، منظور از اسلامي و دانشگاه اسلامي چيست؟ امام خميني (رحمت الله علیه)به اين مطلب هم پاسخ داده و دانشگاه اسلامي را با بياني خاص تبيين كردهاند: «معني اسلاميشدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند، و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند. و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم». و در جملهاي ديگر نيز به مسأله استقلال اشاره ميكنند و ميفرمايند: «بايد دانشگاه ها بيدار شوند. بايد از همين دبستان تا آن آخر دانشگاه از اين افكار غربزده تهي بشوند، و شرق روي پاي خودش بايستد».
در جمله اخير، ضمن اينكه ممكن است «شرق» را بهمعناي كشورهاي كمونيست قلمداد كنيم، ميتوانيم به اين نتيجه هم برسيم كه منشاءِ اصلي فسادها، ناشي از غرب و غرب زدگي است كه شرق به مفهوم عام را كه شامل كليه كشورهاي غيرغربي است، نيز تحت تأثير قرار ميدهد. پس بايد از چنين فرهنگي دوري جست. به همين دليل است كه امام(رحمت الله علیه)در جايي ديگر، از كشور و رژيمي نام ميبرند كه مظهر اين غرب جهانخوار و چپاولگر است و به عبارتي شيطان بزرگ است؛ و روشنفكران و متفكران دانشگاهي را از اين موضوع آگاه ميفرمايند؛ و اظهار ميدارند: «گويندگان و روشنفكران و متفكران و دانشگاهيان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع اميد از دشمن اصلي ما امريكا كنند».
بنابراين، از ديدگاه امام خميني (رحمت الله علیه)معني «اسلاميشدن»، «استقلال» است؛ و استقلال يعني عدم وابستگي به مظاهر استكبار، چپاولگري، جهانخواري و فساد و به عبارتي ديگر، داشتن استقلال فكري برمبناي اصول و عقايد اسلامي. پس كليه عوامل دخيل در دانشگاه ها، خصوصا استادان، بايد به اين نكته توجه داشته باشند و در راه قطع وابستگي و كسب استقلال و درنهايت اسلاميشدن دانشگاه ها بكوشند.
خودباوري و اتكا بهخود
به اين ترتيب، بايد قيد و بندها و دلبستگي به غرب و يا مظاهرِ ديگرِ شبيه به آن را رها كنيم و از آنها آزاد شويم. امّا ممكن است اين سؤال به ذهن خطور كند: بعد از قطع اين رابطه، چه ميشود؟ آيا پس از آن، در خلأ، تنهايي، بيياوري و بدبختي قرار نخواهيم گرفت؟ آيا همه چيزمان نابود نخواهد شد و به هلاكت نخواهيم افتاد؟ براي رهايي از اين ذهنيت ــ كه ممكن است در افكار برخي از مردم، بويژه استادان و دانشجويان، رسوخ كند ــ بايد براي اين سؤالها پاسخي يافت. آن پاسخ، براساس گفتههاي امام (رحمت الله علیه)«خودباوري» و «اتكا به خود» و «خويشتنيابي» است؛ كه خلاءِ موجود را به بهترين وجهي پر خواهد كرد. ايشان در خطاب به دانشجويان ميفرمايند: «شما دانشجويان عزيز! خودتان درصدد اين باشيد كه از غربزدگي بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد. گمشده شما، خودتان هستيد». امّا اين خود را چگونه ميتوان پيدا كرد؟ و آيا چگونهبودن و چگونهشدن، خودپيدا كردن است؟
طبيعتا اصطلاح «خود را يافتن» بايد مفهومي خاص داشته باشد. آنچنان «خودي» كه نه تنها جايگزين خلأ و قطع وابستگي شود، بلكه حالتي رشديابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترين وجه بسازد و آنها را از جهات مادي و معنوي، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقي برساند.
راه حل
از بيانات امام(رحمت الله علیه)ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين «خود را يافتن» و «متكي به خود بودن» بايد در دو جهت مختلف، امّا در كنار هم، جامه عمل بپوشد. يكي از اين دو جهت، دانشمند و متخصصشدن افراد و تهيه و توسعه ابزارهاي رسيدن به اين مرحله است؛ و جهت ديگر، ساختهشدن افراد ازحيث معنوي و انساني است. اين دو جهت، بهخوبي و صراحت در بيانات مختلف امام(رحمت الله علیه)مشخص شده است.
جهت اول (تخصّص)
در راستاي جهت اول ميفرمايند: «اگر دانشگاه ها خالي از مرداني دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعتطلب چون سرطان در تمام كشور ريشه دوانده و زمام امور اقتصادي و علمي ما را بدست ميگيرند و سرپرستي ميكنند». در بياني ديگر اظهار ميدارند: «مهمترين عامل در كسب خودكفايي و بازسازي، توسعه مراكز علمي و تحقيقات و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همهجانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاي متعهد و متخصصي است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصاري علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان دادهاند كه ميتوانند كشور را روي پاي خود نگهدارند». و نيز ميفرمايند: «بايد دانشگاه ها خودكفا شوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند».
پس ملاحظه ميشود كه در يك كشور اسلامي، از يك سو بايد افراد به فكر متخصص و دانشمندشدن بيفتند و در اين راه بكوشند و از سوي ديگر دولت نيز وسايل و امكانات چنين كاري را به انحاي مختلف فراهم آورد و با هدايت و تشويق لازم، كارها را جهت دهد.
اگر چنين اقدامي صورت نگيرد و دانشگاه ها در اين راستا عمل نكنند، دوباره كشور به اجانب منفعتطلب وابسته ميشود و آنها زمام امور علمي، اقتصادي و بالأخره سياسي و فرهنگي ما را دردست ميگيرند. امّا اين جهت و اين كارها براي «خودشدن» و «خود را يافتن» كافي نيست، بلكه بايد با عامل دوم تركيب شوند و در كنار هم به پيش روند.
جهت دوم (انسانسازي)
عامل دوم، همان گونه كه ذكر شد، ساختهشدن افراد از جهات معنوي، انساني و خدايي است. از اين رو است كه امام خميني (رحمت الله علیه)با نگرشي ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به اين مسأله توجه كرده و با كلامهاي گوهربار خود راه را نشان دادهاند.
ايشان درخصوص عامل و جهت دوم ميفرمايند: «شما دانشگاهيها كوشش كنيد كه انسان درست كنيد؛ اگر انسان درست كرديد، مملكت خودتان را نجات ميدهيد»، «دانشگاه بايد مركز درستكردن انسان باشد»، «دانشگاه ها را مركز تربيت قرار دهيد؛ علاوه بر دانش، تربيت لازم است. اگر يك دانشمندي تربيت نداشته باشد، مضرّ است»، «دانشگاه را بايد شما رو به خدا بيريد، رو به معنويت ببريد. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براي خدا خوانده بشود»؛ و بالأخره در فرازي ديگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در كنار هم، ميفرمايند: «اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشد، يعني در كنار تحصيلات، تهذيب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، يك كشوري را اينها ميتوانند به سعادت برسانند».
پس ملاحظه ميشود كه امام خميني(رحمت الله علیه)در اين مجموعه از بيانات، ضمن اشاره به اينكه دانشگاه بايد مركز تربيت، انسانسازي و خداجويي باشد، كسب تخصص را هم لازم ميشمرند. نپرداختن به چنين موضوعي را باعث نابودي كشور ذكر ميكنند و متخصص غيرمتعهد و فاقد تربيت انساني را به حال كشور مضرّ ميدانند.
جديت و فداكاري
امّا روشن است كه رسيدن به اين دو عامل و جهت، يعني تخصص و تعهد، بهآساني صورت نميگيرد و به كار و تلاش جدي استادان و دانشجويان و همه دست اندركاران و متفكران دلسوز و هنرمندان دردمند نياز دارد؛ كه هر يك، بويژه دانشگاهيان، بايد از يك سو به اين تلاش و جدّيت دست زنند و متحمل سختيها و ناراحتيها شوند و از سويي ديگر، با شناخت موانع و مشكلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشكلات برآيند. از اين جهت است كه امام عزيز بكارگيري اين كوشش و تلاش را متذكر ميشوند و آن را لازم ميشمارند. ايشان در جايي ميفرمايند: «جديّت و فداكاري لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود»؛ و در جايي ديگر به اين تلاش و كوشش ارج مينهند و بر فداكاران و تلاشگران درود ميفرستند: «سلام بر جوانان برومندي كه با سلاح علم در سرافرازي و اعتلاي كشور، كشور عزيز اسلامي كوشا، و در رسيدن به هدفهاي انساني ـ اسلامي از هيچ زحمت و كوششي دريغ ندارند».
مانع اصلي و راهحل آن
امّا براي رسيدن به دانشگاه اسلامي با تعريفي كه پيشتر با توجّه به بيانات امام (رحمت الله علیه)ارائه شد، بايد متذكر شد كه اين تلاش و جدّيت شامل شناخت موانع و مشكلاتي كه بر سر راه وجود دارد و نيز راه مقابله با آنها هم ميشود. امام خميني(رحمت الله علیه)با ريزبيني دقيق، موانع موجود بر سر راه را يادآور ميشوند و توصيهها و رهنمودهاي خود را براي مقابله با آنها ارایه ميدهند. ايشان در زمينه شناخت يكي از موانع ميفرمايند: «اكثر ضربات مهلكي كه به اين اجتماع خورده است، از دست همين روشنفكران دانشگاهرفتهاي [است] كه هميشه خود را بزرگ ميديدند و ميبينند». هم چنين در جملهاي ديگر، ضمن اشاره به موانع ديگر، راه برخورد و مقابله با آنها را نشان ميدهند. ايشان ميفرمايند: «به همه نسلهاي ملل توصيه ميكنم كه براي نجات خود و كشور عزيز و اسلام آدمساز، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرقزدگي حفظ و پاسداري كنند». سپس بيان ميدارند: «براي هميشه نگذاريم دانشگاه ها به انحراف كشيده شوند؛ و هرجا انحرافي بچشم خورد، با اقدام سريع در رفع آن بكوشيم. و اين امر حياتي بايد در مرحله اوّل با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گيرد».
ايشان بويژه در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود در اين مورد تأكيد ميورزند و بر ملت ايران و نيز دولت جمهوري اسلامي تكليف ميكنند كه جلوي نفوذ عناصر فاسد وابسته به شرق و غرب را از ابتدا بگيرند تا بعدا مشكلي پيش نيايد. بيان صريح ايشان در اين باره چنين است: « ... و بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد داراي مكتبهاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيري نمايند تا مشكلي پيش نيايد و اختيار از دست نرود».
از بيانات امام(رحمت الله علیه)نتيجهگيري ميشود كه از «موانع» رشد و استقلال دانشگاه ها و اتّكا به خود و خودكفايي، نفوذ آن دسته از افكار غربي و شرقي است كه باعث ميشوند ملت ما، بويژه دانشگاهيان، به دنبالهروي از آن افكار و بيگانگي از خود و درنتيجه تسليم دربرابر خواستهها و منافع مستكبران كشانده شوند و هدف اين است كه آن افكار را بر اقتصاد، فرهنگ و سياست ما مسلط كنند و ما را از خويشتن خويش و استقلال و خوداتّكايي خالي سازند تا همواره چشممان درپي آنها باشد و اهداف و آمال و آرزوهايمان را در وجود آنها و در تسلط و رهبري آنها بر خود جستجو كنيم.
رسوخ چنين افكاري از زبان استادان و يا برخي از گروههاي دانشجويي، زمينه انحراف دانشگاه ها را كه عامل كليه تحولات و مقدّرات يك كشور است، فراهم ميآورد و باعث تشنج و ناآراميها در دانشگاه ها ميشود. خاصه آن كه چنين افكاري با نقاب آزاديخواهي و تمدنگرايي مطرح ميشوند و در ارزشهاي اسلامي، فرهنگي و اصولي ملت به اشكال گوناگون تزلزل و تخريب ايجاد ميكنند.
وجود آرامش در دانشگاه
طبيعي است كه در چنين جوّ ناآرام و زهرآگيني، استادان و متفكران اسلامي بسختي ميتوانند به تربيت صحيح دانشجويان در دو جهت تخصص و تهذيب بپردازند. از اين جهت است كه امام خميني(رحمت الله علیه)ميفرمايند «اگر آرامش در دانشگاه و در محيط هاي تعليمي نباشد، چطور امكان دارد كه متفكران افكار خودشان را به جوانان ما صادر كنند و مغزهاي آنها را متفكر و متخصص بار بياورند؟»
بنابراين، براي رشد افكار و رسيدن به اهداف يك دانشگاه خوب و اسلامي، نياز به آرامش است؛ و اگر افكار و عقايد گوناگون متعددي وجود دارند ــ كه طبيعتا وجود دارند ــ و عدّهاي ميخواهند آنها را مطرح كنند، بايد محيط مناسبي ترتيب داده شود تا بيانكنندگان آن افكار و عقايد، ضمن طرح مواضع دقيق خود از لحاظ مكتب و عقيده، در محيطي آرام و با حضور متفكران اسلامي، به صحبت و بحث هاي علمي بپردازند.
نمونهشدن دانشگاه براي ملل ديگر
به هرحال، امام عزيز و مهربان، بسان پدري دلسوز و آگاه، ضمن روشن كردن همه جوانب مربوط، در نهايت آرزو و دعا ميكنند كه دانشگاهي مفيد براي ملت داشته باشيم؛ آن چنان دانشگاهي كه مركز تخصص علمي و انسانسازي باشد، كه نه تنها از كشورهاي اسلامي بلكه از ملتهاي ديگر نيز براي تحصيل به دانشگاه هاي ما بيايند.
محتواي پيام مذكور در دو جمله از بيانات ايشان متجلّي است؛ آنجا كه ميفرمايند: «اميدوارم دانشگاهي داشته باشيم كه به درد ملت بخورد» و اين كه «انشاءاللّه روزي بيايد كه از جاهاي ديگر براي تحصيل به ايران بيايند».
منبع: ماهنامه علوم انساني
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
║▌│█│║▌│█│█║▌│║█║
Cσρуяιgнт © 2010™
Cσρуяιgнт © 2010™
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان