از جیب و توان که برآید / کز عهده ی خویش به در آید
باران شهریه بی حسابش همه رسیده و کلاس های لانه زنبوری اش همه جا کشیده،پرده حیثیت دانشجو به واسطه بی پولی ندرد و با زبان خوش وی را به بیرون دانشگاه روانه سازد!
حسابداری دانشگاه راگفته تا فرش اسکناسش را بگسترد و معمار نیکبخت را فرموده تا بناهای بی شمار در کوه و بیابان بنا کند.دانشجویان را به خلعت کارشناسی قبای پر خرج لیسانس در برگرفته واطفال پشت کنکوری را به آنروی مدرک ،کلاهی گشاد برسر نهاده،دیپلمه بیکار به قدرت او لیسانسه بیکار وبه تربیتش لیسانسه بیکار ،دکترای بیکارتر گشته.
ابر و باد ومه خورشید وفلک در کارند / تا لیسانسی به کف آری و به کارش نبری
همه مانند تو سر گشته و بیکار و غمین / طی شود عمر به بی حاصلی و در به دری
در خبر است در پایان سالیان دراز تحصیلی ،کوزه سفالین کرامت کنند با مدرکی دهن پر کن تا آن را بر در کوزه نهند وآبش بنوشند!!!!!!!!!
